گریه و عزاداری در سنّت رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع)
پرسش :
آیا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت ایشان (علیهم السلام) نیز برای عزیزان خود گریه و عزاداری می کردند؟
پاسخ :
قرآن کریم می فرماید: «مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(1)؛ (آنچه رسول آورده بگیرید و از آنچه نهی کرده دوری کنید)، و نیز می فرماید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»(2)؛ (به راستی در اقتدا به رسول خدا سرمشق و الگوی نیکویی است). همچنین رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در حدیث ثقلین دستور می دهند که به کتاب خدا و اهل بیت شان(علیهم السلام) تمسک نمایید تا گمراه نشوید. بر این اساس درباره مسأله عزاداری نیز باید به سیره رسول خدا و اهل بیت طاهرینش مراجعه کنیم تا تکلیف واقعی خود را در این مورد بدانیم. ما در بررسی تاریخ با نمونه هایی متعددی از عزاداری و سوگواری رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت ایشان در سوگ عزیزانشان مواجه می شویم. در این مجال به موارد ذیل اشاره می کنیم.
2- گریه رسول الله(صلی الله علیه و آله) هنگام زیارت قبر مادرشان آمنه؛ ابو هریره نقل می کند: (رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هنگام زیارت قبر مادرشان آمنه گریستند و دیگران را نیز گریاندند)؛ «زار النبى(صلى الله علیه و آله) قبر امّه فبکى و ابکى من حوله».(4)
3- عزاداری در سوگ شهدای احد و عمویش حمزه(رضوان الله تعالی علیه)؛ جابر نقل میکند: زمانی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پیکر خونین حمزه را یافت، گریست و زمانی که از مثله کردن او آگاهی یافت با صدای بلند گریه سر داد.(5) ابن مسعود می گوید: «ما رأینا رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) باکیاً اشدّ مِن بکائه علی حمزة وضعه فی القبلة ثمّ وقف علی جنازته و انتحب حتّی نشق یقول: یا عمّ رسول اللّه! و اسد اللّه! و اسد رسول اللّه! یا حمزة! یا فاعل الخیرات یا حمزة! یا کاشف الکربات، یا ذاب یا مانع عن وجه رسول اللّه!»(6)؛ (رسول خدا در شهادت حمزه به گونه ای به شدّت گریست که مانند آن را از آن حضرت ندیده بودیم، جنازه او را در قبله نهاد آنگاه ایستاد و با صدای بلند گریه سر داد تا این که بیهوش شد و پس از آن فرمود: ای عموی رسول خدا! ای شیر خدا و شیر رسول خدا! ای حمزه، ای انجام دهنده کار خیر، ای حمزه، ای برطرف کننده سختیها از پیامبر، ای کسی که دشمن را از برابر رسول خدا دور کرده، وجود او را نگهداری نمودی).
ابن هشام از ابن اسحاق چنین نقل مى کند: «پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله) از کنار خانه هاى قبیله «بنى عبد الأشهل» و «بنى ظفر» عبور مى کرد، صداى بانوان این دو قبیله را، که بر شهداى خود مى گریستند، شنید و حالت رقّت به آن حضرت دست داد و گریست و فرمود: «لکِنْ حَمْزَةَ لا بَواکِىَ لَهُ»؛ (ولى حمزه گریه کننده اى ندارد). چون این سخن پیامبر را برای سعد بن معاذ و أُسَید ابن حُضَیر نقل کردند، به بانوان این دو قبیله دستور دادند در کنار منزل پیامبر خدا بر عموى آن بزرگوار گریه و عزادارى نمایند. ابن اسحاق اضافه مى کند که چون صداى گریه این بانوان به گوش پیامبر خدا رسید، از منزل خود حرکت کرد و به میان آنها رفت و چنین فرمود: «ارجعْنَ یَرْحَمَکنَّ اللَّهَ فَقَدْ آسَیتُنَّ بِأَنْفُسِکُنَّ»؛ (خدا بر شما رحمت کند که با وجود خویش مرا یارى و مواسات نمودید به خانه هاى خود برگردید).(7)
واقدى (متوفاى 207 ق) پس از نقل مطلب بالا، مى نویسد: «بر اساس همان مراسم، رسم زنان مدینه تا امروز چنین است که اگر یکى از عزیزانشان از دنیا برود، اول بر حمزه گریه و عزادارى مى کنند سپس بر عزیز از دست رفته خود».(8)
ابن هشام می نویسد: «پس از حادثه احد شعرای فراوانی برای شهیدان بویژه حمزه سالار شهیدان مرثیه سرودند، مانند: حسّان بن ثابت(9)، کعب بن مالک(10)، عبداللّه بن رواحه، صفیه خواهر حمزه».(11)
4، 5، 6- همچنین آمده است که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در درگذشت فرزندشان ابراهیم(12)، درگذشت دخترشان(13) و فوت صحابی بزرگوار عثمان بن مظعون(14) گریستند.
