بزرگداشت موالید و وفیات اولیای خدا
پرسش :
بزرگداشت اولیای الهی در سالروز تولد و درگذشت آنها، امر نوظهوری است که در عصر صحابه نبوده و بعدها پیدا شده است. اکنون چگونه ما آن را انجام دهیم؟
پاسخ :
تاریخ گواهی میدهد که از زمانهای دور، مسلمانان جهان، روز ولادت پیامبر گرامی را در هر سال جشن میگرفتند و خطیبان به ذکر مدایح آن حضرت میپرداختند. مبدأ این نوع جشنها دقیقاً روشن نیست ولی صدها سال است که اینگونه جشنها در بلاد اسلامی رواج داشته و دارد.
احمد بن محمد، معروف به قسطلانی (متوفای 92هـ)، از علمای مشهور قرن نهم، درباره جشنهایی که در ماه ولادت پیامبر انجام میگیرد، چنین میگوید:
مسلمانان، پیوسته در ماه میلاد پیامبر جشن میگیرند. اطعام میکنند. شبها به پخش انواع صـدقات میپردازند. اظهار شادمانی کرده و نیکیها را دو چندان میکنند. و به قرائت اشعاری در تهنیت ولادت آن حضرت میپردازند. برکات آن حضرت در هر سال نمایان میشود. رحمت خدا بر کسانی باد که شبهای ماه، میلاد او را عید گرفته و دردی بر دردهای کسی که در قلب او مرض هست، میافزایند.[1]
حسین بن محمد بن حسن، معروف به «دیاربکری»(متوفای 960هـ) نیز، که از قضات مکه به شمار میرفت، در تاریخ خود مینویسد: مسلمانان پیوسته ماه میلاد پیامبر (ص) را جشن میگیرند. اطعام میکنند. شبها صدقه میدهند. اظهار سرور و شادمانی میکنند. در نیکی به فقیران اصرار میورزند. به خواندن مولودیه میپردازند و کرامات آن حضرت در هر زمانی نمایان میگردد.[2]
این دو نصّ تاریخی که مربوط به قرن دهم است، نشان میدهد که بزرگداشت روز ولادت اولیای الهی در تاریخ اسلام، ریشة دیرینه داشته و علما و دانشمندان مسلمان بر این عمل صحه مینهادهاند و این عمل مفهومی جز اظهار مودت به ساحت پیامبر ندارد.
با توجه به این اصل، دلیل شرعی این بزرگداشت را متذکر میشویم:
مهر ورزی و تکریم به پیامبر (ص) یکی از اصول اسلام است
مودّت و مهر به پیامبر (ص) دستور قرآنی است و هیچ فردی نمیتواند آن را انکار کند و بزرگداشت میلاد او تجسّم بخشیدن به این اصل است و ما در این مورد به ذکر دو آیه بسنده میکنیم:
1.«قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکمْ وَأَبْناؤکمْ وَإِخْوانُکمْ وَأَزواجُکمْ وَعَشیرتکمْ وَأَمْوالٌ اقْتَرفْتُمُوها وَتِجارَةٌ تَخْشَونَ کسادها وَمَساکن تَرْضَونَها أَحبَّ إِلَیکمْ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجهاد فِی سَبیلِهِ فَتَرَبَصُّوا حَتّی یأْتِی اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لا یهْدِی الْقَومَ الْفاسِقین».[3]
«بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالی که گردآوردهاید و تجارتی که از کسادی آن بیمناکید و سراهایی که میپسندید نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه وی دوست داشتنیتر است، پس منتظر باشید که خدا خواسته خود را محقق میسازد و خدا فاسقان را راهنمایی نمیکند».
این آیه به روشنی بیان میکند که دوستی پیامبر در کنار دوستی خدا از واجبات الهی است، هر چند این دوستی مقدمهای است برای عمل به شریعت و احکام او، ولی در عین حال، عمل به شریعت از گذرگاه مهر پیامبر(ص) میگذرد.
