چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آیا احتمال دارد که بحث منجی ساخته ذهن بشر باشد؟


پاسخ :
شرح پرسش:
بحث منجی در تمام اديان وجود دارد. پس اين احتمال هست كه اين انديشه ساخته ذهن بشر باشد كه در اديان و از جمله اسلام نفوذ كرده، اسلام در اين باره چه پاسخی می‌دهد؟

پاسخ:
اين يک واقعيت است كه عقيده به مصلح كل، يک فكر و عقيده جهاني بوده و اختصاص به يک ملت و يا مذهب و دين ندارد. بلكه تمام اديان آسماني در اين عقيده مشترک‌اند. و پيروان همه اديان معتقدند كه در يك عصر تاريک و بحراني، كه جهان را فساد، بي‌ديني و بيدادگري فرا گرفته، نجات دهنده‌اي بزرگ طلوع مي‌كند و به واسطه نيروي قوي فوق العاده غيبي، اوضاع آشفته جهان را اصلاح مي‌كند. و خداپرستي را بر بي‌ديني غلبه مي‌دهد. و همه در انتظار چنين موعود نيرومند غيبي به سر مي‌برند. ولي در مصداق آن نظرهاي گوناگوني وجود داشته و هر ملتي آن رابه لقبي مخصوص مي‌شناسند.
امّا اين كه اين انديشه ساخته ذهن بشري باشد، يا اين كه از اديان و ملل گذشته در اسلام نفوذ كرده باشد، به دور از واقعيت است. بلكه اين يک وعده بر حق خداوند است كه در نهاد بشري نهفته شده است. به‌دليل اين كه:

1. اگر انديشه بشري و ديني بر اساس آن استوار گرديده باشد، هيچ گاه بقاء و ثبات نخواهد داشت. زيرا در اثر تحولات بشري و نقض و ابرام‌‌هاي انديشه ديگران بر آن، و زمينه رشد فكري بشر در عالم، خاصيت اوليه خود را از دست داده، كم كم رو به فراموشي سپرده مي‌شود كه نمونه بارز آن، دين فرعوني است كه تاريخ و تجربه نشان داده كه هيچ گونه اثر از آن در دنياي فعلي وجود ندارد تا تحت عنوان دين فرعوني مطرح باشد.

2. ايمان به ظهور مصلح ديني در عالم و برپا داشتن حكومت عدل الهي در تمام نقاط زمين، از اهداف همه انبيای گذشته بوده و نسل به نسل آن را تقويت نموده‌اند.[1]
و هم چنين، از انديشه‌هاي اديان معروف در جهان و ملل گذشته، بشارت به ظهور خاتم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و مصلح و منجي بشري در آخرالزمان كه تحقق سعادت بشري در آن است داده شده است.[2] و در طول تاريخ بشري علاوه بر بشارت‌هاي انبياء به مصلح كل و منجي بشري، آرزوي همه انسان‌ها بوده است. و حتي آن‌هايي كه پايبندي به دين نداشته و گفتار انبيا را تكذيب مي‌كردند، در لابلاي گفتار و انديشه‌هاي آنان نيز، وجود داشته و انتظار يک چنين مصلحي را داشته‌اند.[3]

3. ايمان به مصلح موعود، خواسته فطری همه انسان‌هاست. و همه انسان‌ها فطرتاً قايل به كمال بوده و در جستجوي آن مي‌باشند. و همه انسانها، فطرتاً عدالت‌خواه بوده و از ظلم و جور بيزارند و حاجتي بشري كه خواهان عدالت و كمال است، در نهاد هر انسان پوشيده بوده و در زمان‌هاي گوناگون ابراز گرديده است. چنان كه در اين باره محققين ديني اين گونه مي‌فرمايند:

الف. آيت الله سيد محمد باقر صدر:
«كمال و دوري از نقض و تنفر از زشتي‌ها خواسته فطري همه انسان‌ها بوده است. و بر اساس فطرت انساني و وعده بر حق خداوند، كمال نهايي و برچيده شدن ظلم كامل به وجود مبارک امام مهدی (عج) تحقق خواهد يافت. لذا همه انسان‌ها اعم از موحد و غيرموحد، بر اساس آن نهاد خدادادي به دنبال تحقق يک چنين انديشه بود، و در طول تاريخ بشري انتظار آن را كشيده‌اند. و اين خواسته، خواسته نوع انسان بوده است، امّا در اسلام، جهت‌دار مي‌گردد.»[4]

