پرسش :
غرض امام حسين(علیه السلام) از يادآوري اصل و نسب خود در كربلا، چه بود؟
پاسخ :
صحنه خونين كربلا شاهد نبرد دو گروهى بود كه يكى از آن دو گروه نه تنها از حيث اعمال و كردار فردى در اوج عظمت و كرامت بودند، بلكه از حيث حسب و نسب خانوادگى نيز در غايت شرافت بودهاند. بسيارى از اينها منسوب به دامان پاك و مطهر زهراى مرضيه و على مرتضى (سلامالله عليهما) بودهاند. در مقابل، گروهى بودند كه نه تنها از حيث اعمال فردى در نهايت پستى و خفّت و سردمدار هر گونه رذيلت و مروج و مشوّق آن بودهاند، بلكه از حسب و نسب خانوادگى در حضيض ذلت و حقارت بودهاند لذا بيشتر آنها به اسم مادرانشان خوانده مىشدند و از حيث پدر وضعيت روشنى نداشتند (پسر زرقاء، پسر مرجانه، پسر هند،) حسب و نسبى كه ذكر آن باعث ملوّث شدن چهره سفيد كتاب مىشود و قلم براى بيان آن از گردش روى كاغذ، شرم دارد.
اگر امام حسين (ع) كراراً به اين مطلب توجه مىدهد و به حسب و نسب خويش اشاره مىكند قصد حضرت، فحّاشى و هتاكى آن گروه و فخر فروشى و مباهات براى اين گروه نيست، بلكه براى بيان اين نكته است كه دو گروه متخاصم سنخيتى با هم ندارند تا اين گروه دست بيعت به سوى آن گروه دراز كند و احياناً با آنها بر سر يك سفره بنشيند و با آنها دمساز و معاشر شود و كار آنها را تأييد و تصديق كند.
صحنه خونين كربلا شاهد نبرد دو گروهى بود كه يكى از آن دو گروه نه تنها از حيث اعمال و كردار فردى در اوج عظمت و كرامت بودند، بلكه از حيث حسب و نسب خانوادگى نيز در غايت شرافت بودهاند. بسيارى از اينها منسوب به دامان پاك و مطهر زهراى مرضيه و على مرتضى (سلامالله عليهما) بودهاند. در مقابل، گروهى بودند كه نه تنها از حيث اعمال فردى در نهايت پستى و خفّت و سردمدار هر گونه رذيلت و مروج و مشوّق آن بودهاند، بلكه از حسب و نسب خانوادگى در حضيض ذلت و حقارت بودهاند لذا بيشتر آنها به اسم مادرانشان خوانده مىشدند و از حيث پدر وضعيت روشنى نداشتند (پسر زرقاء، پسر مرجانه، پسر هند،) حسب و نسبى كه ذكر آن باعث ملوّث شدن چهره سفيد كتاب مىشود و قلم براى بيان آن از گردش روى كاغذ، شرم دارد.
اگر امام حسين (ع) كراراً به اين مطلب توجه مىدهد و به حسب و نسب خويش اشاره مىكند قصد حضرت، فحّاشى و هتاكى آن گروه و فخر فروشى و مباهات براى اين گروه نيست، بلكه براى بيان اين نكته است كه دو گروه متخاصم سنخيتى با هم ندارند تا اين گروه دست بيعت به سوى آن گروه دراز كند و احياناً با آنها بر سر يك سفره بنشيند و با آنها دمساز و معاشر شود و كار آنها را تأييد و تصديق كند.