پرسش :
در داخل كشورمان دو جناح سياسي محافظهكار سنتي و اصلاح طلب وجود دارند و اصلاح طلب به دو گروه تندرو و معتدل تقسيم ميشوند. با توجه به فرمايش امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ «اليمين و الشمال مضلّه و الطريق الوسطي هي الجادة» ملاكها و معيارهاي انتخاب راه صحيح سياسي از راه ناصحيح و منحرف چه چيزهايي هستند؟
پاسخ :
در ابتدا لازم است متذكر شويم فرمايش حضرت علي -عليه السلام- كه فرمود: «اليمين و الشمال مضلّه و الطرايق الوسطي هي الحاده»[1] پيرامون عقايد و تكاليف اسلامي است كه اسلام راه ميانه و معتدل را انتخاب نموده است و از افراط و تفريط برحذر داشته است و اين كلام هيچگونه ارتباطي با احزاب سياسي ندارد و دليلي بر بطلان آنها نيست. امّا درباره احزاب و جناح ها تذكر:
اين نكته لازم است كه احزاب سياسي در جوامع حاضر به عنوان حلقة رابط مردم و حاكميت سياسي از اهميت بسيار برخوردار ميباشند و نقش مهمي در مشاركت سياسي به عهده دارند. لذا اگر احزاب زمينة اعتلاء و توسعه جامعه اسلامي را فراهم آورند و وسيلهاي كارآمد براي مديريت سياسي باشند، قابل پذيرش هستند، امّا اگر سبب اختلاف و سست شدن نظام اسلامي شوند هيچگاه قابل پذيرش نخواهند بود. مرحوم امام فرمودند: «البته دو تفكر هست و بايد هم باشد. دو رأي هست بايد هم باشد، سليقههاي مختلف بايد باشد، لكن سليقههاي مختلف اسباب اين نميشود كه انسان با هم خوب نباشد... اختلاف سليقه، اختلاف رأي، مباحثه بايد باشد، لكن نتيجه اين نباشد كه ما دو دسته بشويم.»[2]
همچنين فرمودند: «اين طور نيست كه حزب بد باشد يا هر حزبي خوب باشد، ميزان ايدة خوب است و اگر ايده چيز ديگري باشد اين حزب شيطان است هر اسمي هم داشته باشد، بنابراين ما بايد كوشش كنيم حزبمان را حزب الله كنيم».[3] اختلاف در شيوهها و روشها نه تنها اشكال ندارد بلكه سبب پويايي و شادابي يك نظام سياسي خواهد بود. امّا اگر اين اختلافات زيربنايي و اصولي شد موجب سستي نظام خواهد شد و هيچگاه قابل پذيرش نيست، مرحوم امام فرمودند: «هر دو جريان بايد با تمام وجود تلاش كنند كه ذرهاي از سياست «نه شرقي و نه غربي، جمهوري اسلامي» عدول نشود كه اگر ذرهاي از آن عدول شود آن را با شمشير عدالت اسلامي راست كنند. هردو گروه بايد توجه كنند كه دشمنان بزرگ مشترك دارند كه به هيچ يك از آن دو جريان رحم نميكنند... اختلاف اگر زيربنايي و اصولي شد موجب سستي نظام ميشود و اين مسأله روشن است كه بين افراد و جناحهاي موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد صرفاً سياسي است.»[4]
«مرحوم امام در سخنانشان از پنج اصل به عنوان مسائل اصولي و زيربنايي ياد كرده كه اختلاف در آن را روا نميدانند: 1. اسلام؛ 2. قرآن؛ 3. انقلاب اسلامي؛ 4. استقلال در عرصههاي سياسي، اقتصادي، علمي و فرهنگي؛ 5. رفاه عمومي و برچيدن سيستم اقتصادي».[5]
معيارهاي انتخاب راه صحيح سياسي
معيارها و ملاكهاي راه صحيح سياسي به طور كلي در يك جمله امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ مطرح شده است كه نظير اين بيان نيز از امام حسين ـ عليه السلام ـ نقل شده است، حضرت فرمودند: «اللّهُمَ انّكَ تعلَمُ انّهُ لم يكُن ما كانَ منّا تَنافُساً في سُلطانٍ و لا اِلتماساً مِنْ فُضولِ الحُطامِ و لكِن لنُريَ المَعالمَ من دينكَ و نُظهرَ الاِصلاح في بِلادكِ و يأمَن المظلُمُونَ من عبادِكَ و يُعملَ بغَرايْضِكَ و سُننكِ و اَحكامِك»؛[6] خداوند تو خود ميداني عملكرد ما نه براي آن است كه به رياست و سلطنت دست يابيم يا از روي دشمني و كينهتوزي سخن بگوئيم لكن براي اين است كه پرچم آيين تو را برافراشته و بلاد بندگان تو را آباد سازيم و به ستمديدگان از بندگان تو امنيت بخشيم و احكام و سنن و فرائض تو را پياده كنيم.»