ب. علامه طباطبايي (ره):
... از روزي كه بشر در زمين سكني گزيده، پيوسته در آرزوي يک زندگي اجتماعي مقرون به سعادت، و آن هم،به تمام معني مي‌باشد. و به اميد رسيدن چنين روزي قدم بر مي‌دارد. و اين خواسته همان خواستن آدم تشنه است كه فطرتاً قايل به آب بوده و اگر آب نبود تشنگي آن برطرف نمي‌شد. و يا اگر فطرتاً تمايل به بقاي نسل بشر نبود، تمايل جنسي تصور نمي شد. از اين رو، به حكم ضرورت و فطرت، آينده جهان روزي را دربرخواهد داشت كه در آن روز جامعه بشري پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا و همزيستي، غرق در فضيلت و كمال شوند و استقرار چنين وضعي به دست خود انسان خواهد بود. و رهبري چنين جامعه‌اي منجي جهان بشري و به لسان روايات مهدي (عج) خواهد بود. كه موعود و منتظر همه اديان و مذاهب گوناگون در جهان بوده است. و كسي كه نجات دهنده بشريت است، در ميان همه بشريت سخن به ميان آمده و عموماً ظهور او را نويد داده‌اند. گر چند در تطبيق آن اختلاف دارند. ولي حديث متفق عليه در ميان امت اسلامي، قول رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ است كه فرموده: «المهدي من ولدي».[5]

ج. آيت الله صافي گلپايگاني:
حقيقت مهدويت، منتهي شدن سيري جوامع جهاني به سوي جامعه واحد، حكومت حق و عدل جهاني، رهبري ابرمرد الهي كه موعود همه انبياء و اديان بوده و دوازدهمين وصي پيغمبر آخرالزمان تحقق مي‌يابد، مطلوب هر فطرت و خواسته‌ هر وجدان انساني است. اجماع امم و ملل بر اين كه پايان جهان، سعادت عمومي است و در دنبال آن تاريكي‌ها، روشنايي است، اين يک اصل فطري است كه با سنت جهان و حركت عالم و با بنياد جهان كه با حق استوار است موافق مي‌باشد. اين انديشه اختصاصي، مخصوص انسان است، كافر و مؤمن نمي‌خواهد.[6]
بنابراين، اگر انديشه مصلح كل و موعود امم و ملل، بر اساس حكمت الهي و وعده بر حق و بر مبناي فطرت استوار نبود، هيچ گاه انديشه بشري در تمام جوامع و ملل، اين گونه هماهنگ و بر مدار واحد نخواهد بود.

4. ايمان به مصلح جهاني در تفكر غير ديني؛ چنان كه در بيان بزرگان آمده است، انديشه اصلاح جهاني مربوط به نوع انسان بوده و مختص مؤمنين و متدينان نيست. «برتراند راسل» كه يك انسان غيرديني است مي‌گويد: «عالم در انتظار مصلح است كه همه را به وحدت دعوت نموده و در تحت يك پرچم و يک شعار فراخواند.»[7]
و هم چنين، انيشتاين نيز مي‌گويد: «بعيد نيست، روزي بر جوامع عالم بيايد كه همه با صفا و سلام و محبت زندگي كنند.»[8]

