دلیل لزوم رجوع به ولی فقیه در عصر غیبت امام زمان علیه السلام
پرسش :
چرا در عصر غیبت امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) باید به ولی فقیه مراجعه کرد؟
پاسخ :
برای گسترش عدالت اجتماعی در جامعه، لازم است که در تک تک مردم، اعتقاد و ایمان به عدالت اجتماعی را به وجود آوریم؛ به گونهای که هر کس در هر کجا و در هر پست و مقام، خود برپا دارنده عدالت باشد. چون در زندگی میان منافع افراد تضادّ و تزاحم هست و قهراً درگیری و نزاع پیش میآید و هر یک از طرفین دعوا یا خود را صاحب حقّ میداند و یا حاضر نیست از حرفی که زده، دست بردارد؛ در این جا خداوند برای استقرار عدالت دستوراتی به وسیلهی پیامبران به مردم ابلاغ فرموده است:
(فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ)؛(1) اگر در امری با هم نزاع داشتید به خدا و پیامبر رجوع کنید...!؛ زیرا این کار نشانه ایمان راستین به خدا و معاد است.
از سوی دیگر کسی که به دستورات الهی مراجعه نکند، امور خود را به نظامهای طاغوتی ارجاع دهد و از ستمگران توقّع عدالت و قضاوت داشته باشد؛ بایستی جداً در ایمان خود تجدید نظر کند: (أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَیکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یرِیدُونَ أَنْ یتَحَاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یکْفُرُوا بِهِ)؛(2) آیا ندیدی کسانی که خود را مسلمان میپندارند و به فرمانهای الهی که به تو و پیامبران قبل از تو نازل شده است، ایمان دارند؛ ولی در عمل به طاغوت تمایل داشته و نزاعهای خود را نزد تو نمیآورند، اینان خیال میکنند که ایمان دارند؛ ولی به واقع مسلمان نیستند؛ زیرا ما به آنها امر کردیم که سراغ طاغوت نروند و به آن کفر ورزند؛ ولی گوش ندادند.
بر این اساس اقامه عدالت، اگر قالب رفع درگیری میان دو نفر و یا عدالت در گستره اجتماع باشد، مهم است و از جمله هدف رسالت انبیاست؛ چنان که خداوند هدف از فرستادن پیامبران را اقامه عدالت در جامعه میداند:
(لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ).(3) حال اگر در زمانی حضور داشته باشیم که برای برپایی عدالت نتوان به حضور پیامبر یا امام معصوم رسید؛ بدون شک در این زمان باید به نمایندگان خاصّ امامان و در غیبت کبرا به فقیهان جامع الشرایط (نمایندگان عامّ آنان) مراجعه کنیم؛ چنان که در حدیث آمده است:
«اَلعُلَماءُ وَرَثَهُ الانبیاء؛(4) علما، وارثان و جانشینان پیامبران میباشند.»
در مواردی که خطر انحراف از مرز عدالت و تجاوز به حقوق یکدیگر پیش میآید، باید به علمای عادل مراجعه نمود تا آنان بر اساس حکم خدا فرمان و فتوا دهند.
پرچم اجرای عدالت باید در دست بندگان برگزیده خدا باشد. اینان ارکان عدالت اجتماعی و کلید داران سعادت جامعه هستند.
بر این اساس و بر مبنای روایتهای متعدد در زمان غیبت امام، این مسؤولیت بر عهده فقیهان و اسلام شناسانی است که علاوه بر عدالت کامل، لیاقت، بینش سیاسی و مدیریت، بتوانند حکم خدا را از لابه لای آیات قرآن و کلمات پیشوایان معصوم استخراج کنند والبته باید در این زمینه مهارت کافی و تبحّر خاصّی داشته باشند تا بتوان بر آنها عنوان «فقیه» را نهاد.
در پیامی که از حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) رسیده چنین سفارش شده است که «واَمّا الحَوادِث الواقِعَةُ فَارجِعُوا فیها إلی رُواةِ حدیثنا...»(5) در حوادثی که پیش میآید، خودسرانه و عجولانه تصمیم نگیرید؛ بلکه به فقیهان عادلی که از هوا و هوس دورند، مراجعه کنید تا آنان راه خدا و حکم او را در این زمینه برای شما بیان کنند.
در حدیث دیگر میخوانیم که «الفُقَهاءُ امناءُ الرُّسُلِ»؛(6) فقها، امین پیامبرانند.» و باید برای استقرار نظامی عادلانه به آنان مراجعه نمود.
«ابوخدیجه» که یکی از یاران مورد اعتماد امام صادق (علیه السلام) است، از سوی امام مأمور شد تا به مردم اعلام کند: «اجعَلوا بَینکُم رَجُلاً ممّن قَد عَرَفَ حَلالَنا وَ حَرامَنا فَانّی قَد جَعَلتُهُ قاضیاً؛(7) تنها به شخصی مراجعه کنید که به حلال و حرام ما عمیقاً آگاه باشد. من چنین افرادی را به عنوان قاضی نصب میکنم.»
