پرسش :
از مطلبی که در اسرار الصلوة امام (رحمت الله علیه) نوشته شده، من این گونه برداشت کردم تا موقعی که انسان به مرحله شهود نرسیده، تمام نمازهای او ضایع است؟ مقصود از این مطلب چیست؟
پاسخ :
برای فهم پاسخ اصلی به این پرسش، توجه به اموری بایسته است:
یکم. عبادت، همان خصوع و خشوع است که با اعتقاد به الوهیت و ربوبیت معبود انجام می شود. (1) بنابراین عبادت، عملی است که دارای انگیزه و جهت الهی باشد.
1دوم. عبادات یک ظاهری دارند و یک باطن و سری و هر یک احکام خاص خویش را دارد. رعایت احکام ظاهری عبادات ، موجب قبولی ظاهری عبادات است و مراعات احکام باطنی عبادات، باعث قبولی باطنی عبادات است. (2)
آنان که به باطن عبادت توجه دارند، صرف رعایت احکام ظاهری آن را ـ بدون توجه به ویژگی های باطنی ـ کافی ندانسته و آن را باطن تلقی می کنند؛ هر چند از لحاظ ظاهر مطابق با شریعت باشد.
سوم. با توجه به این دو نکته، می توان عبادت را از نظر نیت و انگیزه عبادت کنندگان و نیز از حیث توجه به امور باطنی آنها ـ که برخاسته از گونه ای معرفت است ـ به سه دسته تقسیم کرد: عبادت سوداگران، عبادت بردگان و عبادت آزادگان؛ چنان که در نهج البلاغه آمده است: «گروهی خدا را از روی رغبت به پاداش عبادت می کنند و این عبادت «بازرگانان» است (که چشم به سود و زیان دارند) و گروهی خدا را از روی ترس (از عذاب آتش) عبادت می کنند و این عبادت بردگان است و گروهی خدا را برای سپاس گزاری عبادت می کنند و این عبادت آزادگان است». (3)
به عبارت دیگر عبادت بر سه گونه است: طمع کارانه، خائفانه و شاکرانه (شائقانه) . گرچه هر سه درست و مقبول است؛ ولی بهترین، زیباترین و کامل ترین آنها همان است که برخاسته از حب، شوق و شکر باشد. (4)
بس کسان کایشان ز طاعت گمرهند
دل به رضوان و ثواب آن دهند
خود حقیقت معصیت باشد خفی
بس کدر کآن را تو پنداری صفی (5)
عارفان الهی و سالکان سلوک معنوی، با الهام از متون دینی معتقدند: اصل مشترک در تمام عبادات، آن است که انسان وقتی به سر عبادت می رسد که معبود را مشاهده کند. (6)
سر ؛ یعنی ، باطن. باطن عباداتف «مشاهده معبود» است. این مشاهده و شهود نیز درجاتی دارد؛ درجات ابتدایی شهود آن است که انسان سری به قلبش زن و تامل در قلب کند که آیا در این قلب غیر از خدا، احدی هست یا خیر؟ به چیزی علاقمند است؟ اگر به خودش و لذایذ شخصی خویش، علاقه مند بوده و به تعلقات جزئی خود دل سپرده است، معلوم می شود در قلب او خدا خالصا نیست و او به سر عبادت نرسیده است؛ زیرا سر عبادت وقتی است که عابد، معبود را مشاهده کند و در ضمیر عابد جز معبود چیزی حضور و ظهور نداشته باشد.
