ناشناس
با نام خداو با عرض سلام خدمت کارشناسان محترمجوانی...
با نام خدا
و با عرض سلام خدمت کارشناسان محترم
جوانی 40 ساله هستم تا آنجا که در توان داشتم واجبات دینم را انجام دادم و از محرمات به دور بودم. نمیگویم از شیطان کاملا در امان بوده ام.سعی کردم حلال و حرام، حقوق والدین، حقوق همسایه و ...را رعایت کنم.اهل مسجد و منبر و هیات خواندن قرآن هستم.و ....
و خلاصه همیشه دعای خیر والدین و همکاران و ... پشت سر من بوده.
متاسفانه چند ماه قبل در زمان خرید خانه در دام شخص شیادی افتادم و تقریبا تمام دارایی مرا برد . البته الان در زندان است
سوالی که مرا به خود مشغول کرده این است که : آیا این اتفاق آزمایش الهی است یا عذاب؟
آیا باید شکرگزار باشم یا ...؟
آیا بخاطر گناهان ریز و درشت من است ؟ وآیاهای دیگر
و چرا با این همه دعاهای خیر و دعاهای خودم این بلا نازل شده و هنوز من بلاتکلیفم؟
مشاور: حجة الاسلام منتظمی
کاریر محترم : از حسن اعتمادتان به مشاوره راسخون، تشکر میکنیم قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی، و کمبود میوهها آزمایش میکنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان! تفسیر: جهان صحنه آزمایش الهی است بعد از ذکر مسألهی شهادت در راه خدا، و زندگی جاوید شهیدان، و همچنین مسألهی صبر و شکر که هر کدام یکی از چهرههای آزمایشهای الهی است، در این آیه به مسألهی «آزمایش به طور کلی» و چهرههای گوناگون آن اشاره میکند و به عنوان یک امر قطعی و تخلفناپذیر میفرماید: «به طور مسلم ما همهی شما را با اموری همچون ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی و کمبود میوهها آزمایش میکنیم» (و لنبلونکم بشیءٍ من الخوف والجوع و نقص من الاموال والانفس والثمرات). و از آنجا که پیروزی در این امتحانات جز در سایه مقاومت و پایداری ممکن نیست در پایان آیه میفرماید: «و بشارت ده صابران و پایداران را» (و بشر الصابرین). آنها هستند که از عهدهی این آزمایشهای سخت به خوبی برمیآیند و بشارت پیروزی متعلق به آنها است، اما سست عهدان بیاستقامت از بوته این آزمایشها سیهروی درمیآیند. نکتهها: 1- چرا خدا مردم را آزمایش میکند؟ در زمینه مسأله آزمایش الهی بحث فراوان است، نخستین سؤالی که به ذهن میرسد این است که مگر آزمایش برای این نیست که اشخاص یا چیزهای مبهم و ناشناخته را بشناسیم و از میزان جهل و نادانی خود بکاهیم؟ اگر چنین است خداوندی که علمش به همه چیز احاطه دارد و از اسرار درون و برون همه کس و همه چیز آگاه است، غیب آسمان و زمین را با علم بیپایانش میداند، چرا امتحان میکند؟ مگر چیزی بر او مخفی است که با امتحان آشکار شود؟! پاسخ این سؤال مهم را در اینجا باید جستجو کرد که مفهوم آزمایش و امتحان در مورد خداوند با آزمایشهای ما بسیار متفاوت است. آزمایشهای ما همانست که در بالا گفته شد یعنی برای شناخت بیشتر و رفع ابهام و جهل است، اما آزمایش الهی در واقع همان «پرورش و تربیت» است. توضیح اینکه در قرآن متجاوز از بیست مورد امتحان به خدا نسبت داده شده است، این یک قانون کلی و سنت دائمی پروردگار است که برای شکوفا کردن استعدادهای نهفته (و از قوه به فعل رساندن آنها) و در نتیجه پرورش دادن بندگان آنان را میآزماید، یعنی همانگونه که فولاد را برای استحکام بیشتر در کوره میگدازند تا به اصطلاح آبدیده شود، آدمی را نیز در کوره حوادث سخت پرورش میدهد تا مقاوم گردد. در واقع امتحان خدا به کار باغبانی پرتجربه شبیه است که دانههای مستعد را در سرزمینهای آماده میپاشد، این دانهها با استفاده از مواهب طبیعی شروع به نمو و رشد میکنند، تدریجاً با مشکلات میجنگند و با حوادث پیکار مینمایند در برابر طوفانهای سخت و سرمای کشنده و گرمای سوزان ایستادگی به خرج میدهند تا شاخهی گلی زیبا یا درختی تنومند و پرثمر بار آید که بتواند به زندگی و حیات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد. سربازان را برای اینکه از نظر جنگی نیرومند و قوی شوند به مانورها و جنگهای مصنوعی میبرند و در برابر انواع مشکلات تشنگی، گرسنگی، گرما و سرما، حوادث دشوار، موانع سخت، قرار میدهند تا ورزیده و آبدیده شوند. و این است رمز آزمایشهای الهی. قرآن