سه‌شنبه، 25 آذر 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

واجدین صلاحیت قانون گذاری

پرسش :

چه کسانی صلاحیت لازم را برای «قانون گذاری» در جامعه بشری دارا می باشند؟


پاسخ :
قوانین و مقرّرات مربوط به زندگى انسان ها ـ مانند ساختمان وجود خود آنها ـ به قدرى پیچیده و اسرارآمیز است که دانشمندان را سرگردان و حیران ساخته و آشکارترین دلیل این حیرت و سرگردانى، همان فعل و انفعالات و تغییر و تحوّلاتى است که همیشه در قوانین تمام کشورهاى جهان صورت مى گیرد و هر روز مشکل تازه اى را در مقابل حقوقدان ها قرار مى دهد. هرگز نباید انتظار داشته باشیم که آنها بتوانند راه حلّی براى انبوه این مشکلات پیدا کنند و قوانینى تنظیم نمایند که صد در صد با منافعِ نوعِ انسان تطبیق کند. مگر آنان انسان را شناخته اند و اسرار وجود او را دریافته اند؟! آیا تنظیم چنین قانونى با توجه به عدم شناختِ کاملِ اسرارِ وجود انسان، انتظار بی جایى نیست؟!
 

بهترین قانونگذار کیست؟

شاید به طور مختصر، پاسخ این سؤال را از مقدمه بالا دانسته باشید؛ ولى خوب است براى توضیح بیشتر مثال ساده اى ذکر کنیم. همه می دانیم که یک راه آهن خوب آن نیست که ریل گذارى آن ظریف و زیبا و یا داراى ایستگاه هاى درخت کارى شده و با صفا و مأمورین خوش قیافه و خوش لباس باشد؛ بلکه یک راه آهن خوب آن است که ده ها نکته باریک تر از مو مانند: (تطبیق دادن وضع خطوط آن با وضع قطارهایى که از آن عبور مى کنند) در آن رعایت شده باشد. مثلا:

الف) باید فاصله دو خط با فاصله چرخ هاى قطار، کاملا مساوى باشد.

ب) باید مقاومت و زیرسازى ریل ها و پل های وسط راه با وزن سنگین ترین قطارهایى که از آن خط عبور مى کنند و حداکثر فشارى که از ناحیه حرکت آنها به وجود مى آید تناسب داشته باشد.

ج) باید دهانه، دیواره و ارتفاع تونل ها با قطار تناسب داشته باشد.

د) باید سربالایى ها تنها با قدرت کششِ ضعیف ترین لکوموتیوهایى که از آن خط عبور مى کند، تطبیق کند.

ه) باید سراشیبى ها با حداقل قدرت ترمزها مناسب باشد.

و) باید استحکام خطوط و پیچ هاى اتّصال به قدرى باشد که حداکثر سرعت قطار، آن را از جا تکان ندهد و ...

بدیهى است که باید مهندسین قبلاً تمام این جزئیات را با کمال دقّت حساب کنند و در ساختنِ خطوط و راه ها نهایت مراقبت را در تطبیق آن با وضع قطارها به عمل آورند تا خطرات و سوانحى از این ناحیه پیش نیاید. از این مثال به خوبى روشن مى شود که یک مهندسِ لایقِ راه آهن آن نیست که تنها از وضع زمین ها، جادّه ها، طرز بریدنِ کوه ها و ساختنِ پل ها آگاه باشد؛ بلکه باید قبل از هر چیز قطارشناس باشد؛ یعنى از تمام جزئیات لکوموتیوها و واگن ها کاملا مطّلع باشد تا بتواند آنها را با وضعِ خطوط تطبیق دهد. هم چنین براى تنظیمِ یک قانونِ خوب، تنها دانستنِ کلّیاتى از وضع قوانین و عکس العمل آنها در اجتماعات کافى نیست. قانون وقتى براى اجتماع مفید و سودمند و مایه ترقّى و پیشرفت و تکامل اجتماع خواهد بود که به طور کامل با تمام مقتضیات روحى و جسمى افرادِ اجتماع، چگونگى روابط آنها با یکدیگر و پدیده هایى که از آن ناشى مى شود، تطبیق کند. بنابراین شرایط یک قانونگذار کامل را این طور می توان برشمرد:

1. یک انسان شناسِ کامل باشد و بدون استثناء از تمام اسرار و رموز، ریزه کارى هاى جسم و جان انسان، عواطف، غرایز، امیال، شهوات، هوس ها و خلاصه از همه جزئیات درون و برونِ این وجودِ مرموز با خبر باشد.

2. باید از تمام کیفیّات و تأثیراتى که از روابط افراد با یکدیگر و در هنگام زندگى دسته جمعى در دل اجتماع پیدا مى شود، آگاه باشد.

3. باید به طور کلّى از تمام استعدادها، شایستگى ها و کمالات بالقوّه اى که در افراد و در اجتماع نهفته، مطّلع باشد.

4. باید بتواند تمام حوادث و عکس العمل هایى را که ممکن است در آینده نزدیک یا دور براى اجتماع پیش آید، پیش بینى کند.

5. از کلّیه اصولى که مى تواند انسان را به سوى تکامل سوق دهد و از موانع و شرایط آن مطّلع باشد و آن چنان حُسن انتخابى داشته باشد که بتواند نزدیک ترین راه ها را از میان راه هاى مختلف انتخاب کند.
6. هیچ گونه منافعى در اجتماع نداشته باشد تا محور افکارش در هنگام تنظیم قانون ـ دانسته یا ندانسته ـ متوجّه جهتى ـ که حفظ منافع شخصى او را مى کند ـ نشود و بر خلاف مصالح اجتماع و به نفع خود قانونى وضع نکند.

