پرسش :
در مورد ذكرهاي قلبي امام خميني (ره) فرموده اند: "ذكرهايي كه انسان به زبان مي آورد ذكر زباني است و بايد قلب برسد، حال مثلاً ذكري را ما بارها تكرار كرده ايم، از كجا متوجه شويم و معلوم مي شود كه به قلب رسيده است؟ آيا منظور امام شخص مخصوص و مورد نظري بوده است؟
پاسخ :
براي وارد شدن در بحث ابتدا فرمايش حضرت امام خميني (ره) را كه در حديث هجدهم كتاب شريف "شرح چهل حديث" آمده است مي آوريم امام مي فرمايد: "شيخ عارف كامل ما جناب شاه آبادي روحي فداه، مي فرمودند: شخص ذاكر بايد در ذكر مثل كسي باشد كه به طفل كوچك كه زبان باز نكرده مي خواهد تعليم كلمه كند تكرار مي كند تا اين كه او به زبان مي آيد و كلمه را ادا مي كند پس از آن كه او اداي كلمه را كرد، معلم از طفل تبعيت مي كند و خستگي ان تكرار برطرف مي شود و گويي از طفل به او مدد مي رسد، همين طور كسي كه ذكر مي گويد بايد به قلب خود كه زبان ذكر باز نكرده، تعليم ذكر كند و نكته تكرار اذكار آن است كه زبان قلب گشوده شود و علامت گشوده شدن زبان قلب آن است كه زبان از قلب تبعيّت كند و زحمت و تعب تكرار مرتفع شود. اوّل زبان ذاكر بود و قلب به تعليم و مدد آن ذاكر شد، و پس از گشوده شدن زبان قلب، زبان از آن تبعيت كرده به مدد آن يا مدد غيبي متذكر مي شود."[1]
اصل ذكر: در كتاب شريف سفينه البحارِ[2] شيخ عباس قمي (ره) آمده است كه: "بدان كه اصل ذكر، ذكر قلبي است و سپس به ذكر زباني هم ذكر گفته مي شود يا از اين باب كه ذكر زباني هم حقيقتاً ذكر است يا از اين جهت كه ذكر زباني دلالت بر ذكر قلبي مي كند در نتيجه اسم مدلول را بر آن نهاده اند، سپس استعمال ذكر بر ذكر زباني زياد شده تا آنجا كه در حال حاضر وقتي كه نام ذكر برده شود، ذكر زباني به ذهن تبادر مي كند. امّا بعضي از علماي اخلاق فرموده اند كه: ذكر زباني هم به تنهايي بدون ذكر قلبي خالي از فايده نيست چرا كه مانع مي شود از اين كه انسان مرتكب لغو شود و باعث مي شود كه زبان عادت به خير پيدا كند و گاهي شيطان به آدمي القاء مي كند كه حركت دادن زبان بدون توجّه قلب كار بيهوده اي است كه سزاوار است ترك شود ولي ذاكر براي اين كه بيني شيطان را به خاك بمالد جا دارد كه قلب خود را هم متذكر سازد و اگر قلب متذكر نشد باز سزاوار است كه ذكر زباني را ترك نكند كه باز هم بيني شيطان را به خاك بمالد.
آيا خطاب امام (ره) اختصاصي است؟
طي طريق الي الله و گام نهادن در مسير كمالات معنوي و قرب به خداوند متعال اختصاص به افراد و گروه هاي خاصي ندارد مطالبي را هم كه علماي اخلاق همچون امام راحل (ره) بيان كرده اند برگرفته از سخنان معصومين و قرآن كريم است كه اين انوار مقدسه براي هدايت نوع بشر آمده اند و هر فردي به حد ظرفيت وجود خود مي تواند از كلام آنها بهره گرفته و مدارج كمالات معنوي را كسب كند كه اين سير مي تواند در بعد معنويات تا بي نهايت ادامه يابد، تا آنجا كه انسان خاكي به مقامي برسد كه خليفه خدا گردد و به اذن خدا كارهاي خدايي انجام دهد. اين مسير براي همه انسان ها باز است. و اين مقام از راه تلاش و مجاهدت و عمل به احكام شرعيه و مراقبه به دست مي آيد.