مرتبه عالی آن همان حقیقتی است که امام علی (علیه السلام) فرمود: «ما کنت اعبد ربالم اره» ؛ «من آن نیستم که خدایی را که با چشم جان و باطن نبینم، عبادت کنم». ایمان امام علی (علیه السلام) شاهدانه بود و از این رو عبادت خدا را زیارت او تلقی می کرد. آن حضرت در تفسیر «قد قامت الصلوة» می فرماید: «حان وقت الزیارة و المناجاة و قضاء الحوائج و درک المنی و الوصول الی الله عز و جل و الی کرامته و غفرانه و عفوه و رضوانه»؛ (7) «هنگام زیارت معبود و شهود او فرا رسیده است؛ زیرا در نماز ، بنده با خدا سخن می گوید و او را مخاطب خود می یابد. او خدا را سوداگرانه و برده وار نمی پرستد؛ بلکه او را آزادانه عبادت می کند، به طوری که نه تنها از هر چه رنگ تعلق دارد آزاد است؛ بلکه از هر چه صبغه تعین دارد نیز رها است. (8)
مقصود امام راحل نیز این حقیقت است که سالک سلوک معنوی و کسی که می خواهد به باطن نماز دست یابد؛ باید نماز و عبادتش با احساس شهود و بلکه بالاتر با مشاهده حضرت حق باشد. به این معنا که خود را ندیده و هر چه را که می فهمد و می یابد، در او فانی ببیند. عارف راستین در هنگام نماز، باید از ذات خویش غافل شود و تنها ذات حضرت حق را در اسما و صفات او ، متجلی یابد و این دستیابی به باطن نماز است. روشن است که سالک حقیقی ـ که نگاهش به نماز چنین است ـ نمازی را که بدون این باطن و سر باشد، نماز نمی داند ؛ چرا که می داند عبادات بدون مغز و روح و باطن مفید نیست. (9)
خلاصه انکه: نماز تحفه ای است الهی که باید معراج مومن شود حال اگر چنین نشد، در حقیقت آدمی این تحفه را ضایع کرده است؛ مانند کسی که گوشت دارای پروتئین را بسوزاند و ضایع کند.
وز نماز و از زکات و غیر آن
لیک یک ذره ندارد ذوق جان
می کند طاعات و افعال سنی
لیک یک ذره ندارد چاشنی
طاعتش نغز است و معنی نغز نی
جوزها بسیار و وی مغز نی
ذوق باید تا دهد طاعات بر
مغز باید تا دهد دانه شجر
دانه بی مغز کی گردد نهال
صورت بی جان نباشد جز خیال (10)
پی نوشتها:
1- تفسیر القرآن کریم، ج 2، ص 9.
2- نگا: اسرار عبادت، ص 19-62؛ سر الصلوة ، ص 18-23.
3- نهج البلاغة ، حکمت 51.
4- کشاف اصطلاحات، ص 947.
5- مثنوی معنوی، دفتر 1، ابیات 3384-3385.
6- اسرار عبادات، ص 156.
7- التوحید، ص 124، ح 1؛ معانی الاخبار، ص 41، ح 1.
8- نگا: مقاله حیات عارفانه امام علی (علیه السلام) در دانشنامه امام علی (علیه السلام) ، ج 4، ص 48-50.
9- سر الصلوة ، ص 55-59؛ اسرار الصلوة ، ص 176-197.
10- مثنوی معنوی، دفتر 2، ابیات 3393-3397.
برای فهم پاسخ اصلی به این پرسش، توجه به اموری بایسته است:
یکم. عبادت، همان خصوع و خشوع است که با اعتقاد به الوهیت و ربوبیت معبود انجام می شود. (1) بنابراین عبادت، عملی است که دارای انگیزه و جهت الهی باشد.
1دوم. عبادات یک ظاهری دارند و یک باطن و سری و هر یک احکام خاص خویش را دارد. رعایت احکام ظاهری عبادات ، موجب قبولی ظاهری عبادات است و مراعات احکام باطنی عبادات، باعث قبولی باطنی عبادات است. (2)
آنان که به باطن عبادت توجه دارند، صرف رعایت احکام ظاهری آن را ـ بدون توجه به ویژگی های باطنی ـ کافی ندانسته و آن را باطن تلقی می کنند؛ هر چند از لحاظ ظاهر مطابق با شریعت باشد.
سوم. با توجه به این دو نکته، می توان عبادت را از نظر نیت و انگیزه عبادت کنندگان و نیز از حیث توجه به امور باطنی آنها ـ که برخاسته از گونه ای معرفت است ـ به سه دسته تقسیم کرد: عبادت سوداگران، عبادت بردگان و عبادت آزادگان؛ چنان که در نهج البلاغه آمده است: «گروهی خدا را از روی رغبت به پاداش عبادت می کنند و این عبادت «بازرگانان» است (که چشم به سود و زیان دارند) و گروهی خدا را از روی ترس (از عذاب آتش) عبادت می کنند و این عبادت بردگان است و گروهی خدا را برای سپاس گزاری عبادت می کنند و این عبادت آزادگان است». (3)
به عبارت دیگر عبادت بر سه گونه است: طمع کارانه، خائفانه و شاکرانه (شائقانه) . گرچه هر سه درست و مقبول است؛ ولی بهترین، زیباترین و کامل ترین آنها همان است که برخاسته از حب، شوق و شکر باشد. (4)
بس کسان کایشان ز طاعت گمرهند
دل به رضوان و ثواب آن دهند
خود حقیقت معصیت باشد خفی
بس کدر کآن را تو پنداری صفی (5)
عارفان الهی و سالکان سلوک معنوی، با الهام از متون دینی معتقدند: اصل مشترک در تمام عبادات، آن است که انسان وقتی به سر عبادت می رسد که معبود را مشاهده کند. (6)
سر ؛ یعنی ، باطن. باطن عباداتف «مشاهده معبود» است. این مشاهده و شهود نیز درجاتی دارد؛ درجات ابتدایی شهود آن است که انسان سری به قلبش زن و تامل در قلب کند که آیا در این قلب غیر از خدا، احدی هست یا خیر؟ به چیزی علاقمند است؟ اگر به خودش و لذایذ شخصی خویش، علاقه مند بوده و به تعلقات جزئی خود دل سپرده است، معلوم می شود در قلب او خدا خالصا نیست و او به سر عبادت نرسیده است؛ زیرا سر عبادت وقتی است که عابد، معبود را مشاهده کند و در ضمیر عابد جز معبود چیزی حضور و ظهور نداشته باشد.