7- نیز نقل شده است که ایشان بر بالین سعد بن عباده که در حال احتضار بود گریستند و همراهان شان نیز گریه کردند، برخی به آن حضرت اعتراض کردند، حضرت فرمودند: «آیا نمی دانید که خداوند کسی را به خاطر اشک چشم و اندوه قلبی عذاب نمی کند؟ آنگاه حضرت به زبانشان اشاره کردند و فرمودند: تنها زبان انسان است که باعث عذاب می گردد (بخاطر کفرگویی) مگر آن که خدا بنده اش را مورد رحمت قرار دهد و عذاب نکند».(15)
و ...
2- حضرت امام صادق(علیه السلام) نیز گاه از برخى شعراى اهل بیت که به محضرشان مى رسیدند، مى خواست در رثاى حسین بن على(علیه السلام) اشعارى بخوانند و گاه خود آن شاعران از امام(علیه السلام) اجازه مى گرفتند تا اشعارى در رثاى سید الشهداء(علیه السلام) بخوانند. در پاره اى از موارد نیز امام(علیه السلام) به خانواده خویش می فرمود که پشت پرده بنشینند و آن اشعار را بشنوند و در واقع، محفلى از دوستان خالص اهل بیت(علیهم السلام) براى عزاى سالار شهیدان برپا مى شد.(17)
3- از دِعبل خُزاعى شاعر معروف اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده است که: «در ایّام شهادت امام حسین(علیه السلام) به محضر امام رضا(علیه السلام) شرفیاب شدم. ایشان فرمود: اى دعبل! دوست دارم امروز براى ما مرثیه بخوانى؛ چراکه این ایّام روزهاى اندوه ما اهل بیت و ایّام شادمانى دشمنان ما است». آنگاه امام رضا(علیه السلام) برخاست و پرده اى میان ما و خانواده خویش زد و آنها را پشت پرده نشاند، سپس به دعبل فرمود اشعار خود را بخوان و وى نیز مرثیه اى را در ماتم امام حسین و اهل بیتش(علیهم السلام) خواند.(18)
و موارد دیگری از عزاداری و گریه بر امام حسین(علیه السلام) توسط رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت ایشان، که ذکر آنها به طول می انجامد.
کوتاه سخن اینکه سوگواری و اقامه عزا بر نزدیکان و وابستگان، امری مطابق با فطرت انسانی است. این کار امری معمول و مرسوم در سیره اولیاء الله بوده است.
هدف از آن درباره امام حسین، بزرگداشت ایشان، احیاء مرام و حفظ و تحقق اهداف شان می باشد.
پینوشتها:
(1). سوره حشر، آیه 7.
(2). سوره احزاب، آیه 21.
(3). روى أن رسول اللّٰه(صلّى اللّٰه علیه و سلم) لما أتاه نعى جعفر، دخل على امرأته أسماء بنت عمیس، فعزاها فیه و دخلت فاطمة و هی تبکى و تقول: «وا عماه»، فقال رسول اللّٰه(صلّى اللّٰه علیه و سلم): «على مثل جعفر فلتبک البواکی». (أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ابن اثیر، علی بن محمد، دار الفکر، بیروت، ١۴٠٩ ق، ج 1، ص 343).
(4). صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 671، ح 976، باب (استئذان النبی(صلی الله علیه و سلم) ربّه فی زیارة قبر امّه).
