ناشناس

سلام خدمت شما خوبا خسته نباشیدسرتون رو بدرد نمیارم...

سلام خدمت شما خوبا خسته نباشید سرتون رو بدرد نمیارم خلاصه میگم فقط توروخدا کمکم کنید چند روزه دارم از سردرد میمیرم از استرس من جوانی 21 ساله که حدود 4سال پیش شدیدا عاشق دختر یکی از اقوام شدم اما اون عاشق نبود چون بچه بود ولی من عاشق کله پوک بودم وخلاصه گذشت وگذشت ویه جریانایی پیش اومد از هم جداشدیم این خیلی لطمه بدی به روحیه من بود واز جایی که بنده حقیر با اینکه خونواده خوب ومذهبی دارم اما ایمانم ضعیف رفتم خودمو تو شبکه های اینترنی سرگرم کردم وبا دختری از قم که 1سال از من کوچکتر بود اشنا شدم .نمیدونم چرا اینکارو کردم پشیمونم با دختره حدود 1ساله رابطه تلفنی دارم هیچ وقت از بدیای خودم نگفتم وخودمو فرشته جلوه دادم خودمو ادم خوب جلوه دادم الان اون شدیدا بهم وابسته وشدیدا عاشقم شده . اما من فقط درحدی که ازون حالت در بیام دوسش داشتم و شایدم بیشتر دوسش دارم .من شرایط ازدواج ندارم دانشجوئم ومطمئنم پدرومادرم به هیچ وجه حاضر به این وصلت نیستن.خودمم خونوادم از لحاظ مالی ضعیف واونا خوبن وکلا سطح فرهنگ ما با اونا خیلی فرق داره خیلی واضحه بدرد هم نمیخوریم وفقط همو دوس داریم واون شدیییییدا عاشق ! اون بنده خدا شدیییدا عاشقم شده تا حدی که میگه من به هر قیمتی که شده باید زن تو بشم!(میدونم فقط حرف توخالی نیست واقعا اینجوری میخواد .)بهم گفت من حتی حاضرم 100سال بخاطرت صبر کنم حتی اگه پدرم راضی نشد حاضرم با یکی دیگه ازدواج کنم و طلاقش بدم تا اجازه پدر لازم نباشه بعد باهم باشیم حتی حاضرم زن دومت بشم وقتی اینا رو گفت من شکه شدم 4ستون تنم لرزید ازین فکرای شیطانی.اما اون به حرفش عمل میکنه بخدا نمیخوام دلشو بشکنم خیلی دختر خوب وبسیاااار دلنازکه نمیخوام دلشو بشکنم خیلی عاشقم شده شما بگید چجوری ازش جدا بشم تا دلش نشکنه وزندگی خودشو داشته باشه؟؟؟ نمیخوام بد ارش جدا بشم تا آهش تو زندگیم باشه تو رو خدا کمکم کنید منتظر جواب شما هستم
شنبه، 17 خرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

سلام خدمت شما خوبا خسته نباشیدسرتون رو بدرد نمیارم...

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 21 ساله )

سلام خدمت شما خوبا خسته نباشید
سرتون رو بدرد نمیارم خلاصه میگم فقط توروخدا کمکم کنید چند روزه دارم از سردرد میمیرم از استرس
من جوانی 21 ساله که حدود 4سال پیش شدیدا عاشق دختر یکی از اقوام شدم اما اون عاشق نبود چون بچه بود ولی من عاشق کله پوک بودم وخلاصه گذشت وگذشت ویه جریانایی پیش اومد از هم جداشدیم این خیلی لطمه بدی به روحیه من بود واز جایی که بنده حقیر با اینکه خونواده خوب ومذهبی دارم اما ایمانم ضعیف رفتم خودمو تو شبکه های اینترنی سرگرم کردم وبا دختری از قم که 1سال از من کوچکتر بود اشنا شدم .نمیدونم چرا اینکارو کردم پشیمونم با دختره حدود 1ساله رابطه تلفنی دارم هیچ وقت از بدیای خودم نگفتم وخودمو فرشته جلوه دادم خودمو ادم خوب جلوه دادم الان اون شدیدا بهم وابسته وشدیدا عاشقم شده . اما من فقط درحدی که ازون حالت در بیام دوسش داشتم و شایدم بیشتر دوسش دارم .من شرایط ازدواج ندارم دانشجوئم ومطمئنم پدرومادرم به هیچ وجه حاضر به این وصلت نیستن.خودمم خونوادم از لحاظ مالی ضعیف واونا خوبن وکلا سطح فرهنگ ما با اونا خیلی فرق داره خیلی واضحه بدرد هم نمیخوریم وفقط همو دوس داریم واون شدیییییدا عاشق !
اون بنده خدا شدیییدا عاشقم شده تا حدی که میگه من به هر قیمتی که شده باید زن تو بشم!(میدونم فقط حرف توخالی نیست واقعا اینجوری میخواد .)بهم گفت من حتی حاضرم 100سال بخاطرت صبر کنم حتی اگه پدرم راضی نشد حاضرم با یکی دیگه ازدواج کنم و طلاقش بدم تا اجازه پدر لازم نباشه بعد باهم باشیم حتی حاضرم زن دومت بشم وقتی اینا رو گفت من شکه شدم 4ستون تنم لرزید ازین فکرای شیطانی.اما اون به حرفش عمل میکنه
بخدا نمیخوام دلشو بشکنم خیلی دختر خوب وبسیاااار دلنازکه نمیخوام دلشو بشکنم خیلی عاشقم شده
شما بگید چجوری ازش جدا بشم تا دلش نشکنه وزندگی خودشو داشته باشه؟؟؟
نمیخوام بد ارش جدا بشم تا آهش تو زندگیم باشه
تو رو خدا کمکم کنید منتظر جواب شما هستم


مشاور: خانم مریم مردانی

با سلام دوست گرامی شرایط دشواری را پیش رو دارید چراکه به قول خودتان با فرشته جلوه دادن خود او را عاشق کرده اید و در این شرایط و حتی در صورتی که با ویژگیهای منفی شما روبرو شود به راحتی دست از شما نخواهد کشید. ادامه این رابطه جایی را برای او دشوار تر می کند و قطع ناگهانی آن احتمالا ضربه شدید به او وارد خواهد کرد. بهتر است به تدریج و البته در مدتی کوتاه و نه خیلی کوتاه رابطه خود را با او کمتر کنید. تماسهای خود را با او به تدریج کمتر کنید و هر گونه ابراز احساسات و کلمات محبت آمیز را از مکالمات خود حذف کنید. تا جایی که بتوانید این رابطه را با او قطع کنید. احتمالا حرف از جدایی موجب بیتابی و ناراحتی از سوی او شده و جدایی را دشوار خواهد کرد . پس به جای حرف، بهتر است از عمل استفاده کنید. هیچگونه حرف یا واکنشی نداشته باشید که او را به این رابطه وابسته تر کند. از دروغگویی و آرمانی سازی خودداری کنید و در مسایل گوناگون چهره واقعی خود را به او نشان دهید. بدون شک این شرایط با دشواری بسیاری برای او همراه خواهد بود اما به تدریج و با گذر زمان، رو به بهبودی خواهد گذاشت. همه این شرایط بستگی به مدیریت شما دارد.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.