ناشناس

سلامخيلي روحيه ام خرابه، انگار خدا درهاي رحمتشو به...

سلام خيلي روحيه ام خرابه، انگار خدا درهاي رحمتشو به روم بسته. اون درهايي كه اگه همه خودشونو بكشن بازم خدا بازش نميكنه!!! خواستگارهام به دلايل ابرو باد و مه خورشيدو فلك دست به دست هم ميدن از دست ميرن! يه بار مادربزرگم فوت ميكنه يه بار پدربزرگم يا فاميل پسره فوت ميكنه يا ديگران تو تحقيقات ميزنن.... خودمم خسته شدم من خودم كلا نياز جنسي بالايي دارم و اين اذيتم ميكنه. اعتقاد هاي مذهبي خودمو دارم، نماز ميخونم، همه شب قرآن ميخونم، حجابمو حفظ ميكنم و .... ولي خوب تو اون يه زمينه ميلنگم!!!! فكر ميكنم بودنم تو اين دنيا باعث ميشه اون دنيامو هم خراب كنم... ميشه يه راهنمايي كننين؟
پنجشنبه، 3 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

سلامخيلي روحيه ام خرابه، انگار خدا درهاي رحمتشو به...

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 27 ساله )

سلام
خيلي روحيه ام خرابه، انگار خدا درهاي رحمتشو به روم بسته. اون درهايي كه اگه همه خودشونو بكشن بازم خدا بازش نميكنه!!!
خواستگارهام به دلايل ابرو باد و مه خورشيدو فلك دست به دست هم ميدن از دست ميرن!
يه بار مادربزرگم فوت ميكنه يه بار پدربزرگم
يا فاميل پسره فوت ميكنه
يا ديگران تو تحقيقات ميزنن....
خودمم خسته شدم
من خودم كلا نياز جنسي بالايي دارم و اين اذيتم ميكنه.
اعتقاد هاي مذهبي خودمو دارم، نماز ميخونم، همه شب قرآن ميخونم، حجابمو حفظ ميكنم و .... ولي خوب تو اون يه زمينه ميلنگم!!!!
فكر ميكنم بودنم تو اين دنيا باعث ميشه اون دنيامو هم خراب كنم...
ميشه يه راهنمايي كننين؟