2. در آیه دیگر مؤمنان را چنین توصیف میکند:
«فَالّذِینَ آمَنُوا به وَعَزَّروهُ ونَصَرُوهُ واتَّبَعُوا النُّورَ الّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِک هُمُ المُفْلِحون».[4]
«آنان که به پیامبر (ص) ایمان آورده و به تکریم او پرداخته و او را یاری میرسانند و از نوری که همراه وی فرود آمده پیروی میکنند، آنان همان رستگارانند».
این آیه به مسلمانان ، چهار دستور میدهد:
1. «آمنوا به»: به پیامبر ایمان بیاورند.
2. «عزّروه»: به تکریم و تعظیم او بپردازند.
3. «ونصروه»: در سختیها او را یاری کنند.
4. «واتبعوا النور الّذی أنزل معه»: از قرآنی که با او فرستاده شده، پیروی کنند.
با توجه به این دو آیه که مهر پیامبر و تکریم او را از فرائض میداند، اکنون سؤال میشود، آیا گردهمایی مسلمانان در روز تولد پیامبر تحقق بخشیدن به این دو آیه هست یا خیر؟ به طور مسلم، آری. و هر فردی که از این مجالس دیدن کند، آن را نوعی اظهار مهر و مودّت و تکریم و تعزیز میداند. بنابراین، عمل مسلمانان ریشه قرآنی و اصل آسمانی دارد. در این صورت طبعاً بدعت نخواهد بود. بدعت آن کار نوظهوری است که در قرآن و سنت برای آن اصل و اساسی نباشد.
خدا در سوره «انشراح» یادآور میشود که ما پیامبر (ص) را بلند آوازه کردیم، چنان که میفرماید:
«وَرَفَعْنا لَک ذِکرَک».[5]
«آیا ما نامت را بلندآوازه نساختیم؟».
این آیه حاکی است که ترفیع پیامبر(ص) و بلندآوازه کردن او، یکی از نعمتهای الهی بر پیامبر خدا(ص) است. یکی از ابزار «ترفیع پیامبر»، نکوداشت میلاد او است و شادمانی به دور از هر نوع لهو و گناه در روز ولادت ، همگی نوعی ترفیع نبی(ص) و بلند آوازه کردن اوست.
حضرت مسیح(ع) روز نزول مائده سماوی را برای یارانش عید معرفی میکند و میفرماید:
«رَبّنا أَنزْل عَلَینا مائدةً مِنَ السَّماءِ تَکونُ لَنا عِیداً لأوّلنا وَآخرنا وآیةً مِنْک وَارزُقْنا وَأَنْتَ خَیرُ الرّازِقین».[6]
«پروردگارا! از آسمان خوانی برای ما فرود آر تا عیدی برای اول و آخر ما و نشانهای از جانب تو باشد و به ما روزی ده که تو بهترین روزی دهندگانی».
به راستی اگر روز نزول مائده (که نعمتی محدود و زودگذر است) استحقاق جشن گرفتن آن روز در تمام سالها را دارد، چرا و چگونه ولادت پیامبر(ص) یا روز مبعث او (که نعمت بزرگ و جاویدان الهی برای بشریت است) استحقاق چنین جشن و سروری را نداشته باشد؟!
بنابراین، هرگاه مسلمانان در هر روز و شبی و هر ماه و سالی مجلسی تشکیل دهند و در آن ، فضائل و مناقب پیامبر(ص) را یادآور شوند و آیاتی که در حق او وارد شده تلاوت کنند و اشعاری را در مدح او بسرایند، در حقیقت فرمان خدا را در زمینة مهرورزی و تکریم و ترفیع وی به اجرا درآوردهاند و علّت این که تنها روز ولادت را برای این کار اختصاص میدهند، این است که وجود او و تولّد او نعمت بزرگی بود. به همین مناسبت در این روز به آن کار میپردازند، بدون این که جشن در خصوص آن روز را به شرع مقدس نسبت بدهند، بلکه انتخاب آن روز نوعی گزینش است و ارتباطی به شرع ندارد.
پینوشتها:
[1]. المواهب اللدنیه:1/27.
[2]. تاریخ الخمیس:1/323.
[3]. توبه/24.
[4]. اعراف/157.
