معنای واژه «عَیْن» در قرآن کریم
پرسش :
منظور از واژه «عَیْن» در قرآن کریم چیست؟
پاسخ :
«عَیْن» معانى زیادى دارد و معروف است که این واژه داراى هفتاد معنى در لغت عرب است و اتفاقا واژه چشم در فارسى نیز دست کمى از آن ندارد! ولى معنى اصلی «عین» همان عضو مخصوص بینائى یعنى چشم است و گاه به معنى قوه بینائى نیز آمده است ولى معانى کنائى و مجازى زیادى براى آن است که بسیار از آنها بر اثر کثرت استعمال به صورت حقیقت درآمده است.
مثلا به چشمه «عین» گفته مى شود چرا که شباهتى با چشم دارد. به جاسوس و مأمور اطلاعاتى نیز «عین» مىگویند. همان گونه که این واژه به افراد با شخصیت و خورشید و طلا نیز اطلاق مى گردد؛ چرا که مثلا طلا در میان فلزات مانند چشم در میان اعضاء است. همچنین خورشید در میان کواکب و افراد با شخصیت در میان یک قوم، همانگونه که در فارسى نیز مى گویند فلان کس چشم و چراغ جمعیت است. به هر کدام از مفاهیم سرمایه، متاع قابل استفاده، سوراخ حلقه، بصیرت و آگاهى بر چیزى، به مناسبتى این واژه اطلاق مى شود. حورالعین را به این جهت به این نام نامیده اند که چشم هاى زیبا و درشت دارند.
منبع: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386 هـ ش، چاپ نهم، ج 2، ص 428.
«عَیْن» معانى زیادى دارد و معروف است که این واژه داراى هفتاد معنى در لغت عرب است و اتفاقا واژه چشم در فارسى نیز دست کمى از آن ندارد! ولى معنى اصلی «عین» همان عضو مخصوص بینائى یعنى چشم است و گاه به معنى قوه بینائى نیز آمده است ولى معانى کنائى و مجازى زیادى براى آن است که بسیار از آنها بر اثر کثرت استعمال به صورت حقیقت درآمده است.
مثلا به چشمه «عین» گفته مى شود چرا که شباهتى با چشم دارد. به جاسوس و مأمور اطلاعاتى نیز «عین» مىگویند. همان گونه که این واژه به افراد با شخصیت و خورشید و طلا نیز اطلاق مى گردد؛ چرا که مثلا طلا در میان فلزات مانند چشم در میان اعضاء است. همچنین خورشید در میان کواکب و افراد با شخصیت در میان یک قوم، همانگونه که در فارسى نیز مى گویند فلان کس چشم و چراغ جمعیت است. به هر کدام از مفاهیم سرمایه، متاع قابل استفاده، سوراخ حلقه، بصیرت و آگاهى بر چیزى، به مناسبتى این واژه اطلاق مى شود. حورالعین را به این جهت به این نام نامیده اند که چشم هاى زیبا و درشت دارند.
منبع: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386 هـ ش، چاپ نهم، ج 2، ص 428.