(5). المعجم الکبیر، طبرانی، سلمان بن أحمد، محقق: السلف، حمد بن عبد المجید، مکتبة ابن تیمیه، قاهره، بی تا، دوم، ج 3، ص 142.
(6). سیرة الحلبیّه، حلبی، علی بن إبراهیم بن أحمد، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1427 ق، چاپ دوم، ج 2، ص 335.
(7). «أَمَرا نِسائَهُم أَنْ یَتَحزَّمن ثُمّ یذْهَبنّ فیبکینّ عَلى عَمّ رَسُولِ اللَّه(صلى الله علیه و سلم)». (السیرة النبویة، ابن هشام، عبد الملک بن هشام بن أیوب، تحقیق: مصطفى السقا و إبراهیم الأبیاری و عبد الحفیظ الشلبی، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفى البابی الحلبی و أولاده، مصر، چاپ دوم، 1375 ق - 1955 م، ج 2، ص 99).
(8). «فَهُنَّ إِلَى الْیَومِ إِذا ماتَ الْمَیِّت مِنَ اْلأنْصار بَدَأ النّساء فَبَکَینَ عَلى حَمزة ثُمَّ بَکَینَ عَلى مَیِّتِهِنَّ». (مغازى، واقدى، محمد بن عمر، اعلمی، بیروت، ج ۱، ص ۳۱۷).
(9). السیرة النبویة، همان، ج 2، ص 151 و 155.
(10). همان، ص 156.
(11). همان، ص 162 و 168.
(12). صحیح بخاری، بخاری، محمد بن إسماعیل، محقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، 1422 ق، چاپ اول، ج 2، ص 83، ح 1303، کتاب الجنائز، باب (انا بک لمحزونون).
(13). صحیح بخاری، همان، ص 79، ح 1285، کتاب الجنائز، باب (یعذب المیت ببعض بکاء اهله). البته محققانی مثل علامه جعفرمرتضی عاملی زینب، رقیّه و ام کلثوم را دختر خوانده های رسول خدا(ص) و حضرت خدیجه می دانند(الصحیح من سیرة النبی الاعظم، 1426 هـ ق، ج2، ص 125 و ج 5 ص 228).
(14). سنن أبی داود، أبو داود سلیمان بن الأشعث بن إسحاق، محقق: محمد محیی الدین عبد الحمید، المکتبة العصریة، صیدا – بیروت، ج 3، ص 201، باب (تقبیل المیت)، ح 3163.
(15). صحیح بخاری، همان، ج 2، ص 84، باب (البکاء عند المریض)، ح 1304.
(16). مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، طوسى، محمد بن الحسن، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، 1411 ق، چاپ اول، ج 2، ص 772؛ وسائل الشیعة، شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، قم، 1409 ق، چاپ: اول، ج 14، ص 509، باب (استحباب البکاء لقتل الحسین(علیه السلام)).
(17). قرب الإسناد، حمیرى، عبد الله بن جعفر، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، قم، 1413 ق، چاپ اول، ص 36.
(18). ثُمَّ إِنَّهُ نَهَضَ، وَ ضَرَبَ سَتْرَاً بَیْنَنا وَ بَیْنَ حَرَمِهِ، وَ أَجْلَسَ أَهْلَ بَیْتِهِ مِنْ وَراءِ السَّتْرِ لِیَبْکُوا عَلى مُصابِ جَدِّهِمُ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) ... . ( بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق، چاپ دوم، ج 45، ص 257).
منبع: آیین رحمت
قرآن کریم می فرماید: «مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(1)؛ (آنچه رسول آورده بگیرید و از آنچه نهی کرده دوری کنید)، و نیز می فرماید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»(2)؛ (به راستی در اقتدا به رسول خدا سرمشق و الگوی نیکویی است). همچنین رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در حدیث ثقلین دستور می دهند که به کتاب خدا و اهل بیت شان(علیهم السلام) تمسک نمایید تا گمراه نشوید. بر این اساس درباره مسأله عزاداری نیز باید به سیره رسول خدا و اهل بیت طاهرینش مراجعه کنیم تا تکلیف واقعی خود را در این مورد بدانیم. ما در بررسی تاریخ با نمونه هایی متعددی از عزاداری و سوگواری رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت ایشان در سوگ عزیزانشان مواجه می شویم. در این مجال به موارد ذیل اشاره می کنیم.
