ناشناس

چرا حضرت علی علیه السلام وقتی که عقیل درخواست کمک کرد...

چرا حضرت علی علیه السلام وقتی که عقیل درخواست کمک کرد از خودشان به او کمک نکردند ؟
شنبه، 5 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

چرا حضرت علی علیه السلام وقتی که عقیل درخواست کمک کرد...

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 35 ساله )

چرا حضرت علی علیه السلام وقتی که عقیل درخواست کمک کرد از خودشان به او کمک نکردند ؟


مشاور: حجة الاسلام منتظمی

جواب:کاربر محترم: از حسن اعتمادتان به مشاوره راسخون، تشکر می‌کنیم: پرهیز از ستم خواهی: به خدا سوگند،برادرم عقیل را دیدم که به شدت تهیدست شده و از من درخواست داشت تا یک مَن((صاع:پیمانه‌ای به وزن سه کیلوگرم است)) از گندم‌های بیت‌المال را به او ببخشم.کودکانش را دیدم که از گرسنگی دارای موهای ژولیده،ورنگشان تیره شده،گویا با نیل رنگ شده بودند.پی‌درپی مرا دیدار و درخواست خود را تکرار می‌کرد،چون به گفته‌ههای او گوش دادم پنداشت که دین خود را به او واگذار میکنم،وبه دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست برمیدارم،روزی آهنی را در آتش گداخته به جسمش نزدیک کردم تا او را بیازمایم،پس چونان بیمار از درد فریاد زد و نزدیک بود از حرارت آن بسوزد.به او گفتم،ای عقیل،گریه کنندگان بر تو بگریند،از حرارت آهنی می‌نالی که انسانی به بازیچه آن را گرم ساخته است؟اما مرا به آتش دوزخی می‌خوانی که خدای جبارش با خشم خود آن را گداخته است؟تو از حرارت ناچیز می‌نالی و من از حرارت آتش الهی ننالم؟ از این نقل استفاده میشود که عقیل از حضرت حق بیشتری از بیت المال طلب میکرد یعنی به عبارتی وىژه خواری و حضرت مخالفت خود را نشان دادند وگرنه ممکن بود خود حضرت از مال شخصی خود کمک کنند و مشکلی هم نبود . و از این حادثه شگفت‌آورتر اینکه شب هنگامی کسی به دیدار امام آمد((نوشتند اشعث بن قیس بود.چون قرار بود فردای آن روز دادگاه اسلامی به پرونده او رسیدگی شود،شبانه حلوا را خدمت امام برد تا بهذ خیال شیطانی خود،قلب آن حضرت را نسبت به خود تغیی دهد.))وظرفی سرپوشیده پر از حلوا داشت،معجونی در آن ظرف بود چنان ار آن متنفر شدم که گویا آنرا با آب دهان مار سمی،یاقی کرده آن مخلوط کردند!به او گفتم:هدیه است!یا زکات یا صدقه؟که این دو برما اهل بیت پیامبر(ص)حرام است.گفت:((نه،نه زکات است نه صدقه،بلکه هدیه است)) گفتم:زنان بچه مرده بر تو بگریند،آیا از راه دین وارد شدی که مرا بفریبی؟یا عقلت آشفته شده یا جن زده شدی؟یا هذیان میگویی؟ به خدا سوگند،اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان‌هاست به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جٌوی را از مورچه‌ای ناروا بگیرم،چنین نخواهم کرد!و همانا این دنیای شما نزد من از برگ جویده شده دهان ملَخ پَست‌تر است!علی را با نعمت‌های فناپذیر،ولذت‌های ناپدیدار چه‌کار؟!به خدا پناه میبریم از خفتن عقل،وزشتی لغزش‌ها،واز او یاری میجوییم.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.