گاهی در جامعه مسایلی پیش میآید که حکم صریح آن در قرآن یا حدیث وجود ندارد؛ ولی خطوط کلّی، معیارها، اصول و قواعد آن در دست فقیه است که فقط او میتواند حکم آن مسأله را به دست آورد.
همانگونه که امام معصوم میتواند احکام و دستورات مقطعی صادر کند؛ چنان که حضرت علی (علیه السلام) برای اسبها زکات و مالیات مقرّر فرمود و چون برای آن مورد سؤال قرار گرفت، بر این اساس که پیامبر بر اسبها زکات قرار نداد و شما قرار دادید؛ فرمود:
من بر مؤمنین ولایت دارم. امسال که وضعِ استثنایی پیش آمده است، میتوانم از حقّ ولایت خود استفاده کنم و برای تهیه سرمایه بیشتر برای بیتالمال، برای اسبها نیز زکات تعیین نمایم.(8)
بر همین مبنا هرگاه جامعه تعادل سیاسی، اقتصادی یا امنیتی خود را از دست بدهد فقیه با ولایت و نظارتی که دارد، میتواند به طور گذرا برای برقراری تعادل فرمانهای لازم را صادر کند؛ معاملاتی را تحریم کند؛ دستور بسیج دهد و مالیاتهایی را به صورت موقّت اضافه کند.
آیت الله میرزای شیرازی همین که دید اقتصاد کشور از راه تنباکو به دست انگلیس میافتد با فتوای خود مبنی بر تحریم تنباکو راه را بر آن دولت ستمگر بست. امام خمینی (قدس سره) نیز دستور ترک خدمت و فرار از پادگانهای رژیم شاهنشاهی را به سربازان صادر نمود و شاه را از سلطنت خلع کرد.
پینوشتها:
1. سوره نساء (4)، آیه 59
2. همان، آیه 60
3. سوره حدید (57)، آیه 25
4. کافی، ج1، ص 32.
5. کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص 485.
6. کافی، ج 1، ص 46
7. تهذیب، ج 6، ص 303
8. وسائل الشیعه، ج 27، ص 140
منبع: جهت نما (چهل پرسش و پاسخ مهدوی)، محسن قرائتی، ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (علیه السلام)، چاپ دوم، تابستان 1393.
برای گسترش عدالت اجتماعی در جامعه، لازم است که در تک تک مردم، اعتقاد و ایمان به عدالت اجتماعی را به وجود آوریم؛ به گونهای که هر کس در هر کجا و در هر پست و مقام، خود برپا دارنده عدالت باشد. چون در زندگی میان منافع افراد تضادّ و تزاحم هست و قهراً درگیری و نزاع پیش میآید و هر یک از طرفین دعوا یا خود را صاحب حقّ میداند و یا حاضر نیست از حرفی که زده، دست بردارد؛ در این جا خداوند برای استقرار عدالت دستوراتی به وسیلهی پیامبران به مردم ابلاغ فرموده است:
(فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ)؛(1) اگر در امری با هم نزاع داشتید به خدا و پیامبر رجوع کنید...!؛ زیرا این کار نشانه ایمان راستین به خدا و معاد است.
از سوی دیگر کسی که به دستورات الهی مراجعه نکند، امور خود را به نظامهای طاغوتی ارجاع دهد و از ستمگران توقّع عدالت و قضاوت داشته باشد؛ بایستی جداً در ایمان خود تجدید نظر کند: (أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَیکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یرِیدُونَ أَنْ یتَحَاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یکْفُرُوا بِهِ)؛(2) آیا ندیدی کسانی که خود را مسلمان میپندارند و به فرمانهای الهی که به تو و پیامبران قبل از تو نازل شده است، ایمان دارند؛ ولی در عمل به طاغوت تمایل داشته و نزاعهای خود را نزد تو نمیآورند، اینان خیال میکنند که ایمان دارند؛ ولی به واقع مسلمان نیستند؛ زیرا ما به آنها امر کردیم که سراغ طاغوت نروند و به آن کفر ورزند؛ ولی گوش ندادند.
بر این اساس اقامه عدالت، اگر قالب رفع درگیری میان دو نفر و یا عدالت در گستره اجتماع باشد، مهم است و از جمله هدف رسالت انبیاست؛ چنان که خداوند هدف از فرستادن پیامبران را اقامه عدالت در جامعه میداند:
(لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ).(3) حال اگر در زمانی حضور داشته باشیم که برای برپایی عدالت نتوان به حضور پیامبر یا امام معصوم رسید؛ بدون شک در این زمان باید به نمایندگان خاصّ امامان و در غیبت کبرا به فقیهان جامع الشرایط (نمایندگان عامّ آنان) مراجعه کنیم؛ چنان که در حدیث آمده است:
«اَلعُلَماءُ وَرَثَهُ الانبیاء؛(4) علما، وارثان و جانشینان پیامبران میباشند.»