حضرت در اين بيان اهداف كلي يك حركت صحيح سياسي و اصلاحي را در جامعه اسلامي چنين تبيين مينمايند: «1. بازگرداني نشانههاي محو شده راه خدا به جامعه كه چيزي جز همان اصول اسلام واقعي نيست؛ 2. ايجاد امنيت در داخل كشور و بهبود در روابط اجتماعي مردم؛ 3. ايجاد تحوّلي بنيادين در اوضاع اقتصادي جامعه در جهت بهبود معيشت مردم؛ 4. تحوّل اساسي در نظامات مدني و اجتماعي در جهت بپا داشتن مقررات تعطيل شده خدا و قانونهاي نقض شده اسلام».[7]
هم چنين در قانون اساسي جمهوري اسلامي نيز آمده است: «احزاب، جمعيتها، انجمنهاي سياسي و صنفي و انجمنهاي اسلامي يا اقليتهاي ديني شناخته شده آزادند، مشروط به اين كه اصول استقلال، آزادي، وحدت ملي، موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نكنند».[8] طبق اين اصل قانون اساسي، پنج محدوديت براي فعاليت احزاب مقرر شده است و احزاب موظفند كه در چارچوب آن به فعاليت بپردازند و اين چارچوب بيانگر معيارهاي راه صحيح سياسي در نظام جمهوري اسلامي است كه به قرار زير مي باشد:
1. آزادي احزاب نبايد به استقلال كشور لطمه وارد آورد؛
2. وحدت ملي حفظ شود؛
3. به آزادي لطمه وارد نشود؛
4. موازين اسلامي رعايت شود؛
5. اساس جمهوري اسلامي حفظ شود.
بنابراين هر حزب سياسي موظف است دراين چارچوب حركت نمايد و اگر از اين چارچوب پا فرا بگذارد، در نظام اسلامي پذيرفته نيست و داراي مشروعيت نيست. و البته خود تصديق خواهيد نمود كه اگر احزاب در اين چارچوب حركت و فعاليت نمايند، نه تنها خللي در حركت نظام اسلامي به پيش نخواهد آمد بلكه سبب پويائي و كارآمدي نظام و استحكام دروني نظام خواهد شد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مهدي مهريزي، انديشههاي اجتماعي امام خميني، نشر عروج، تهران، 1381، از ص 67 ـ 91.
2. سيد عبدالقيوم سجادي، مباني تخرّب در انديشه سياسي اسلام، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1382.
3. مجموعه مقالات، تخرب و توسعه سياسي اسلام و تخرب، دفتر مطالعات و تحقيقات سياسي وزارت كشور، 78، ص 228 ـ 313.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. فيض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه 16، ص69.
[2] . صحيفه نور، ج 19، ص 237.
[3] . صحيفه نور، ج 17، ص 45.
[4] . صحيفه نور، ج 21، ص 176 ـ 178.
[5] . مهريزي، مهدي، انديشههاي اجتماعي امام خميني (ره)، تهران، نشر عروج، ص 72؛ صحيفه نور، ج 21، ص 176 ـ 180.
[6] . تحف العقول، انتشارات اسلاميه، ص 243، دشتي، محمد، فرهنگ سخنان امام حسين ـ عليه السلام ـ ، مؤسسه تحقيقاتي امير المؤمنين، ص 307.