[5]. انشراح/4.
[6]. مائده/114.
منبع: گزیده راهنمای حقیقت، آیت الله سبحانی، ص 68.
تاریخ گواهی میدهد که از زمانهای دور، مسلمانان جهان، روز ولادت پیامبر گرامی را در هر سال جشن میگرفتند و خطیبان به ذکر مدایح آن حضرت میپرداختند. مبدأ این نوع جشنها دقیقاً روشن نیست ولی صدها سال است که اینگونه جشنها در بلاد اسلامی رواج داشته و دارد.
احمد بن محمد، معروف به قسطلانی (متوفای 92هـ)، از علمای مشهور قرن نهم، درباره جشنهایی که در ماه ولادت پیامبر انجام میگیرد، چنین میگوید:
مسلمانان، پیوسته در ماه میلاد پیامبر جشن میگیرند. اطعام میکنند. شبها به پخش انواع صـدقات میپردازند. اظهار شادمانی کرده و نیکیها را دو چندان میکنند. و به قرائت اشعاری در تهنیت ولادت آن حضرت میپردازند. برکات آن حضرت در هر سال نمایان میشود. رحمت خدا بر کسانی باد که شبهای ماه، میلاد او را عید گرفته و دردی بر دردهای کسی که در قلب او مرض هست، میافزایند.[1]
حسین بن محمد بن حسن، معروف به «دیاربکری»(متوفای 960هـ) نیز، که از قضات مکه به شمار میرفت، در تاریخ خود مینویسد: مسلمانان پیوسته ماه میلاد پیامبر (ص) را جشن میگیرند. اطعام میکنند. شبها صدقه میدهند. اظهار سرور و شادمانی میکنند. در نیکی به فقیران اصرار میورزند. به خواندن مولودیه میپردازند و کرامات آن حضرت در هر زمانی نمایان میگردد.[2]
این دو نصّ تاریخی که مربوط به قرن دهم است، نشان میدهد که بزرگداشت روز ولادت اولیای الهی در تاریخ اسلام، ریشة دیرینه داشته و علما و دانشمندان مسلمان بر این عمل صحه مینهادهاند و این عمل مفهومی جز اظهار مودت به ساحت پیامبر ندارد.
با توجه به این اصل، دلیل شرعی این بزرگداشت را متذکر میشویم:
مهر ورزی و تکریم به پیامبر (ص) یکی از اصول اسلام است
مودّت و مهر به پیامبر (ص) دستور قرآنی است و هیچ فردی نمیتواند آن را انکار کند و بزرگداشت میلاد او تجسّم بخشیدن به این اصل است و ما در این مورد به ذکر دو آیه بسنده میکنیم:
1.«قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکمْ وَأَبْناؤکمْ وَإِخْوانُکمْ وَأَزواجُکمْ وَعَشیرتکمْ وَأَمْوالٌ اقْتَرفْتُمُوها وَتِجارَةٌ تَخْشَونَ کسادها وَمَساکن تَرْضَونَها أَحبَّ إِلَیکمْ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجهاد فِی سَبیلِهِ فَتَرَبَصُّوا حَتّی یأْتِی اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لا یهْدِی الْقَومَ الْفاسِقین».[3]
«بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالی که گردآوردهاید و تجارتی که از کسادی آن بیمناکید و سراهایی که میپسندید نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه وی دوست داشتنیتر است، پس منتظر باشید که خدا خواسته خود را محقق میسازد و خدا فاسقان را راهنمایی نمیکند».
این آیه به روشنی بیان میکند که دوستی پیامبر در کنار دوستی خدا از واجبات الهی است، هر چند این دوستی مقدمهای است برای عمل به شریعت و احکام او، ولی در عین حال، عمل به شریعت از گذرگاه مهر پیامبر(ص) میگذرد.
2. در آیه دیگر مؤمنان را چنین توصیف میکند:
«فَالّذِینَ آمَنُوا به وَعَزَّروهُ ونَصَرُوهُ واتَّبَعُوا النُّورَ الّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِک هُمُ المُفْلِحون».[4]
«آنان که به پیامبر (ص) ایمان آورده و به تکریم او پرداخته و او را یاری میرسانند و از نوری که همراه وی فرود آمده پیروی میکنند، آنان همان رستگارانند».