مشاور: خانم سعیده صفری

باسلام خواهر عزیزم فراهم نشدن ازدواجتان یا به قول خودتان از دست رفتن آنها به خاطر مسائلی بوده که شاید خیلی هم در اختیار خود شما نبوده پس لازم نیست خود را سرزنش کنید. فقط اگر می دانید که نداشتن خواستگار مناسب به خاطر قصور خودتان یا خانواده تان نیست می خواهم از امروز رفت و آمدهایتان را بیشتر کنید. گاهی دختران به سبب کمرویی یا هر علت دیگر، انزواجویی می کنند که اصلا درست نیست. شما می توانید با حفظ عفت و رعایت ضوابط اخلاقی و شرعی در مجامع و محافل مناسب به خصوص مکان هایی که ترجیح می دهید همسر آینده تان از آن فرهنگ باشد حضور یابید، البته با ظاهری آراسته، اخلاقی خوش و نقش فعال به صورتی که دیده شوید. زیرا تا زمانیکه مادران نیازمند عروس یا واسطه ها شما را نبینند و نشناسند، چگونه به خواستگاری بیایند. این نکته اول و نکته دوم مربوط به مدیریت میل جنسی تان تا زمان ازدواج است که در ادامه به آن خواهم پرداخت. مشکلی که از آن صحبت کرده اید ناتوانی در مقاوت در برابر یک میل شدید است، میلی که شما را مجبور می کند علی رغم میل باطنیتان به تماشای فیلم های نامناسب بنشینید نه اینکه به خودتان خصوصیات شخصیتی منفی نسبت دهید. در ادامه چند راهکاربرای اینکه چه طور کنترل رفتار خود را به دست بگیرید و میل به انجام انجام این کار را نادیده بگیرید ارائه می دهم ، البته این راهکارها با آنچه قبلا شنیده و خوانده اید مقداری متفاوت است پس ابتدا چندبار از روی متن بخوانید... شما و تمام كساني كه از اين مسئله رنج مي برند تاكنون تلاش هاي زيادي براي حل اين مشكل (اميال جنسي و خود ارضائي) انجام داده ايد، مثلاً از عكس، فيلم ، صحنه هاي تحريك برانگيز اجتناب كرده ايد، در مورد اين موضوع مطالعه كرده ايد، احتمالا دعا خوانده ايد، به خود قول داده ايد كه ديگر هرگز اين كار را انجام ندهيد و كارهاي ديگر. ولي مشكل همچنان باقي است . پس به نظر مي رسد اين مشكل مانند حوزه هاي ديگر زندگي نيست و ظاهراً تناقضي وجود دارد، يعني در حالي كه سخت تلاش كردن براي حل مسائل، طبيعتاً به حل شدن آن مسائل منجر مي شود ولي در اين موقعيت، سخت تلاش كردن مسئله را بدتر مي كند و حتي برخي مراجعان مي گويند هر چه سعي مي كنيم و به خود فشار وارد مي كنيم كه اين كار را انجام ندهيم، نسبت به آن حريص تر مي شويم. پس تا اينجا به اين جمع بندي مي رسيم كه شيوه هاي كنترل فعلي شما مؤثر نبوده و در آينده نيز نمي تواند مؤثر باشد. به عبارت ديگر هر چقدر سعي مي كنيد از اين مشكل اجتناب كنيد آن مسئله فقط بزرگ تر مي شود. پس من مي خواهم از يك زاويه ي متفاوت به مسئله شما نگاه كنم. و آن اين است كه شايد مشكل شما آنچه فكر مي كنيد (يعني ميل جنسي و به دنبال آن خود ارضائي ) نباشد. بلكه مشكل شما استفاده از روش حل مسئله در اين موقعيت است يعني تمام كارهايي كه انجام مي دهيد تا ميل جنسي تان را از بين ببريد و آن را ناديده بگيريد. و اما اين توضيحات را دادم به خاطر اين موضوع كه اين نكته را بگويم كه مشكل شما ميل جنسي نيست، مشكل اصلي شما كنترل كردن اين اميال است. در واقع مي خواهيد سعي كنيد با اقدامات گوناگون چيزي را حذف كنيد كه اصلا حذف شدني نيست. مثلا من به شما مي گويم به دونات هاي ژله اي گرم فكر نكنيد. به آنها فكر نكنيد. فكر نكنيد وقتي براي اولين بار از فر خارج مي شوند چه بويي دارند: به آن فكر نكنيد، به مزه ژله وقتي دونات را گاز مي زنيد فكر نكنيد. به خاكه قند سفيد روي آن، به هيچ كدام از اينها فكر نكنيد. توانستيد؟ در واقع هر چه قدر سعي كرديد فكر نكنيد اتفاقا بيشتر اين افكار به سراغتان مي آيد. اميال نيز همين گونه اند. پس وقتي اين اميال به سراغتان مي آيند و شما را به سمت خودارضائي سوق مي دهند چه كار بايد بكنيد؟ براي پاسخ دادن به اين سؤال مي خواهم برايتان يك داستان تعريف كنم. فرض كنيد كه راننده ي يك اتوبوس هستي و مسافرانت را هم سوار كرده اي و قصد داري به به يك شهر بروي، مثلا بايد به تهران بروي و قرار است ساعت 12 به آنجا برسي. وسط راه كه براي استراحت نگاه ميداري، همين كه اتوبوس را خاموش مي كني و ميخواهي پياده شوي ، مي بيني كه چند نفر جلوي اتوبوس ايستاده اند، اين چند نفر زشت و كثيف، بدبو و ترسناك هستند، و تو با خودت ميگويي چه ادم هاي زشت و وحشتناكي. چه قدر پر سر و صدا هستند، چه قدر بدبو هستند. به آنها ميگويي چرا جلوي اتوبوس من ايستاده ايد؟ ميگويند ما فقط مي خواهيم تو ما را تا يك جايي برساني. شما مي گوييد اصلا، اتوبوس من جاي آدم هايي مثل شما نيست ، من نمي خواهم شما را سوار كنم، اما هر چه قدر شما مخالفت مي كنيد آنها باز هم اصرار مي كنند و تهديدتان مي كنند كه ما را با خودت ببر، بالاخره موافقت مي كني و مي گويي بسيار خب سوار شويد. سوارشان ميكني و خودت پشت فرمان مي نشيني. ولي اين مسافرها اين قدر بد و پر سر و صدا هستند كه فضاي اتوبوس را به هم ريخته اند، داخل اتوبوس بلند بلند صحبت ميكنند، با هم دعوا مي كنند، بقيه ي مسافرها را اذيت مي كنند، وسط اتوبوس راه مي روند، به آيينه دست مي زنند، صندلي شما را تكان مي دهند و... تو هم در حال رانندگي هستي اما يكباره اعصابت از دستشان خرد مي شود، به آنها مي گويي برويد پايين، من اشتباه كردم شما را سوار كردم، آنها هم مي گويند ما به هيچ وجه پياده نمي شويم، بعد از اينكه ديديد بحثتان نتيجه نمي دهد ، به ساعتتان نگاه مي كنيد و مي بينيد كه ديرتان شده، قبول مي كنيد ولي مي گوييد بمانيد ولي برويد روي صندلي آخر بنشينيد كه من شما را نبينم حتي در آيينه هم نمي خواهم شما را ببينم. قبول مي كنند و مي گويند ما روي صندلي آخر مي نشينيم هيچ كاري هم نمي كنيم ، در عوض تو هم بايد يك قول به ما بدهي، بايد قول بدهي به هر دو راهي كه رسيدي به سمت چپ بپيچي... سه نفر مسافر بد ساكت مي شوند و به قولشان عمل مي كنند تو هم به قولت عمل ميكني، و به هر دو راهي كه رسيدي مي پيچي به سمت چپ. اما چه اتفاقي مي افتد؟ اتوبوس آرام است ، مسافران هم تو را اذيت نمي كنند ... اما تو به مقصدت نميرسي. ولي اگر تو بعد از اينكه آنها را سوار كردي ميگفتي من مي خواهم به تهران بروم، مسير خودم را مي روم حتي اگر آن چند نفر اذيتم كنند و شيطنت به راه بياندازند، حتي اگر اعصابم را هم خرد بكنند، چه اتفاقي مي افتاد؟ مگر غير از اين بود كه به تهران كه رسيدي مسافرهاي خوب و بد با هم پياده مي شدند؟ خب به نظرت اين داستان چه ربطي به تو داشت؟ روزيكه تو به دنيا آمدي خدا به تو يك اتوبوس داد به نام اتوبوس زندگي . و با اين اتوبوس قرار بود به تهران برسي ، تهران هاي تو چه چيزهايي بودند؟ هدف هايت، پس اتوبوست را روشن كردي و داشتي به سمت اهدافت پيش مي رفتي، مسافرهاي خوبي هم داشتي، مي داني چه چيزهايي هستند؟ فكرهاي خوبت، آرزوهايت، احساس هاي خوبت و ... اما به يكباره تو دچار چند مسافر بد هم شدي، آنها را مي شناسي و مي داني چه چيزهايي بودند؟ مثلا يك سال پيش ناگهان مسافري به نام خودارضائي سر راهت قرار گرفت ، يا سر و كله ي مسافري به نام ميل جنسي شديد پيدا شد. و بعد از اينكه اين چند مسافر تو را اذيت كردند، تو با مسافرها قرار داد بستي و گفتي آرام باش مرا اذيت نكن، من هم هر كار تو گفتي انجام مي دهم، مثلا هرشب يا هر روز 2 بار خودارضائي ميكنم تا ميلم كم شود، مسافر ميل جنسي تو من را اذيت نكن من هم ، هر چه كه شما بگوييد مي گويم چشم. اما... اين قراردادي كه بستي باعث شد به اهدافت نرسي، پس علت اينكه تو فكر ميكني از خيلي از عقايد و كارهايي كه مي خواستي انجام و بدهي و بازماندي اين است كه با يك سري مسافر بد قرارداد بستي، حالا مي تواني چند مورد از قراردادهايت را بگويي؟ قراردادها همه ي كارهايي هستند كه انجام مي دهيد تا ميل جنسي كه سراغتان مي آيد را كم رنگ كنيد. پس از اين به بعد مي خواهم دقيق تر شوي و توجه كني كه وقتي فكر ميل جنسي به سراغت مي آيد چه كار مي كني؟ و يكي از قراردادها را بنويسيد: مثلا سعي مي كنيد يك جاي خلوت پيدا كنيد كه كسي نباشد، يا برعكس اگر در حال تماشاي فيلمي هستيد كه شما را تحريك كرده ، سيستم را خاموش مي كنيد و كارهاي ديگر و فايل بزرگي از تمام قراردادها تهيه كنيد . از اين به بعد مي خواهيم تمرين كنيد قرارداد هايي را كه با مسافران بد بسته ايد بشكنيد و اجازه دهيد اذيت هايشان را بكنند، آنها بالاخره پياده مي شوند چون مسافرند. همه ي افرادي كه مي شناسيد فكر اميال جنسي به ذهنشان خطور مي كند و واقعيت امر اين است كه شما يا هيچ كس ديگري نمي توانيد روش حل مسئله را در مورد آن به كار ببريد به عبارتي حل مسئله قانون دنياي بيرون براي برداشتن و رفع چيزهايي است كه نمي پسنديم. اين قانون در دنياي بيرون خدمات زيادي به بشر كرده است و موجب پيشرفت هاي زيادي شده است مثلا انسان سردش شد فكر كرد كه چه طور مي تواند سرما را حذف كند به اين نتيجه رسيد كه لباس گرم بدوزد و وسايل گرمازا را اختراع كند. اما بسياري از مشكلات ما انسانها زماني شروع شد كه سعي كرديم مشكلات دنياي درونمان را مثل افكار، اميال ناخوشايند ، و احساساتمان را با قانون دنياي بيبرون حل كنيم يعني هر كاري انجام دهيم تا اين افكار و اميال ديگر به سراغمان نيايد . شكست مي خوريم . چون اين قانون در مورد دنياي درون كاربرد ندارد. پس قانون دنياي درون چيست؟ قانون دنياي درون پذيرش است . يعني به اين باور برسيد كه همه انسانها از اين افكار و اميال برخوردارند و به جاي اينكه هركاري بكنند تا اين اميال را از بين ببرند كه يكي از روش هايي كه استفاده مي شود عمل خودارضائي است سعي كنيد آنها را بپذيريد يعني با وجودي كه ميل جنسي به شما فشار مي آورد كه عمل خود ارضائي را انجام دهيد . به اين باور برسيد كه با وجود اين ميل هم من مي توانم مطالعه كنم. اين يك ميل است و اگر بپذيرمش اذيتش را مي كند ولي مي رود مثل مسافران بد . زودگذر و موقتي هستند مي آيند و مي روند. نگران نباشيد افراد زيادي بوده اند كه شرايطي همچون شما داشته اند و با پيگيري توانسته اند به وضعيت مطلوب مورد نظرشان نزديك شوند. در اين راه رابطه تحصیل، روابط بین فردی و فعالیت های مذهبی را نيز به مثابه ي تهراني نگاه كنيد كه قرار است مقصدتان باشد اما مسافرهاي بدي همچون تكانه هاي خودارضايي مانع از آن مي شوند، اجازه دهيد تكانه ها باشند و شما كار خودتان را انجام دهيد ، آنها هم اذيتشان را بكنند.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.