الف) سیره رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در زمینه سوگواری و عزاداری:
1- عزاداری در سوگ شهادت جعفر بن ابی طالب(رضوان الله تعالی علیه)؛ زمانى که خبر شهادت جعفر بن ابى طالب به مدینه رسید، رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) به خانه جعفر آمد و به همسر او اسماء بنت عمیس تسلیت گفت. در این هنگام حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با چشمان گریان وارد شد، حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) با دیدن این صحنه، فرمود: «واقعا بر افرادی مثل جعفر باید گریست».(3)2- گریه رسول الله(صلی الله علیه و آله) هنگام زیارت قبر مادرشان آمنه؛ ابو هریره نقل می کند: (رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هنگام زیارت قبر مادرشان آمنه گریستند و دیگران را نیز گریاندند)؛ «زار النبى(صلى الله علیه و آله) قبر امّه فبکى و ابکى من حوله».(4)
3- عزاداری در سوگ شهدای احد و عمویش حمزه(رضوان الله تعالی علیه)؛ جابر نقل میکند: زمانی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پیکر خونین حمزه را یافت، گریست و زمانی که از مثله کردن او آگاهی یافت با صدای بلند گریه سر داد.(5) ابن مسعود می گوید: «ما رأینا رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) باکیاً اشدّ مِن بکائه علی حمزة وضعه فی القبلة ثمّ وقف علی جنازته و انتحب حتّی نشق یقول: یا عمّ رسول اللّه! و اسد اللّه! و اسد رسول اللّه! یا حمزة! یا فاعل الخیرات یا حمزة! یا کاشف الکربات، یا ذاب یا مانع عن وجه رسول اللّه!»(6)؛ (رسول خدا در شهادت حمزه به گونه ای به شدّت گریست که مانند آن را از آن حضرت ندیده بودیم، جنازه او را در قبله نهاد آنگاه ایستاد و با صدای بلند گریه سر داد تا این که بیهوش شد و پس از آن فرمود: ای عموی رسول خدا! ای شیر خدا و شیر رسول خدا! ای حمزه، ای انجام دهنده کار خیر، ای حمزه، ای برطرف کننده سختیها از پیامبر، ای کسی که دشمن را از برابر رسول خدا دور کرده، وجود او را نگهداری نمودی).
ابن هشام از ابن اسحاق چنین نقل مى کند: «پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله) از کنار خانه هاى قبیله «بنى عبد الأشهل» و «بنى ظفر» عبور مى کرد، صداى بانوان این دو قبیله را، که بر شهداى خود مى گریستند، شنید و حالت رقّت به آن حضرت دست داد و گریست و فرمود: «لکِنْ حَمْزَةَ لا بَواکِىَ لَهُ»؛ (ولى حمزه گریه کننده اى ندارد). چون این سخن پیامبر را برای سعد بن معاذ و أُسَید ابن حُضَیر نقل کردند، به بانوان این دو قبیله دستور دادند در کنار منزل پیامبر خدا بر عموى آن بزرگوار گریه و عزادارى نمایند. ابن اسحاق اضافه مى کند که چون صداى گریه این بانوان به گوش پیامبر خدا رسید، از منزل خود حرکت کرد و به میان آنها رفت و چنین فرمود: «ارجعْنَ یَرْحَمَکنَّ اللَّهَ فَقَدْ آسَیتُنَّ بِأَنْفُسِکُنَّ»؛ (خدا بر شما رحمت کند که با وجود خویش مرا یارى و مواسات نمودید به خانه هاى خود برگردید).(7)
واقدى (متوفاى 207 ق) پس از نقل مطلب بالا، مى نویسد: «بر اساس همان مراسم، رسم زنان مدینه تا امروز چنین است که اگر یکى از عزیزانشان از دنیا برود، اول بر حمزه گریه و عزادارى مى کنند سپس بر عزیز از دست رفته خود».(8)
ابن هشام می نویسد: «پس از حادثه احد شعرای فراوانی برای شهیدان بویژه حمزه سالار شهیدان مرثیه سرودند، مانند: حسّان بن ثابت(9)، کعب بن مالک(10)، عبداللّه بن رواحه، صفیه خواهر حمزه».(11)
4، 5، 6- همچنین آمده است که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در درگذشت فرزندشان ابراهیم(12)، درگذشت دخترشان(13) و فوت صحابی بزرگوار عثمان بن مظعون(14) گریستند.