اثرات ذكر: آنچه از فرمايشات امام (ره) و كلام معصومين ـ عليهم السلام ـ به دست مي آيد آن است كه ذكر زباني يك عمل پسنديده است كه مقدمه براي اعمال و آثار پسنديدهتر قرار مي گيرد. از جمله آثار ذكر آن است كه: 1ـ باعث زنده شدن قلب ها مي گردد كه حضرت علي (ع) مي فرمايد: "من ذكر الله سبحانه احيا قلبه و نور عقله و لبه"[3] هر كس خداوند سبحان را ياد كند قلبش را زنده و عقل و جانش را نوراني مي سازد. 2- جلا پيدا كردن قلب از گرد و غبار و آلودگي هاي گناه؛ حضرت علي (ع) مي فرمايد: "ان الله سبحانه جعل الذكر جلاء للقلوب"[4] يعني: "به درستي كه خداوند سبحان ذكر را باعث جلاء يافتن دل ها قرار داده است و از آنجا كه از بهترين مصاديق ذكر تلاوت قرآن است در مورد قرآن كريم مي فرمايد: "و ما للقلب جلاء غيره"[5] چيزي غير از قرآن زنگار را از دل پاك نمي كند. 3ـ ذكر باعث طرد شيطان و در امان ماندن از نفاق است، اميرالمؤمنين (ع) در اين باره مي فرمايد: "ذكر الله مطرده الشيطان"[6] ذكر خدا باعث دور شدن شيطان مي شود. و "من اكثر ذكر الله فقد بريء من النفاق"[7] كسي كه زياد ذكر خدا نمايد از نفاق و دورويي در امان مي ماند. 4ـ ذكر باعث ايجاد محبّت خدا در دل و آرامش قلب مي گردد حضرت ختميمرتبت فرمودند: "من اكثر ذكر الله احبه"[8] هر كس خدا را زياد ياد كند او را دوست خواهد داشت. و در قرآن كريم آمده است كه "ان الذين و آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئن القلوب"[9] كساني كه ايمان آوردند و دل هايشان به واسطه ذكر خدا به آرامش و اطمينان رسيد، آگاه باشيد كه دل آرام گيرد از ياد خداي.
البتّه ياد واقعي خداوند آن است كه هنگام گناه انسان به ياد خدا بيفتد و از ارتكاب به گناه اجتناب نمايد و آنجا كه پاي تكاليف الهي پيش مي آيد انسان به ياد خدا افتاده و دستورات خدا را مو به مو انجام دهد حضرت پيامبر (ص) فرمودند: "من اطاع الله عزوجل فقد ذكر الله و ان قلت صلاته و صيامه و تلاوته للقرآن"[10] يعني كسي كه خدا را اطاعت كند خدا را ياد كرده هر چند كه نماز و روزه و تلاوت قرآن او كم باشد و امام باقر (ع) در همه حال به ياد خدا بودن را چنين معنا كرده است است: "فرد وقتي خواست گناهي را مرتكب شود خدا را ياد كند و اين ياد خدا بين او وگناه فاصله بياندازد."[11]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . شرح چهل حديث امام خميني، ناشر؛ تنظيم و نشر آثار امام خميني، چ چهارم، 1373، ص 293، 292.
[2] . ج 3، دارالاسوه، چ دوّم، 1416، هـ . ق، ص 209.
[3] . غررالحكم.
[4] . بحارالانوار، ج 69، ص 325.
[5] . نهج البلاغه، خطبه 176.
[6] . غررالحكم.
[7] . همان.
[8] . بحارالانوار، ج 93، ص 160.
[9] . سوره رعد، آيه 28.
[10] . بحارالانوار، ج 77، ص 86.
[11] . همان، ج 93، ص 379.
براي وارد شدن در بحث ابتدا فرمايش حضرت امام خميني (ره) را كه در حديث هجدهم كتاب شريف "شرح چهل حديث" آمده است مي آوريم امام مي فرمايد: "شيخ عارف كامل ما جناب شاه آبادي روحي فداه، مي فرمودند: شخص ذاكر بايد در ذكر مثل كسي باشد كه به طفل كوچك كه زبان باز نكرده مي خواهد تعليم كلمه كند تكرار مي كند تا اين كه او به زبان مي آيد و كلمه را ادا مي كند پس از آن كه او اداي كلمه را كرد، معلم از طفل تبعيت مي كند و خستگي ان تكرار برطرف مي شود و گويي از طفل به او مدد مي رسد، همين طور كسي كه ذكر مي گويد بايد به قلب خود كه زبان ذكر باز نكرده، تعليم ذكر كند و نكته تكرار اذكار آن است كه زبان قلب گشوده شود و علامت گشوده شدن زبان قلب آن است كه زبان از قلب تبعيّت كند و زحمت و تعب تكرار مرتفع شود. اوّل زبان ذاكر بود و قلب به تعليم و مدد آن ذاكر شد، و پس از گشوده شدن زبان قلب، زبان از آن تبعيت كرده به مدد آن يا مدد غيبي متذكر مي شود."[1]
اصل ذكر: در كتاب شريف سفينه البحارِ[2] شيخ عباس قمي (ره) آمده است كه: "بدان كه اصل ذكر، ذكر قلبي است و سپس به ذكر زباني هم ذكر گفته مي شود يا از اين باب كه ذكر زباني هم حقيقتاً ذكر است يا از اين جهت كه ذكر زباني دلالت بر ذكر قلبي مي كند در نتيجه اسم مدلول را بر آن نهاده اند، سپس استعمال ذكر بر ذكر زباني زياد شده تا آنجا كه در حال حاضر وقتي كه نام ذكر برده شود، ذكر زباني به ذهن تبادر مي كند. امّا بعضي از علماي اخلاق فرموده اند كه: ذكر زباني هم به تنهايي بدون ذكر قلبي خالي از فايده نيست چرا كه مانع مي شود از اين كه انسان مرتكب لغو شود و باعث مي شود كه زبان عادت به خير پيدا كند و گاهي شيطان به آدمي القاء مي كند كه حركت دادن زبان بدون توجّه قلب كار بيهوده اي است كه سزاوار است ترك شود ولي ذاكر براي اين كه بيني شيطان را به خاك بمالد جا دارد كه قلب خود را هم متذكر سازد و اگر قلب متذكر نشد باز سزاوار است كه ذكر زباني را ترك نكند كه باز هم بيني شيطان را به خاك بمالد.
