پرسش :
چگونه ممكن است حكمي از احكام الهي نسخ شود (علت نسخ)؟
پاسخ :
مسأله نسخ اجمالاً مورد اتفاق همة مسلمين است. "بنابر عقيدة تمام علما و دانشمندان اسلامي، نسخ در احكام محال نيست، بلكه ممكن است حكمي از احكام الهي در مرحلة قانوانگذاري و تشريع برداشته شود و تغيير پيدا كند.[1]
از همان عهد نخست اسلام نيز، شناخت ناسخ و منسوخ قرآن در ميان مسلمانان به گونهاي اهميت داشت كه در اصل وجود آن بحث نميكردند. چنانكه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ به قاضي ابو يحيي فرمود:
آيا ناسخ را از منسوخ ميشناسي كه در مقام تفسير كتاب الهي هستي؟ گفت: خدا بهتر ميداند. امام فرمود: «هلكت و اهلكت»[2] خودت هلاك شدي و ديگران را نيز هلاك كردي. البتّه بهترين دليل بر امكان نسخ وجود آيات ناسخ و منسوخ است. بعد از روشن شدن اتفاق نظر علماي اسلام بر امكان نسخ، در بيان چگونگي و علت نسخ گفته مي شود:
حكمي كه از طرف خداوند تشريع ميشود، هميشه هدف اصلي آن عمل يا ترك كار خاصي نيست، بلكه چه بسا اهداف و منظورهاي ديگري در كار باشد. "حكمت اساسي تدريج در تشريع و نزول آيات قرآن كريم، قانون فطري، طبيعي و معقول تعليم و تربيت مخاطبان ميباشد. خداي متعال براي تثبيت معارف و نظامهاي ارزشي جاودانه اسلام، شرايط عيني و واقعيتهاي خارجي معرفتي وتوان علمي مخاطبهاي انساني را در نظر گرفته است، تا مرحله به مرحله پذيراي ابعاد گوناگون معرفتي و دستورات رفتاري اين آيين پايدار باشند. بنابر مصالح مورد نظر، احكام الهي همه يكسان و يكنواخت نميباشد. برخي احكام به حسب شرايط و موقعيت اجتماعي عصر نزول، داراي مصلحت موقت بوده و در نتيجه، حكم خاص آن موارد نيز از همان آغاز در نزد خداوند، قلمروي محدود داشته است، ليكن بنابر حكمتهايي، بر مردم مكتوم و پوشيده داشته شدهاند؛[3] مثل مسئله تغيير قبله[4] كه بيان موقتي بودن قبله بيتالمقدس در زماني كه مسلمانها در فشار بودند، موجب گشوده شدن جبهه جديدي در مقابل يهود و نصاري ميشد و اين به صلاح مسلمانها نبود.
گاهي نيز ممكن است تشريع حكمي براي آزمايش و امتحان افراد باشد، بنابراين تشريع اين حكم و رفع آن هر دو داراي مصلحت بوده است؛ مثل آيات 12 و 13 سوره مجادله. از سوي ديگر، تأثير و دخالت خصوصيات زمان در ملاك و حكمت قوانين الهي قابل انكار نيست مثل اينكه نماز، روزه، حج و... هر يك در زمان معين و مناسبي واجب شدهاند. يعني زمان در وجوب اين احكام دخالت داشته است.
از سوي ديگر، همانطور كه زمان از نظر اوقات و روزها داراي خصوصياتي است، ممكن است از نظر مدت و استمرار هم داراي خصوصيت و امتياز خاصي باشد و انجام دادن امري در مدت معين و خاص داراي مصلحت باشد و پس از انقضاي اين مدت اين مصلحت از بين برود.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . خويي، سيد ابوالقاسم، شناخت قرآن، تلخيص و ترجمه هاشم هريسي، ص 355.
[2] . سعيدي روشن، محمدباقر، علوم قرآن، ص 301؛ و وسايل الشيعه، ج 18، ص 135.
