ناشناس

سلاممن تقریبا دو ساله ازدواج کردم .یک سالشو عقد بودم.شوهرم...

سلام من تقریبا دو ساله ازدواج کردم .یک سالشو عقد بودم.شوهرم وقتی عصبی میشود دیگه نمیشه طرفش رفت .در این مدت زیاد با هم بحث کردیم ولی امسال یعنی در همین یک ماهه سال جدید بحثمون خیلی خیلی بیشتر شده.بعضی موارد من مقصر بودم بعضی موارد اون.وقتی چیزی میگه من اون روزشو باهاش حرف نمیزنم یه جورایی قهر میکنم چون صحبت کردن فایده ای نداره و باعث نمیشه اشتباهشو بپذیره و بدتر دعوامون میشه.جالبه که اون هیچ وقت اشتباهشو نمیپذیره .یکبار نشد من از یه چیز ناراحت شم نیاد پیشم بشینه از دلم در بیاره.بدتر اونم کم محلی میکنه.من یه اخلاق خوب یا بدی که دارم اینه که دوست ندارم دعوامون بیشتر از یک روز بکشه و طولانی بشه برای همین شب قبل از خواب با اینکه اون مقصر بوده خودمو بهش نزدیک میکنم و درمورد اون مشکل باهاش حرف میزنم اخرشم زیر بار نمیره و به کم محلیاش ادامه میده...فکر کنم رفتار من اشتباه بوده که تحمل نداشتم درحالیکه قهریم شبو صبح کنیم و منتشو میکشیدم و این باعث شده بدعادت بشه..تو دعوا یه چیزایی میگه و رفتارایی از خودش نشون میده که من احساس حقارت میکنم...به خودش اجازه میده هر رفتاری با من داشته باشه ولی در عین حال اگر من همون رفتار با خودش بکنم محکوممم میکنه....راستش از زندگی بریدم .نه میتون به طلاق فکر کنم نه اینطوری میتونم ادامه بدم...گاهی دعا میکنم یا خدا منو بکشه یا اونو تا از دستش راحت شم.دیگه تحملم داره تمام میشه...چه کار کنم من 26سالمه اینقدر با هم بحث کردیم تپش قلب گرفتم....نمیدونم انگار زبون همو نمیفهمیم....چون صحبت کردنم فایده ای نداره....د.وستم ندارم قهر کنم البته قهر اونطوری که گفتم برای یه مدت کوتاه.تاشب فقط.نمیدونم چه کار کنم...هیچ وقت زیر بار اشتباهاتش نرفته و نمیره خیلی خودخواهه....بهم بگید چی کار کنم....حرف زدن فایده نداره...قهر نمیشه کرد...بحثامون زیاد شده...هر دفعه من کوتاه اومدم...پول مشاوره هم ندارم...کمکم کنید..یه راهکار بهم بدید..نمیشه هر دفعه من کوتاه بیام پس اون چی...دارم داغون میشم تحمل ندارم.....
شنبه، 23 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

سلاممن تقریبا دو ساله ازدواج کردم .یک سالشو عقد بودم.شوهرم...

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 26 ساله )

سلام
من تقریبا دو ساله ازدواج کردم .یک سالشو عقد بودم.شوهرم وقتی عصبی میشود دیگه نمیشه طرفش رفت .در این مدت زیاد با هم بحث کردیم ولی امسال یعنی در همین یک ماهه سال جدید بحثمون خیلی خیلی بیشتر شده.بعضی موارد من مقصر بودم بعضی موارد اون.وقتی چیزی میگه من اون روزشو باهاش حرف نمیزنم یه جورایی قهر میکنم چون صحبت کردن فایده ای نداره و باعث نمیشه اشتباهشو بپذیره و بدتر دعوامون میشه.جالبه که اون هیچ وقت اشتباهشو نمیپذیره .یکبار نشد من از یه چیز ناراحت شم نیاد پیشم بشینه از دلم در بیاره.بدتر اونم کم محلی میکنه.من یه اخلاق خوب یا بدی که دارم اینه که دوست ندارم دعوامون بیشتر از یک روز بکشه و طولانی بشه برای همین شب قبل از خواب با اینکه اون مقصر بوده خودمو بهش نزدیک میکنم و درمورد اون مشکل باهاش حرف میزنم اخرشم زیر بار نمیره و به کم محلیاش ادامه میده...فکر کنم رفتار من اشتباه بوده که تحمل نداشتم درحالیکه قهریم شبو صبح کنیم و منتشو میکشیدم و این باعث شده بدعادت بشه..تو دعوا یه چیزایی میگه و رفتارایی از خودش نشون میده که من احساس حقارت میکنم...به خودش اجازه میده هر رفتاری با من داشته باشه ولی در عین حال اگر من همون رفتار با خودش بکنم محکوممم میکنه....راستش از زندگی بریدم .نه میتون به طلاق فکر کنم نه اینطوری میتونم ادامه بدم...گاهی دعا میکنم یا خدا منو بکشه یا اونو تا از دستش راحت شم.دیگه تحملم داره تمام میشه...چه کار کنم من 26سالمه اینقدر با هم بحث کردیم تپش قلب گرفتم....نمیدونم انگار زبون همو نمیفهمیم....چون صحبت کردنم فایده ای نداره....د.وستم ندارم قهر کنم البته قهر اونطوری که گفتم برای یه مدت کوتاه.تاشب فقط.نمیدونم چه کار کنم...هیچ وقت زیر بار اشتباهاتش نرفته و نمیره خیلی خودخواهه....بهم بگید چی کار کنم....حرف زدن فایده نداره...قهر نمیشه کرد...بحثامون زیاد شده...هر دفعه من کوتاه اومدم...پول مشاوره هم ندارم...کمکم کنید..یه راهکار بهم بدید..نمیشه هر دفعه من کوتاه بیام پس اون چی...دارم داغون میشم تحمل ندارم.....