آيا خطاب امام (ره) اختصاصي است؟
طي طريق الي الله و گام نهادن در مسير كمالات معنوي و قرب به خداوند متعال اختصاص به افراد و گروه هاي خاصي ندارد مطالبي را هم كه علماي اخلاق همچون امام راحل (ره) بيان كرده اند برگرفته از سخنان معصومين و قرآن كريم است كه اين انوار مقدسه براي هدايت نوع بشر آمده اند و هر فردي به حد ظرفيت وجود خود مي تواند از كلام آنها بهره گرفته و مدارج كمالات معنوي را كسب كند كه اين سير مي تواند در بعد معنويات تا بي نهايت ادامه يابد، تا آنجا كه انسان خاكي به مقامي برسد كه خليفه خدا گردد و به اذن خدا كارهاي خدايي انجام دهد. اين مسير براي همه انسان ها باز است. و اين مقام از راه تلاش و مجاهدت و عمل به احكام شرعيه و مراقبه به دست مي آيد.
اثرات ذكر: آنچه از فرمايشات امام (ره) و كلام معصومين ـ عليهم السلام ـ به دست مي آيد آن است كه ذكر زباني يك عمل پسنديده است كه مقدمه براي اعمال و آثار پسنديدهتر قرار مي گيرد. از جمله آثار ذكر آن است كه: 1ـ باعث زنده شدن قلب ها مي گردد كه حضرت علي (ع) مي فرمايد: "من ذكر الله سبحانه احيا قلبه و نور عقله و لبه"[3] هر كس خداوند سبحان را ياد كند قلبش را زنده و عقل و جانش را نوراني مي سازد. 2- جلا پيدا كردن قلب از گرد و غبار و آلودگي هاي گناه؛ حضرت علي (ع) مي فرمايد: "ان الله سبحانه جعل الذكر جلاء للقلوب"[4] يعني: "به درستي كه خداوند سبحان ذكر را باعث جلاء يافتن دل ها قرار داده است و از آنجا كه از بهترين مصاديق ذكر تلاوت قرآن است در مورد قرآن كريم مي فرمايد: "و ما للقلب جلاء غيره"[5] چيزي غير از قرآن زنگار را از دل پاك نمي كند. 3ـ ذكر باعث طرد شيطان و در امان ماندن از نفاق است، اميرالمؤمنين (ع) در اين باره مي فرمايد: "ذكر الله مطرده الشيطان"[6] ذكر خدا باعث دور شدن شيطان مي شود. و "من اكثر ذكر الله فقد بريء من النفاق"[7] كسي كه زياد ذكر خدا نمايد از نفاق و دورويي در امان مي ماند. 4ـ ذكر باعث ايجاد محبّت خدا در دل و آرامش قلب مي گردد حضرت ختميمرتبت فرمودند: "من اكثر ذكر الله احبه"[8] هر كس خدا را زياد ياد كند او را دوست خواهد داشت. و در قرآن كريم آمده است كه "ان الذين و آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئن القلوب"[9] كساني كه ايمان آوردند و دل هايشان به واسطه ذكر خدا به آرامش و اطمينان رسيد، آگاه باشيد كه دل آرام گيرد از ياد خداي.
البتّه ياد واقعي خداوند آن است كه هنگام گناه انسان به ياد خدا بيفتد و از ارتكاب به گناه اجتناب نمايد و آنجا كه پاي تكاليف الهي پيش مي آيد انسان به ياد خدا افتاده و دستورات خدا را مو به مو انجام دهد حضرت پيامبر (ص) فرمودند: "من اطاع الله عزوجل فقد ذكر الله و ان قلت صلاته و صيامه و تلاوته للقرآن"[10] يعني كسي كه خدا را اطاعت كند خدا را ياد كرده هر چند كه نماز و روزه و تلاوت قرآن او كم باشد و امام باقر (ع) در همه حال به ياد خدا بودن را چنين معنا كرده است است: "فرد وقتي خواست گناهي را مرتكب شود خدا را ياد كند و اين ياد خدا بين او وگناه فاصله بياندازد."[11]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . شرح چهل حديث امام خميني، ناشر؛ تنظيم و نشر آثار امام خميني، چ چهارم، 1373، ص 293، 292.
[2] . ج 3، دارالاسوه، چ دوّم، 1416، هـ . ق، ص 209.
[3] . غررالحكم.
[4] . بحارالانوار، ج 69، ص 325.
[5] . نهج البلاغه، خطبه 176.
[6] . غررالحكم.
[7] . همان.
[8] . بحارالانوار، ج 93، ص 160.
[9] . سوره رعد، آيه 28.
[10] . بحارالانوار، ج 77، ص 86.
[11] . همان، ج 93، ص 379.