[3] . همان، ص 304.
[4] . سورة بقره، آية 150.
مسأله نسخ اجمالاً مورد اتفاق همة مسلمين است. "بنابر عقيدة تمام علما و دانشمندان اسلامي، نسخ در احكام محال نيست، بلكه ممكن است حكمي از احكام الهي در مرحلة قانوانگذاري و تشريع برداشته شود و تغيير پيدا كند.[1]
از همان عهد نخست اسلام نيز، شناخت ناسخ و منسوخ قرآن در ميان مسلمانان به گونهاي اهميت داشت كه در اصل وجود آن بحث نميكردند. چنانكه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ به قاضي ابو يحيي فرمود:
آيا ناسخ را از منسوخ ميشناسي كه در مقام تفسير كتاب الهي هستي؟ گفت: خدا بهتر ميداند. امام فرمود: «هلكت و اهلكت»[2] خودت هلاك شدي و ديگران را نيز هلاك كردي. البتّه بهترين دليل بر امكان نسخ وجود آيات ناسخ و منسوخ است. بعد از روشن شدن اتفاق نظر علماي اسلام بر امكان نسخ، در بيان چگونگي و علت نسخ گفته مي شود:
حكمي كه از طرف خداوند تشريع ميشود، هميشه هدف اصلي آن عمل يا ترك كار خاصي نيست، بلكه چه بسا اهداف و منظورهاي ديگري در كار باشد. "حكمت اساسي تدريج در تشريع و نزول آيات قرآن كريم، قانون فطري، طبيعي و معقول تعليم و تربيت مخاطبان ميباشد. خداي متعال براي تثبيت معارف و نظامهاي ارزشي جاودانه اسلام، شرايط عيني و واقعيتهاي خارجي معرفتي وتوان علمي مخاطبهاي انساني را در نظر گرفته است، تا مرحله به مرحله پذيراي ابعاد گوناگون معرفتي و دستورات رفتاري اين آيين پايدار باشند. بنابر مصالح مورد نظر، احكام الهي همه يكسان و يكنواخت نميباشد. برخي احكام به حسب شرايط و موقعيت اجتماعي عصر نزول، داراي مصلحت موقت بوده و در نتيجه، حكم خاص آن موارد نيز از همان آغاز در نزد خداوند، قلمروي محدود داشته است، ليكن بنابر حكمتهايي، بر مردم مكتوم و پوشيده داشته شدهاند؛[3] مثل مسئله تغيير قبله[4] كه بيان موقتي بودن قبله بيتالمقدس در زماني كه مسلمانها در فشار بودند، موجب گشوده شدن جبهه جديدي در مقابل يهود و نصاري ميشد و اين به صلاح مسلمانها نبود.
گاهي نيز ممكن است تشريع حكمي براي آزمايش و امتحان افراد باشد، بنابراين تشريع اين حكم و رفع آن هر دو داراي مصلحت بوده است؛ مثل آيات 12 و 13 سوره مجادله. از سوي ديگر، تأثير و دخالت خصوصيات زمان در ملاك و حكمت قوانين الهي قابل انكار نيست مثل اينكه نماز، روزه، حج و... هر يك در زمان معين و مناسبي واجب شدهاند. يعني زمان در وجوب اين احكام دخالت داشته است.
از سوي ديگر، همانطور كه زمان از نظر اوقات و روزها داراي خصوصياتي است، ممكن است از نظر مدت و استمرار هم داراي خصوصيت و امتياز خاصي باشد و انجام دادن امري در مدت معين و خاص داراي مصلحت باشد و پس از انقضاي اين مدت اين مصلحت از بين برود.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . خويي، سيد ابوالقاسم، شناخت قرآن، تلخيص و ترجمه هاشم هريسي، ص 355.
[2] . سعيدي روشن، محمدباقر، علوم قرآن، ص 301؛ و وسايل الشيعه، ج 18، ص 135.
[3] . همان، ص 304.
[4] . سورة بقره، آية 150.