مجید به این حقیقت در جای دیگر تصریح کرده میگوید و لیبتلی اللَّه ما فی صدورکم و لیمحص ما فی قلوبکم واللَّه علیم بذات الصدور: «او آنچه را شما در سینه دارید میآزماید تا دلهای شما کاملا خالص گردد و او به همهی اسرار درون شما آگاه است» (آلعمران- 154). امیر مؤمنان علی علیهالسلام تعریف بسیار پرمعنی در زمینهی فلسفهی امتحانات الهی دارد میفرماید: و ان کان سبحانه اعلم بهم من انفسهم ولکن لتظهر الافعال التی بها یستحق الثواب والعقاب: «گرچه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاهتر است ولی آنها را امتحان میکند تا کارهای خوب و بد که معیار پاداش و کیفر است از آنها ظاهر گردد». یعنی صفات درونی انسان به تنهائی نمیتواند معیاری برای ثواب و عقاب گردد مگر آن زمانی که در لابلای اعمال انسان خودنمائی کند، خداوند بندگان را میآزماید تا آنچه در درون دارند در عمل آشکار کنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و کیفر او گردند. اگر آزمایش الهی نبود این استعدادها شکوفا نمیشد و درخت وجود انسان میوههای اعمال بر شاخسارش نمایان نمیگشت و این است فلسفهی آزمایش الهی در منطق اسلام. 2- آزمایش خدا همگانی است از آنجا که نظام حیات در جهان هستی نظام تکامل و پرورش است و تمامی موجودات زنده مسیر تکامل را میپیمایند، حتی درختان استعدادهای نهفته خود را با میوه بروز میدهند همهی مردم از انبیاء گرفته تا دیگران طبق این قانون عمومی میبایست آزمایش شوند و استعدادات خود را شکوفا سازند. گرچه امتحانات الهی متفاوت است، بعضی مشکل، بعضی آسان و قهراً نتائج آنها نیز با هم فرق دارد، اما به هر حال آزمایش برای همه هست، قرآن مجید به امتحان عمومی انسانها اشاره کرده میفرماید: احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون: «آیا مردم گمان میکنند بدون امتحان رها میشوند، نه هرگز بلکه همگی باید امتحان دهند» (عنکبوت آیه 1). قرآن نمونههائی از امتحانات پیامبران را نیز بازگو کرده است آنجا که میفرماید: و اذ ابتلی ابراهیم ربه: «خداوند ابراهیم را امتحان کرد» (بقره- 124). در جای دیگر آمده است: فلما رآه مستقراً عنده قال هذا من فضل ربی لیبلونی أاشکر ام اکفر: «هنگامی که یکی از پیروان سلیمان تخت بلقیس را در کمتر از یک چشم به هم زدن از راه دور برای او حاضر کرد، سلیمان گفت این لطف خدا است برای اینکه مرا امتحان کند آیا شکرگزاری میکنم یا کفران»؟ (نمل- 40). 3- طرق آزمایش در آیه فوق نمونههائی از اموری که انسان با آنها امتحان میشود بیان شده، از قبیل: ترس، گرسنگی، زیانهای مالی، و مرگ... ولی وسائل آزمایش خداوند منحصر به اینها نیست بلکه امور دیگری نیز در قرآن به عنوان وسیله امتحان آمده است، مانند فرزندان، پیامبران، و دستورات خداوند، حتی بعضی از خوابها ممکن است از وسائل آزمایش باشد، «شرور و خیرها نیز از آزمایشهای الهی محسوب میشوند» (و نبلوکم بالشر والخیر) (انبیاء- 35). بنابراین مواردی که در آیه شمرده شده جنبه انحصاری ندارد، هرچند از نمونههای روشن و زنده آزمایشهای الهی است. و میدانیم که مردم در برابر آزمایشهای خداوند به دو گروه تقسیم میشوند: گروهی از عهده امتحانات برآمده و گروهی مردود میشوند. مثلا مسأله «ترس» که پیش میآید گروهی خود را میبازند و به خاطر اینکه کوچکترین ضرری به آنها نرسد شانه از زیر بار مسئولیت خالی میکنند در جنگها فرار میکنند، یا راه سازشکاری پیش میگیرند، و با عذرتراشیهائی همچون «نخشی ان تصیبنا دائرة: «ما میترسیم ضرری به ما متوجه شود» از تکلیف الهی سر بازمیزنند (سورهی مائده آیهی 5) اما گروهی دیگر در برابر عوامل ترس با ایمان و توکل بیشتری خود را برای هرگونه فداکاری مهیا میکنند، چنانکه در قرآن آمده است: الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا و قالوا حسبنا اللَّه و نعم الوکیل: «وقتی که به مردم با ایمان میگفتند اوضاع خطرناک است، و دشمنان شما مجهزند، شما عقبنشینی کنید بر ایمان و توکل آنها افزوده میشد»! (آلعمران- 173). در برابر سائر مشکلات و عوامل امتحان که در آیه آمده است همچون گرسنگی و زیانهای مالی و جانی نیز همه مردم یکسان نیستند. نمونههائی از این امتحانات در متن قرآن آمده است