[7] مطهري، مرتضي، نهضتهاي اسلامي در صد ساله اخير، قم، نشر عصر، بيتا، ص 69 ـ 70.
[8] . قانون اساسي، اصل 26.
در ابتدا لازم است متذكر شويم فرمايش حضرت علي -عليه السلام- كه فرمود: «اليمين و الشمال مضلّه و الطرايق الوسطي هي الحاده»[1] پيرامون عقايد و تكاليف اسلامي است كه اسلام راه ميانه و معتدل را انتخاب نموده است و از افراط و تفريط برحذر داشته است و اين كلام هيچگونه ارتباطي با احزاب سياسي ندارد و دليلي بر بطلان آنها نيست. امّا درباره احزاب و جناح ها تذكر:
اين نكته لازم است كه احزاب سياسي در جوامع حاضر به عنوان حلقة رابط مردم و حاكميت سياسي از اهميت بسيار برخوردار ميباشند و نقش مهمي در مشاركت سياسي به عهده دارند. لذا اگر احزاب زمينة اعتلاء و توسعه جامعه اسلامي را فراهم آورند و وسيلهاي كارآمد براي مديريت سياسي باشند، قابل پذيرش هستند، امّا اگر سبب اختلاف و سست شدن نظام اسلامي شوند هيچگاه قابل پذيرش نخواهند بود. مرحوم امام فرمودند: «البته دو تفكر هست و بايد هم باشد. دو رأي هست بايد هم باشد، سليقههاي مختلف بايد باشد، لكن سليقههاي مختلف اسباب اين نميشود كه انسان با هم خوب نباشد... اختلاف سليقه، اختلاف رأي، مباحثه بايد باشد، لكن نتيجه اين نباشد كه ما دو دسته بشويم.»[2]
همچنين فرمودند: «اين طور نيست كه حزب بد باشد يا هر حزبي خوب باشد، ميزان ايدة خوب است و اگر ايده چيز ديگري باشد اين حزب شيطان است هر اسمي هم داشته باشد، بنابراين ما بايد كوشش كنيم حزبمان را حزب الله كنيم».[3] اختلاف در شيوهها و روشها نه تنها اشكال ندارد بلكه سبب پويايي و شادابي يك نظام سياسي خواهد بود. امّا اگر اين اختلافات زيربنايي و اصولي شد موجب سستي نظام خواهد شد و هيچگاه قابل پذيرش نيست، مرحوم امام فرمودند: «هر دو جريان بايد با تمام وجود تلاش كنند كه ذرهاي از سياست «نه شرقي و نه غربي، جمهوري اسلامي» عدول نشود كه اگر ذرهاي از آن عدول شود آن را با شمشير عدالت اسلامي راست كنند. هردو گروه بايد توجه كنند كه دشمنان بزرگ مشترك دارند كه به هيچ يك از آن دو جريان رحم نميكنند... اختلاف اگر زيربنايي و اصولي شد موجب سستي نظام ميشود و اين مسأله روشن است كه بين افراد و جناحهاي موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد صرفاً سياسي است.»[4]
«مرحوم امام در سخنانشان از پنج اصل به عنوان مسائل اصولي و زيربنايي ياد كرده كه اختلاف در آن را روا نميدانند: 1. اسلام؛ 2. قرآن؛ 3. انقلاب اسلامي؛ 4. استقلال در عرصههاي سياسي، اقتصادي، علمي و فرهنگي؛ 5. رفاه عمومي و برچيدن سيستم اقتصادي».[5]
معيارهاي انتخاب راه صحيح سياسي
معيارها و ملاكهاي راه صحيح سياسي به طور كلي در يك جمله امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ مطرح شده است كه نظير اين بيان نيز از امام حسين ـ عليه السلام ـ نقل شده است، حضرت فرمودند: «اللّهُمَ انّكَ تعلَمُ انّهُ لم يكُن ما كانَ منّا تَنافُساً في سُلطانٍ و لا اِلتماساً مِنْ فُضولِ الحُطامِ و لكِن لنُريَ المَعالمَ من دينكَ و نُظهرَ الاِصلاح في بِلادكِ و يأمَن المظلُمُونَ من عبادِكَ و يُعملَ بغَرايْضِكَ و سُننكِ و اَحكامِك»؛[6] خداوند تو خود ميداني عملكرد ما نه براي آن است كه به رياست و سلطنت دست يابيم يا از روي دشمني و كينهتوزي سخن بگوئيم لكن براي اين است كه پرچم آيين تو را برافراشته و بلاد بندگان تو را آباد سازيم و به ستمديدگان از بندگان تو امنيت بخشيم و احكام و سنن و فرائض تو را پياده كنيم.»