مشاور: سیدحبیب الله احمدی

باسلام. متأسفانه مشکل شما مسئله ی رایج بین بسیاری از روابط زناشویی است و بسیاری از این روابط را هم به شکست و تلخی و ناکامی کشانده است. در این گونه مشاجرات، معمولاً‌ رفتارهایی آشکار می شود که در اصطلاح به آن ها عادات کشنده ی ارتباط گفته می شود؛ یعنی رفتارها و عادت هایی که در بلند مدت، خواه ناخواه منجر به مرگ رابطه می شوند و عشق و علاقه ی بین طرفین را به نفرت تبدیل می کنند. این عادات شامل رفتارهایی مثل توهین کردن، تحقیر کردن، نیش و کنایه زدن، سرکوفت اشتباهات گذشته یا نقطه ضعف های فردی و خانوادگی طرف مقابل را زدن، برچسب منفی به طرف مقابل زدن،‌کلی گویی های منفی کردن بدون در نظر گرفتن نقاط مثبت و ... می باشد. تمامی این مسائل و مشاجرات هم از این موضوع ناشی می شود که ما توقعات و به اصطلاح، «بایدهای» بسیار خشک و انعطاف ناپذیری را در مورد نوع رفتار یا برخورد طرف مقابلمان، وضع می کنیم. در این مشاجرات هم آنچه که باعث طولانی شدن این جدل ها می شود این است که هریک از طرفین از دیگری انتظار دارد که «او باید موضع مرا بپذیرید ... او باید بپذیرد که اشتباه کرده است و ...». وقتی که چنین توقعات محکم و انعطاف ناپذیری را برای خودمان ایجاد می کنیم حاضریم تا آخرین نفس، برای تحقق آن ها بجنگیم و در این راه، همه چیز حتی خود رابطه را فدا می کنیم. در حالیکه اگر حتی یکی از طرفین، به صورت یکطرفه و بدون انتظار متقابل از طرف مقابل، ‌از خودش بپرسد که: «آیا خود رابطه برای من مهمتر است یا این توقعی که دارم... من برای این توقع دارم کل رابطه را فدا می کنم آیا ارزشش دارد؟! ... من برای این توقعم دارم کل رضایت زناشویی و آرامشی که می توانم در کنار همسرم داشته باشم را فدا می کنم آیا ارزشش دارد؟!». البته این به این معنی نیست که نباید از طرف مقابل انتظار تغییر داشت ولی نکته اینجاست که این انتظار تبدیل به یک توقعی بی برو برگرد نشود. شما می توانید تلاش کنید که روی همسرتان تأثیر بگذارید ولی اولاً نمی توانید هیچ کنترلی روی رفتار او داشته باشید و او را آنطور که می خواهید تغییر دهید و ثانیاً این گونه مشاجرات و جدل ها به هیچ وجه شما را به تغییری که می خواهید نمی رساند. براساس مبانی مشاوره ی ازدواج، هنگامی یکی از طرفین می تواند بیشترین تأثیر را روی دیگری داشته باشد که در نزد او محبوب تر و دوست داشتنی تر باشد ولی عادات مرگ آور ارتباطی که ذکر آن ها رفت تصویر ما را در ذهن طرف مقابلمان کمرنگ می کند. بنابراین ما را از آنچه که می خواهیم دور می سازد.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.