این آیه به مسلمانان ، چهار دستور میدهد:
1. «آمنوا به»: به پیامبر ایمان بیاورند.
2. «عزّروه»: به تکریم و تعظیم او بپردازند.
3. «ونصروه»: در سختیها او را یاری کنند.
4. «واتبعوا النور الّذی أنزل معه»: از قرآنی که با او فرستاده شده، پیروی کنند.
با توجه به این دو آیه که مهر پیامبر و تکریم او را از فرائض میداند، اکنون سؤال میشود، آیا گردهمایی مسلمانان در روز تولد پیامبر تحقق بخشیدن به این دو آیه هست یا خیر؟ به طور مسلم، آری. و هر فردی که از این مجالس دیدن کند، آن را نوعی اظهار مهر و مودّت و تکریم و تعزیز میداند. بنابراین، عمل مسلمانان ریشه قرآنی و اصل آسمانی دارد. در این صورت طبعاً بدعت نخواهد بود. بدعت آن کار نوظهوری است که در قرآن و سنت برای آن اصل و اساسی نباشد.
خدا در سوره «انشراح» یادآور میشود که ما پیامبر (ص) را بلند آوازه کردیم، چنان که میفرماید:
«وَرَفَعْنا لَک ذِکرَک».[5]
«آیا ما نامت را بلندآوازه نساختیم؟».
این آیه حاکی است که ترفیع پیامبر(ص) و بلندآوازه کردن او، یکی از نعمتهای الهی بر پیامبر خدا(ص) است. یکی از ابزار «ترفیع پیامبر»، نکوداشت میلاد او است و شادمانی به دور از هر نوع لهو و گناه در روز ولادت ، همگی نوعی ترفیع نبی(ص) و بلند آوازه کردن اوست.
حضرت مسیح(ع) روز نزول مائده سماوی را برای یارانش عید معرفی میکند و میفرماید:
«رَبّنا أَنزْل عَلَینا مائدةً مِنَ السَّماءِ تَکونُ لَنا عِیداً لأوّلنا وَآخرنا وآیةً مِنْک وَارزُقْنا وَأَنْتَ خَیرُ الرّازِقین».[6]
«پروردگارا! از آسمان خوانی برای ما فرود آر تا عیدی برای اول و آخر ما و نشانهای از جانب تو باشد و به ما روزی ده که تو بهترین روزی دهندگانی».
به راستی اگر روز نزول مائده (که نعمتی محدود و زودگذر است) استحقاق جشن گرفتن آن روز در تمام سالها را دارد، چرا و چگونه ولادت پیامبر(ص) یا روز مبعث او (که نعمت بزرگ و جاویدان الهی برای بشریت است) استحقاق چنین جشن و سروری را نداشته باشد؟!
بنابراین، هرگاه مسلمانان در هر روز و شبی و هر ماه و سالی مجلسی تشکیل دهند و در آن ، فضائل و مناقب پیامبر(ص) را یادآور شوند و آیاتی که در حق او وارد شده تلاوت کنند و اشعاری را در مدح او بسرایند، در حقیقت فرمان خدا را در زمینة مهرورزی و تکریم و ترفیع وی به اجرا درآوردهاند و علّت این که تنها روز ولادت را برای این کار اختصاص میدهند، این است که وجود او و تولّد او نعمت بزرگی بود. به همین مناسبت در این روز به آن کار میپردازند، بدون این که جشن در خصوص آن روز را به شرع مقدس نسبت بدهند، بلکه انتخاب آن روز نوعی گزینش است و ارتباطی به شرع ندارد.
پینوشتها:
[1]. المواهب اللدنیه:1/27.
[2]. تاریخ الخمیس:1/323.
[3]. توبه/24.
[4]. اعراف/157.
[5]. انشراح/4.
[6]. مائده/114.
منبع: گزیده راهنمای حقیقت، آیت الله سبحانی، ص 68.