حضرت در اين بيان اهداف كلي يك حركت صحيح سياسي و اصلاحي را در جامعه اسلامي چنين تبيين مينمايند: «1. بازگرداني نشانههاي محو شده راه خدا به جامعه كه چيزي جز همان اصول اسلام واقعي نيست؛ 2. ايجاد امنيت در داخل كشور و بهبود در روابط اجتماعي مردم؛ 3. ايجاد تحوّلي بنيادين در اوضاع اقتصادي جامعه در جهت بهبود معيشت مردم؛ 4. تحوّل اساسي در نظامات مدني و اجتماعي در جهت بپا داشتن مقررات تعطيل شده خدا و قانونهاي نقض شده اسلام».[7]
هم چنين در قانون اساسي جمهوري اسلامي نيز آمده است: «احزاب، جمعيتها، انجمنهاي سياسي و صنفي و انجمنهاي اسلامي يا اقليتهاي ديني شناخته شده آزادند، مشروط به اين كه اصول استقلال، آزادي، وحدت ملي، موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نكنند».[8] طبق اين اصل قانون اساسي، پنج محدوديت براي فعاليت احزاب مقرر شده است و احزاب موظفند كه در چارچوب آن به فعاليت بپردازند و اين چارچوب بيانگر معيارهاي راه صحيح سياسي در نظام جمهوري اسلامي است كه به قرار زير مي باشد:
1. آزادي احزاب نبايد به استقلال كشور لطمه وارد آورد؛
2. وحدت ملي حفظ شود؛
3. به آزادي لطمه وارد نشود؛
4. موازين اسلامي رعايت شود؛
5. اساس جمهوري اسلامي حفظ شود.
بنابراين هر حزب سياسي موظف است دراين چارچوب حركت نمايد و اگر از اين چارچوب پا فرا بگذارد، در نظام اسلامي پذيرفته نيست و داراي مشروعيت نيست. و البته خود تصديق خواهيد نمود كه اگر احزاب در اين چارچوب حركت و فعاليت نمايند، نه تنها خللي در حركت نظام اسلامي به پيش نخواهد آمد بلكه سبب پويائي و كارآمدي نظام و استحكام دروني نظام خواهد شد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مهدي مهريزي، انديشههاي اجتماعي امام خميني، نشر عروج، تهران، 1381، از ص 67 ـ 91.
2. سيد عبدالقيوم سجادي، مباني تخرّب در انديشه سياسي اسلام، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1382.
3. مجموعه مقالات، تخرب و توسعه سياسي اسلام و تخرب، دفتر مطالعات و تحقيقات سياسي وزارت كشور، 78، ص 228 ـ 313.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. فيض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه 16، ص69.
[2] . صحيفه نور، ج 19، ص 237.
[3] . صحيفه نور، ج 17، ص 45.
[4] . صحيفه نور، ج 21، ص 176 ـ 178.
[5] . مهريزي، مهدي، انديشههاي اجتماعي امام خميني (ره)، تهران، نشر عروج، ص 72؛ صحيفه نور، ج 21، ص 176 ـ 180.
[6] . تحف العقول، انتشارات اسلاميه، ص 243، دشتي، محمد، فرهنگ سخنان امام حسين ـ عليه السلام ـ ، مؤسسه تحقيقاتي امير المؤمنين، ص 307.
[7] مطهري، مرتضي، نهضتهاي اسلامي در صد ساله اخير، قم، نشر عصر، بيتا، ص 69 ـ 70.
[8] . قانون اساسي، اصل 26.