مرتبه عالی آن همان حقیقتی است که امام علی (علیه السلام) فرمود: «ما کنت اعبد ربالم اره» ؛ «من آن نیستم که خدایی را که با چشم جان و باطن نبینم، عبادت کنم». ایمان امام علی (علیه السلام) شاهدانه بود و از این رو عبادت خدا را زیارت او تلقی می کرد. آن حضرت در تفسیر «قد قامت الصلوة» می فرماید: «حان وقت الزیارة و المناجاة و قضاء الحوائج و درک المنی و الوصول الی الله عز و جل و الی کرامته و غفرانه و عفوه و رضوانه»؛ (7) «هنگام زیارت معبود و شهود او فرا رسیده است؛ زیرا در نماز ، بنده با خدا سخن می گوید و او را مخاطب خود می یابد. او خدا را سوداگرانه و برده وار نمی پرستد؛ بلکه او را آزادانه عبادت می کند، به طوری که نه تنها از هر چه رنگ تعلق دارد آزاد است؛ بلکه از هر چه صبغه تعین دارد نیز رها است. (8)
مقصود امام راحل نیز این حقیقت است که سالک سلوک معنوی و کسی که می خواهد به باطن نماز دست یابد؛ باید نماز و عبادتش با احساس شهود و بلکه بالاتر با مشاهده حضرت حق باشد. به این معنا که خود را ندیده و هر چه را که می فهمد و می یابد، در او فانی ببیند. عارف راستین در هنگام نماز، باید از ذات خویش غافل شود و تنها ذات حضرت حق را در اسما و صفات او ، متجلی یابد و این دستیابی به باطن نماز است. روشن است که سالک حقیقی ـ که نگاهش به نماز چنین است ـ نمازی را که بدون این باطن و سر باشد، نماز نمی داند ؛ چرا که می داند عبادات بدون مغز و روح و باطن مفید نیست. (9)
خلاصه انکه: نماز تحفه ای است الهی که باید معراج مومن شود حال اگر چنین نشد، در حقیقت آدمی این تحفه را ضایع کرده است؛ مانند کسی که گوشت دارای پروتئین را بسوزاند و ضایع کند.
وز نماز و از زکات و غیر آن
لیک یک ذره ندارد ذوق جان
می کند طاعات و افعال سنی
لیک یک ذره ندارد چاشنی
طاعتش نغز است و معنی نغز نی
جوزها بسیار و وی مغز نی
ذوق باید تا دهد طاعات بر
مغز باید تا دهد دانه شجر
دانه بی مغز کی گردد نهال
صورت بی جان نباشد جز خیال (10)
پی نوشتها:
1- تفسیر القرآن کریم، ج 2، ص 9.
2- نگا: اسرار عبادت، ص 19-62؛ سر الصلوة ، ص 18-23.
3- نهج البلاغة ، حکمت 51.
4- کشاف اصطلاحات، ص 947.
5- مثنوی معنوی، دفتر 1، ابیات 3384-3385.
6- اسرار عبادات، ص 156.
7- التوحید، ص 124، ح 1؛ معانی الاخبار، ص 41، ح 1.
8- نگا: مقاله حیات عارفانه امام علی (علیه السلام) در دانشنامه امام علی (علیه السلام) ، ج 4، ص 48-50.
9- سر الصلوة ، ص 55-59؛ اسرار الصلوة ، ص 176-197.
10- مثنوی معنوی، دفتر 2، ابیات 3393-3397.