7- نیز نقل شده است که ایشان بر بالین سعد بن عباده که در حال احتضار بود گریستند و همراهان شان نیز گریه کردند، برخی به آن حضرت اعتراض کردند، حضرت فرمودند: «آیا نمی دانید که خداوند کسی را به خاطر اشک چشم و اندوه قلبی عذاب نمی کند؟ آنگاه حضرت به زبانشان اشاره کردند و فرمودند: تنها زبان انسان است که باعث عذاب می گردد (بخاطر کفرگویی) مگر آن که خدا بنده اش را مورد رحمت قرار دهد و عذاب نکند».(15)
و ...
ب) سیره ائمّه اهل بیت(علیهم السلام) در عزاداری:
1- علقمه حضرمى نقل مى کند که امام باقر(علیه السلام) در روز عاشورا براى امام حسین(علیه السلام) در خانه اش مجلس عزا برگزار مى کرد: «... ثُمَّ لَیَنْدِبُ الْحُسینَ(علیه السلام) وَ یَبْکِیهِ وَ یَأْمُرُ مَنْ فِی دارِهِ مِمَّنَ لا یَتَّقِیهِ بِالْبُکاءِ عَلَیْهِ ... وَلْیَعُزِّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِمُصابِهِمْ بِالْحُسَیْنِ(علیه السلام)»(16)؛ (او بر امام حسین(علیهما السلام) مى گریست و به افرادى که در خانه بودند و از آنها تقیّه نمى کرد، مى فرمود: بر آن حضرت گریه کنند ... و به آنان مى فرمود در مصیبت حسین(علیه السلام) به یکدیگر تسلیت بگویند).2- حضرت امام صادق(علیه السلام) نیز گاه از برخى شعراى اهل بیت که به محضرشان مى رسیدند، مى خواست در رثاى حسین بن على(علیه السلام) اشعارى بخوانند و گاه خود آن شاعران از امام(علیه السلام) اجازه مى گرفتند تا اشعارى در رثاى سید الشهداء(علیه السلام) بخوانند. در پاره اى از موارد نیز امام(علیه السلام) به خانواده خویش می فرمود که پشت پرده بنشینند و آن اشعار را بشنوند و در واقع، محفلى از دوستان خالص اهل بیت(علیهم السلام) براى عزاى سالار شهیدان برپا مى شد.(17)
3- از دِعبل خُزاعى شاعر معروف اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده است که: «در ایّام شهادت امام حسین(علیه السلام) به محضر امام رضا(علیه السلام) شرفیاب شدم. ایشان فرمود: اى دعبل! دوست دارم امروز براى ما مرثیه بخوانى؛ چراکه این ایّام روزهاى اندوه ما اهل بیت و ایّام شادمانى دشمنان ما است». آنگاه امام رضا(علیه السلام) برخاست و پرده اى میان ما و خانواده خویش زد و آنها را پشت پرده نشاند، سپس به دعبل فرمود اشعار خود را بخوان و وى نیز مرثیه اى را در ماتم امام حسین و اهل بیتش(علیهم السلام) خواند.(18)
و موارد دیگری از عزاداری و گریه بر امام حسین(علیه السلام) توسط رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت ایشان، که ذکر آنها به طول می انجامد.
کوتاه سخن اینکه سوگواری و اقامه عزا بر نزدیکان و وابستگان، امری مطابق با فطرت انسانی است. این کار امری معمول و مرسوم در سیره اولیاء الله بوده است.
هدف از آن درباره امام حسین، بزرگداشت ایشان، احیاء مرام و حفظ و تحقق اهداف شان می باشد.
پینوشتها:
(1). سوره حشر، آیه 7.
(2). سوره احزاب، آیه 21.
