گر «مِی» نخورم علم خدا جهل بود!!
پرسش :
آیا علم ازلی خداوند به تناول حضرت آدم(علیه السلام) از درخت ممنوعه، سبب «اجبار» او به این گناه بوده است؟
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
ممکن است از تعبیر امام علی(ع) در نهج البلاغه چنین به نظر برسد که آدم(ع) مجبور بود راه نافرمانى را بپیماید، ولی با کمی دقت متوجه می شویم خداوند مى دانسته، آدم(ع) از روى اختیار اقدام به چنین کارى مى کند، به همین دلیل، بعد از این کار مورد مؤاخذه قرار می گیرد و از بهشت اخراج می شود. بدیهی است هیچگاه انسان به خاطر کاری که مجبور باشد مواخذه نمی شود پس علم ازلى خداوند، هیچ گونه تضادّى با اختیار انسان ندارد.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در خطبه 91 «نهج البلاغه» بعد از اشاره به آفرینش انسان می فرماید: (خداوند او را در بهشت خود جاى داد و غذاهاى فراوان و گوارا در اختیارش نهاد و [در عین حال] پیشاپیش از آنچه ممنوعش کرده بود وى را بر حذر داشت، و آگاهش ساخت که اقدام بر آن [تناول از درخت ممنوع] سبب نافرمانى او خواهد بود و مقام و منزلتش را به خطر مى افکند!)؛ «وَ أَسْکَنَهُ جَنَّتَهُ، وَ أَرْغَدَ فِیهَا أُکُلَهُ، وَ أَوْعَزَ(1) إِلَیْهِ فِیمَا نَهَاهُ عَنْهُ، وَ أَعْلَمَهُ أَنَّ فِی الْإِقْدَامِ عَلَیْهِ التَّعَرُّضَ لِمَعْصِیَتِهِ، وَ الْمُخَاطَرَةَ بِمَنْزَلَتِهِ».
آرى، خداوند آدم(علیه السلام) را در بهشت زمین [باغى بسیار خرّم و سرسبز و پر از میوه ها از باغ هاى روى زمین] جاى داد و جمله «فَلَمَّا مَهَدَ أَرْضَهُ» گواه روشن این معناست. سپس گفتنى ها را به آدم(علیه السلام) گفت و امر و نهى خویش را به عنوان نخستین تکلیف براى آدم بیان کرد و از عاقبت شومِ نافرمانى او را باخبر ساخت.
سپس امام(علیه السلام) در ادامه این سخن مى افزاید: (امّا آدم اقدام بر آن چیزى که از آن نهى شده بود کرد و علم خداوند درباره او به وقوع پیوست)؛ «فَأَقْدَمَ عَلَى مَا نَهَاهُ عَنْهُ مُوَافَاةً لِسَابِقِ عِلْمِهِ». ممکن است در ابتدا چنین به نظر رسد، که تعبیر «مُوَافَاةً لِسَابِقِ عِلْمِهِ» نشان مى دهد که آدم مجبور بود راه نافرمانى را بپیماید، چرا که در علم خداوند این معنا گذشته بود.
ولى همانگونه که در بحث جبر و تفویض به طور مشروح آمده؛ هرگز علم ازلى سبب اجبار بر عمل نمى شود! چرا که خداوند مى دانسته، آدم از روى اختیار اقدام به چنین کارى مى کند؛ درست مثل اینکه استادى بداند فلان شاگرد او، به خاطر کوتاهى در درس و بحث، آخر سال رفوزه مى شود. به یقین این علم و آگاهى، شاگرد او را مجبور بر این کار نمى کند؛ چرا که او مى داند، شاگردش با علم و اختیار خود راه خطا مى رود؛ به خاطر تنبلى و تن پرورى و یا به هر دلیل دیگر.(2) و به همین دلیل، بعد از این کار مورد مؤاخذه قرار گرفت و به او گفته شد: «أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَکُمَا إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُبِینٌ»(3)؛ (آیا شما را [تو و همسرت را] از آن درخت نهى نکردم و نگفتم شیطان دشمن آشکار شماست).