7. هرگز لغزش، گناه، خطا و اشتباهى از او سر نزند و هم چنین فردى خیر خواه، دلسوز، مهربان و در عین حال داراى اراده اى قوى و باشهامت باشد و از هیچ قدرتى در اجتماع نهراسد مسلماً اگر بتوانیم انسانى را پیدا کنیم که داراى تمام این شرایط باشد، لقب بهترین قانونگذار، شایسته اوست و مى توانیم در سایه طراحی هاى اجتماعى و قوانینى که او تنظیم مى کند، عمرى با خاطرى آسوده زندگى کنیم و به تمام این نابسامانى هاى کنونى خاتمه دهیم. نقشه مدینه فاضله را به کمک او در خارج از ذهن - و نه در عالم خیال ـ طرح کنیم؛ اما چگونه و در کجا مى توانیم چنین انسانى را بیابیم؟ آیا مى توانید کسى را بیابید که با جرأت بگوید: «من از تمام اسرارِ ساختمانِ وجود انسان با خبرم؟» امروزه دانشمندانِ بزرگ اعتراف مى کنند که علوم مربوط به انسان شناسى با آن همه وسعت و دامنه اى که پیدا کرده، تنها گوشه اى از این سرزمینِ مرموز را روشن ساخته و بقیه هم چنان در تاریکى ابهام باقى مانده است! تا آنجا که بعضى از دانشمندانِ انسان شناس، این گوشه روشن شده وجودِ انسان را در برابر قسمت هاى مجهول و ناشناخته، آن قدر ناچیز مى دانند که رسماً انسان را به عنوان یک موجود ناشناخته معرفى مى کنند.(1)

آیا مى توانید در میان دانشمندانِ جامعه شناس، کسى را پیدا کنید که بتواند ادعا کند: «من از تمامى کیفیّاتِ پیچیده اجتماعى ـ که نتیجه روابط افراد و طرز خاص روحى و جسمى آنهاست ـ باخبرم؟» و یا بگوید: «تمام استعدادهاى نهفته وجود انسان ها را کشف کرده ام؟» آیا کسى مى تواند بگوید: «من مى توانم تمام حوادث و پیش آمدهایى را که ممکن است براى اجتماع و در طول حیات آن رخ دهد و هم چنین واکنش ها و عکس العمل هاى اجتماعى آن را پیش بینى کنم؟» کیست که در هیچ یک از جوامع بشرى، منافع شخصى نداشته باشد؟ و یا بتواند ادعا کند که محور فکر او ـ حتى ندانسته ـ متمایل به منافع شخصى خود نیست؟ آیا کسى مى تواند قول بدهد که هرگز اشتباه نکند؟ و یا ادّعا کند که از هر گناه و لغزشى مصونیّت دارد؟ بنابراین اگر تمام دنیا را زیر پا بگذاریم نه تنها نمى توانیم فردى را که داراى تمام این شرایط باشد پیدا کنیم؛ بلکه کسى که حتى یکى از آنها را به طور کامل داشته باشد، پیدا نمى کنیم. اینکه ملاحظه مى فرمایید قوانین بشرى همواره دست خوش تغییر و تحوّل است، تنها بر اثر تغییر شرایط محیط نیست؛ بلکه قسمت عمده آن بر اثر نقصِ فاحشِ قانون گذاران در قسمت هاى فوق مى باشد. با توجه به این حقایق گمان نمى کنم این مطلب محتاج به بحث باشد که تنها مبدئى را که مى توان به عنوان بهترین قانونگذارِ صلاحیت دار معرفى کرد، آفریدگارِ بشر و مبدأ جهانِ هستى است.

اوست که تمام این شرایط را به عالى ترین وجه داراست.

اوست که انسان را آفریده و از همه اسرار وجود او آگاه است.

اوست که گذشته و آینده در برابر علم و دانش او یکسان مى باشد.(2)

اوست که هیچ گونه منافعى در اجتماعات ما ندارد و از همگان بى نیاز و بر همه مشفق است.

تنها این مبدأ و یا کسى که مستقیماً با او ارتباط دارد، از وى الهام مى گیرد و براى این کار مأموریت یافته، صلاحیت چنین مقامى را دارد.

نتیجه اینکه: اصول قوانین صحیح اجتماعى را تنها باید از مکتب انبیاء و از مجراى وحى آموخت.

پی‌نوشت‌ها:
(1). انسان، موجود ناشناخته، الکسیس کارل، ترجمه: عنایت، انتشارات شهریار، تهران، بی تا، چاپ: دوم.
(2). اساساً آینده و گذشته براى ذات نامحدودى که مافوق زمان و مکان است مفهوم ندارد و این وجودِ محدود و نسبى ماست که گذشته و آینده اى براى خود ترسیم کرده. توضیح بیشتر این مطلب را در کتاب خدا را چگونه بشناسیم‏، مکارم شیرازى، ناصر، کانون انتشارات محمدى‏، تهران‏، 1362 هـ ش، ‏چاپ اول‏، ص 80 به بعد مطالعه کنید.

منبع: رهبران بزرگ، مکارم شیرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، 1373 ه.ش، چاپ: اول‏، ص 36 الی 42.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.