(3). روى أن رسول اللّٰه(صلّى اللّٰه علیه و سلم) لما أتاه نعى جعفر، دخل على امرأته أسماء بنت عمیس، فعزاها فیه و دخلت فاطمة و هی تبکى و تقول: «وا عماه»، فقال رسول اللّٰه(صلّى اللّٰه علیه و سلم): «على مثل جعفر فلتبک البواکی». (أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ابن اثیر، علی بن محمد، دار الفکر، بیروت، ١۴٠٩ ق، ج 1، ص 343).
(4). صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 671، ح 976، باب (استئذان النبی(صلی الله علیه و سلم) ربّه فی زیارة قبر امّه).
(5). المعجم الکبیر، طبرانی، سلمان بن أحمد، محقق: السلف، حمد بن عبد المجید، مکتبة ابن تیمیه، قاهره، بی تا، دوم، ج 3، ص 142.
(6). سیرة الحلبیّه، حلبی، علی بن إبراهیم بن أحمد، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1427 ق، چاپ دوم، ج 2، ص 335.
(7). «أَمَرا نِسائَهُم أَنْ یَتَحزَّمن ثُمّ یذْهَبنّ فیبکینّ عَلى عَمّ رَسُولِ اللَّه(صلى الله علیه و سلم)». (السیرة النبویة، ابن هشام، عبد الملک بن هشام بن أیوب، تحقیق: مصطفى السقا و إبراهیم الأبیاری و عبد الحفیظ الشلبی، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفى البابی الحلبی و أولاده، مصر، چاپ دوم، 1375 ق - 1955 م، ج 2، ص 99).
(8). «فَهُنَّ إِلَى الْیَومِ إِذا ماتَ الْمَیِّت مِنَ اْلأنْصار بَدَأ النّساء فَبَکَینَ عَلى حَمزة ثُمَّ بَکَینَ عَلى مَیِّتِهِنَّ». (مغازى، واقدى، محمد بن عمر، اعلمی، بیروت، ج ۱، ص ۳۱۷).
(9). السیرة النبویة، همان، ج 2، ص 151 و 155.
(10). همان، ص 156.
(11). همان، ص 162 و 168.
(12). صحیح بخاری، بخاری، محمد بن إسماعیل، محقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، 1422 ق، چاپ اول، ج 2، ص 83، ح 1303، کتاب الجنائز، باب (انا بک لمحزونون).
(13). صحیح بخاری، همان، ص 79، ح 1285، کتاب الجنائز، باب (یعذب المیت ببعض بکاء اهله). البته محققانی مثل علامه جعفرمرتضی عاملی زینب، رقیّه و ام کلثوم را دختر خوانده های رسول خدا(ص) و حضرت خدیجه می دانند(الصحیح من سیرة النبی الاعظم، 1426 هـ ق، ج2، ص 125 و ج 5 ص 228).
(14). سنن أبی داود، أبو داود سلیمان بن الأشعث بن إسحاق، محقق: محمد محیی الدین عبد الحمید، المکتبة العصریة، صیدا – بیروت، ج 3، ص 201، باب (تقبیل المیت)، ح 3163.
(15). صحیح بخاری، همان، ج 2، ص 84، باب (البکاء عند المریض)، ح 1304.
(16). مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، طوسى، محمد بن الحسن، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، 1411 ق، چاپ اول، ج 2، ص 772؛ وسائل الشیعة، شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، قم، 1409 ق، چاپ: اول، ج 14، ص 509، باب (استحباب البکاء لقتل الحسین(علیه السلام)).
(17). قرب الإسناد، حمیرى، عبد الله بن جعفر، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، قم، 1413 ق، چاپ اول، ص 36.
(18). ثُمَّ إِنَّهُ نَهَضَ، وَ ضَرَبَ سَتْرَاً بَیْنَنا وَ بَیْنَ حَرَمِهِ، وَ أَجْلَسَ أَهْلَ بَیْتِهِ مِنْ وَراءِ السَّتْرِ لِیَبْکُوا عَلى مُصابِ جَدِّهِمُ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) ... . ( بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق، چاپ دوم، ج 45، ص 257).
منبع: آیین رحمت