اگر آدم واقعاً مجبور بود، چگونه خداوند حکیم او را بر چیزى که اختیار نداشته مؤاخذه مى کند و نیز چرا آدم(علیه السلام) از کرده خود پشیمان مى شود و توبه مى نماید و چرا خداوندِ حکیم او را به خاطر این کار از بهشت خارج مى کند؟ تمام اینها دلیل بر آن است که علم ازلى خداوند، هیچ گونه تضادّى با اختیار آدم(علیه السلام) و دیگران نداشته و ندارد.
پی نوشت:
(1). «أَوعز» از مادّه «وعز» (بر وزن وعظ) به معناى پیشنهاد کردن کارى به دیگرى است.
(2). شرح بیشتر درباره این موضوع را در «کتاب خدا را چگونه بشناسیم»، مکارم شیرازى، ناصر، کانون انتشارات محمدى، تهران، 1362 شمسی، چاپ: اول، ص 114، مطالعه کنید.
(3). سوره اعراف، آیه 22.
منبع: پیام امام امیرالمؤمنین(علیه السلام)، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1386 شمسی، چاپ: اول، ج 4، ص 164.
پرسش های مرتبط:
اگر اراده الهى بر عبودیّت بندگان تعلّق گرفته، چرا گروهى راه کفر را پیش مى گیرند؟!
اگر در شب قدر مقدّرات معیّن می گردد، پس تلاش و اختیار انسان در آینده، چه معنا و مفهومی دارد؟!
اگر خداوند می دانسته که بنده ای قرار است جهنّمی شود، چرا او را خلق کرد؟!
«توحید افعالی» یعنی اینکه همه افعال، حرکات و فعّالیّت ها به خدا بر می گردد؛ آیا این تعریف از توحید افعالی مستلزم «جبر گرایی» نیست؟!
آیا عقیده به «توحید افعالی» با «اختیار انسان» منافات ندارد؟!
ممکن است از تعبیر امام علی(ع) در نهج البلاغه چنین به نظر برسد که آدم(ع) مجبور بود راه نافرمانى را بپیماید، ولی با کمی دقت متوجه می شویم خداوند مى دانسته، آدم(ع) از روى اختیار اقدام به چنین کارى مى کند، به همین دلیل، بعد از این کار مورد مؤاخذه قرار می گیرد و از بهشت اخراج می شود. بدیهی است هیچگاه انسان به خاطر کاری که مجبور باشد مواخذه نمی شود پس علم ازلى خداوند، هیچ گونه تضادّى با اختیار انسان ندارد.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در خطبه 91 «نهج البلاغه» بعد از اشاره به آفرینش انسان می فرماید: (خداوند او را در بهشت خود جاى داد و غذاهاى فراوان و گوارا در اختیارش نهاد و [در عین حال] پیشاپیش از آنچه ممنوعش کرده بود وى را بر حذر داشت، و آگاهش ساخت که اقدام بر آن [تناول از درخت ممنوع] سبب نافرمانى او خواهد بود و مقام و منزلتش را به خطر مى افکند!)؛ «وَ أَسْکَنَهُ جَنَّتَهُ، وَ أَرْغَدَ فِیهَا أُکُلَهُ، وَ أَوْعَزَ(1) إِلَیْهِ فِیمَا نَهَاهُ عَنْهُ، وَ أَعْلَمَهُ أَنَّ فِی الْإِقْدَامِ عَلَیْهِ التَّعَرُّضَ لِمَعْصِیَتِهِ، وَ الْمُخَاطَرَةَ بِمَنْزَلَتِهِ».