در مواردی که خطر انحراف از مرز عدالت و تجاوز به حقوق یکدیگر پیش میآید، باید به علمای عادل مراجعه نمود تا آنان بر اساس حکم خدا فرمان و فتوا دهند.
پرچم اجرای عدالت باید در دست بندگان برگزیده خدا باشد. اینان ارکان عدالت اجتماعی و کلید داران سعادت جامعه هستند.
بر این اساس و بر مبنای روایتهای متعدد در زمان غیبت امام، این مسؤولیت بر عهده فقیهان و اسلام شناسانی است که علاوه بر عدالت کامل، لیاقت، بینش سیاسی و مدیریت، بتوانند حکم خدا را از لابه لای آیات قرآن و کلمات پیشوایان معصوم استخراج کنند والبته باید در این زمینه مهارت کافی و تبحّر خاصّی داشته باشند تا بتوان بر آنها عنوان «فقیه» را نهاد.
در پیامی که از حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) رسیده چنین سفارش شده است که «واَمّا الحَوادِث الواقِعَةُ فَارجِعُوا فیها إلی رُواةِ حدیثنا...»(5) در حوادثی که پیش میآید، خودسرانه و عجولانه تصمیم نگیرید؛ بلکه به فقیهان عادلی که از هوا و هوس دورند، مراجعه کنید تا آنان راه خدا و حکم او را در این زمینه برای شما بیان کنند.
در حدیث دیگر میخوانیم که «الفُقَهاءُ امناءُ الرُّسُلِ»؛(6) فقها، امین پیامبرانند.» و باید برای استقرار نظامی عادلانه به آنان مراجعه نمود.
«ابوخدیجه» که یکی از یاران مورد اعتماد امام صادق (علیه السلام) است، از سوی امام مأمور شد تا به مردم اعلام کند: «اجعَلوا بَینکُم رَجُلاً ممّن قَد عَرَفَ حَلالَنا وَ حَرامَنا فَانّی قَد جَعَلتُهُ قاضیاً؛(7) تنها به شخصی مراجعه کنید که به حلال و حرام ما عمیقاً آگاه باشد. من چنین افرادی را به عنوان قاضی نصب میکنم.»
گاهی در جامعه مسایلی پیش میآید که حکم صریح آن در قرآن یا حدیث وجود ندارد؛ ولی خطوط کلّی، معیارها، اصول و قواعد آن در دست فقیه است که فقط او میتواند حکم آن مسأله را به دست آورد.
همانگونه که امام معصوم میتواند احکام و دستورات مقطعی صادر کند؛ چنان که حضرت علی (علیه السلام) برای اسبها زکات و مالیات مقرّر فرمود و چون برای آن مورد سؤال قرار گرفت، بر این اساس که پیامبر بر اسبها زکات قرار نداد و شما قرار دادید؛ فرمود:
من بر مؤمنین ولایت دارم. امسال که وضعِ استثنایی پیش آمده است، میتوانم از حقّ ولایت خود استفاده کنم و برای تهیه سرمایه بیشتر برای بیتالمال، برای اسبها نیز زکات تعیین نمایم.(8)
بر همین مبنا هرگاه جامعه تعادل سیاسی، اقتصادی یا امنیتی خود را از دست بدهد فقیه با ولایت و نظارتی که دارد، میتواند به طور گذرا برای برقراری تعادل فرمانهای لازم را صادر کند؛ معاملاتی را تحریم کند؛ دستور بسیج دهد و مالیاتهایی را به صورت موقّت اضافه کند.
آیت الله میرزای شیرازی همین که دید اقتصاد کشور از راه تنباکو به دست انگلیس میافتد با فتوای خود مبنی بر تحریم تنباکو راه را بر آن دولت ستمگر بست. امام خمینی (قدس سره) نیز دستور ترک خدمت و فرار از پادگانهای رژیم شاهنشاهی را به سربازان صادر نمود و شاه را از سلطنت خلع کرد.
پینوشتها:
1. سوره نساء (4)، آیه 59
2. همان، آیه 60
3. سوره حدید (57)، آیه 25
4. کافی، ج1، ص 32.
5. کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص 485.
6. کافی، ج 1، ص 46
7. تهذیب، ج 6، ص 303
8. وسائل الشیعه، ج 27، ص 140
منبع: جهت نما (چهل پرسش و پاسخ مهدوی)، محسن قرائتی، ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (علیه السلام)، چاپ دوم، تابستان 1393.