5. بشارت‌هاي اديان گذشته؛ دليل ديگري در اين جهت كه انديشه مصلح كل و يا مهدويت خلاق ذهن بشري نمي‌باشد، بشارت‌هاي اديان گذشته است. بسياري از كتب اديان، بشارتهایی از پيغمبر خاتم ـ صلّي الله عليه و آله ـ داده است و وعده داده‌اند كه سلسله نبوت در او پايان يافته و نبي و پيامبر ديگر، بعد از او نخواهد بود و قرآن كريم نيز اين وعده‌ها را تأييد كرده و از جمله قول عيسي بن مريم ـ عليه السّلام ـ را اين گونه مي‌فرمايد: عيسي بن مريم ـ عليه السّلام ـ فرمود: «اي فرزندان اسرائيل، من فرستاده خدا به سوي شما هستم، آنچه از تورات در دست دارم تصديق كنيد. و بعد از خودم به رسولي بشارت مي‌دهم كه اسم او احمد است.[9] و همان گونه كه اديان گذشته و پيامبران الهي از نبي خاتم ـ صلّي الله عليه و آله ـ خبر داده و از اوصياء او نيز بشارت داده‌اند كه به نمونه آن اين گونه اشاره مي‌گردد:
كتاب مقدس در متن عبري و در سفر تكوين آيات: 17 ـ 20 اين گونه مي‌گويد: «وعده باري تعالي خطاب به حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ : «محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ خاتم رسولان و ائمه دوازده گانه، اوصياء او مي‌باشد. او از صلب تو و از نسل اسماعيل به وجود خواهد آمد.[10]» و اين بشارت گذشتگان، از زبان پيامبر گرامي اسلام كه زبان وحي است، تأييد گرديده و منابع ديني اعم از تمام فرق مسلمين از آن خبر داده است. و ممكن است شبهه‌اي به وجود بيايد كه كتب انبيای گذشته تحريف شده است. فلذا، بشارت‌هاي آنان نيز اعتبار ندارند، پاسخ اين است كه تحريف، يک امر مسلم و قطعي است. ولي مواردي را كه قرآن و يا رسول گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ آن را تأييد كرده، اين نيز امر قطعي ديگري است كه آن گونه موارد، از تحريف مصون مانده است. والّا قرآن و يا رسول گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ از عمل تحريف شده هيچ گاه خبر نداده و آن را تأييد نمي‌كند. و در ثاني، اگر تمام كتب آسماني را تحريف شده بدانيم، كلام رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقض مي‌گردد. چون پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ در ابتداي رسالتش، رسالتش را استناد مي‌كرد به بشارت‌هاي انبياء قبل از خودش، فلذا مواردي را كه قرآن و پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خبر داده است. امر مسلم و قطعي خواهد بود.
بنابراين، انديشه مصلح موعود و يا مهدی منتظر، يک انديشه بشري و زاييده ذهن ملل و جوامع نمي‌باشد وچنين نيست كه اين انديشه زاييده ذهن بوده و در اسلام نيز نفوذ كرده باشد. بلكه اين انديشه اگر در جوامع قبل از اسلام بوده بر اساس وعده الهي و حكمت حكيمانه او و بر مبناي فطرت بشري استوار بوده است. و اين انديشه فطري در زمان‌هاي گوناگون بروز داده شده است. و علاوه بر آن، همه انبيای گذشته و كتب آسماني از آن خبر داده و به آن بشارت و وعده داده‌اند و قرآن كريم كه كلام الهي و وحي منزل است، ريشه‌هاي اين وعده الهي را بازگو نموده و با تأويل و تفسير روايات عترت ـ عليهم السّلام ـ تبيين گرديده است.

منابعي كه در اين جهت معرفي مي‌گردد:
1. اديان و مهدويت، محمد بهشتي.
2. امامت و مهدويت، آيت الله صافي گلپايگاني.
3. مجله الفكر الاسلامي، شماره 28 و 29، ربيع الثاني، 1418 ق.
4. اهل بيت در كتاب مقدس، احمد واسطي.
5. بشارات عهدين، شيخ محمد صادقي و...

پی نوشتها:
[1]. دكتر احمد امين، مهدي و مهدويت، ص 13، انتشارات مكتب الاسلام، تهران.
[2]. آيت الله مرعشي نجفي، شهاب الدين، ملحقات احقاق الحق، ج 13، ص 621، انتشارات مرعشي.
[3]. صادقي، محمد، نصوص خاصه مهدي موعود، از «بشارت عهدين»، ص 270
[4]. آيت الله صدر، سيد محمد باقر ، بحث حول المهدي، ص 7 ـ 8، انتشارات جامعه مدرسين.
[5]. علامه طباطبايي، محمد حسين، شيعه در اسلام، ص 150، انتشارات دار الكتب الاسلامي، تهران؛ همان، تفسير الميزان، ج 15، ص 155، موسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت.
[6]. آيت الله صافي گلپايگاني، لطف الله، امامت و مهدويت، ج 2، ص 139، جامعه مدرسين.
[7]. شهرستاني، عبدالرضا، مهدي موعود و دفع شبهات، ص 65، موسسه اعلمي، بيروت.
[8]. همان، ص 7.
[9]. صف، 60.
[10]. واسطي، احمد، اهل بيت در كتاب مقدس، ص 105 ـ 107.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.