آرى، خداوند آدم(علیه السلام) را در بهشت زمین [باغى بسیار خرّم و سرسبز و پر از میوه ها از باغ هاى روى زمین] جاى داد و جمله «فَلَمَّا مَهَدَ أَرْضَهُ» گواه روشن این معناست. سپس گفتنى ها را به آدم(علیه السلام) گفت و امر و نهى خویش را به عنوان نخستین تکلیف براى آدم بیان کرد و از عاقبت شومِ نافرمانى او را باخبر ساخت.
سپس امام(علیه السلام) در ادامه این سخن مى افزاید: (امّا آدم اقدام بر آن چیزى که از آن نهى شده بود کرد و علم خداوند درباره او به وقوع پیوست)؛ «فَأَقْدَمَ عَلَى مَا نَهَاهُ عَنْهُ مُوَافَاةً لِسَابِقِ عِلْمِهِ». ممکن است در ابتدا چنین به نظر رسد، که تعبیر «مُوَافَاةً لِسَابِقِ عِلْمِهِ» نشان مى دهد که آدم مجبور بود راه نافرمانى را بپیماید، چرا که در علم خداوند این معنا گذشته بود.
ولى همانگونه که در بحث جبر و تفویض به طور مشروح آمده؛ هرگز علم ازلى سبب اجبار بر عمل نمى شود! چرا که خداوند مى دانسته، آدم از روى اختیار اقدام به چنین کارى مى کند؛ درست مثل اینکه استادى بداند فلان شاگرد او، به خاطر کوتاهى در درس و بحث، آخر سال رفوزه مى شود. به یقین این علم و آگاهى، شاگرد او را مجبور بر این کار نمى کند؛ چرا که او مى داند، شاگردش با علم و اختیار خود راه خطا مى رود؛ به خاطر تنبلى و تن پرورى و یا به هر دلیل دیگر.(2) و به همین دلیل، بعد از این کار مورد مؤاخذه قرار گرفت و به او گفته شد: «أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَکُمَا إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُبِینٌ»(3)؛ (آیا شما را [تو و همسرت را] از آن درخت نهى نکردم و نگفتم شیطان دشمن آشکار شماست).
اگر آدم واقعاً مجبور بود، چگونه خداوند حکیم او را بر چیزى که اختیار نداشته مؤاخذه مى کند و نیز چرا آدم(علیه السلام) از کرده خود پشیمان مى شود و توبه مى نماید و چرا خداوندِ حکیم او را به خاطر این کار از بهشت خارج مى کند؟ تمام اینها دلیل بر آن است که علم ازلى خداوند، هیچ گونه تضادّى با اختیار آدم(علیه السلام) و دیگران نداشته و ندارد.
پی نوشت:
(1). «أَوعز» از مادّه «وعز» (بر وزن وعظ) به معناى پیشنهاد کردن کارى به دیگرى است.
(2). شرح بیشتر درباره این موضوع را در «کتاب خدا را چگونه بشناسیم»، مکارم شیرازى، ناصر، کانون انتشارات محمدى، تهران، 1362 شمسی، چاپ: اول، ص 114، مطالعه کنید.
(3). سوره اعراف، آیه 22.
منبع: پیام امام امیرالمؤمنین(علیه السلام)، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1386 شمسی، چاپ: اول، ج 4، ص 164.
پرسش های مرتبط:
اگر اراده الهى بر عبودیّت بندگان تعلّق گرفته، چرا گروهى راه کفر را پیش مى گیرند؟!
اگر در شب قدر مقدّرات معیّن می گردد، پس تلاش و اختیار انسان در آینده، چه معنا و مفهومی دارد؟!
اگر خداوند می دانسته که بنده ای قرار است جهنّمی شود، چرا او را خلق کرد؟!
«توحید افعالی» یعنی اینکه همه افعال، حرکات و فعّالیّت ها به خدا بر می گردد؛ آیا این تعریف از توحید افعالی مستلزم «جبر گرایی» نیست؟!
آیا عقیده به «توحید افعالی» با «اختیار انسان» منافات ندارد؟!