پرسش :
آیا فرامین ولایت فقیه را باید سمعاً و طاعتاً پذیرفت؟ قبل از امام خمینی(ره)، ولایت فقیه چگونه انتخاب میشد؟
پاسخ :
لازم به نکات ذیل دقت و در مفهوم آنها تأمل بیشتری شود:
الف - تکلیف مردم اطاعت از ولی امر خود است و این مسئله فقط به مسلمین و ولیامر مسلمین اختصاص ندارد، بلکه دیگران نیز از ولی امر خود اطاعت میکنند. اگر اطاعت از ولی امر صورت نپذیرد، ولایت معنا ندارد و هیچ امتی بدون اطاعت از ولیامر خود با ثبات و پابرجا باقی نمیماند. لذا هر امتی [اعم از مؤمن و کافر] از ولیامر خود اطاعت میکند:
« اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ» (البقره - 257)
ترجمه: خدا سرپرست و كارساز كسانى است كه ايمان آورده باشند، ايشان را از ظلمتها به سوى نور هدايت مىكند و كسانى كه (به خدا) كافر شدهاند، سرپرستشان طاغوت است كه از نور به سوى ظلمت سوقشان مىدهد، آنان دوزخيانند و خود در آن بطور ابد خواهند بود.
ب – مسلمان امر به اطاعت از فرامین مقام ولایت است. از ولایت خداوند گرفته تا رسول او، اوصیای رسول و در عصر غیبت، ولایت فقیه. و بدیهی است هر کس فرمان را نپذیرد، از دایرهی «ولایت» و ولایتپذیری توحیدی و اسلامی خارج شده و ولایت دیگری را تابع و مطیع شده است:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً» (النساء - 59)
ترجمه: اى افرادى كه ايمان آوردهايد! خدا و رسول و صاحبان امر خود را اطاعت كنيد. و اگر در بارهی چيزى به نزاع پرداختيد حكم آن را به خدا و رسول واگذار نمائيد.
« وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّه ...» (النساء – 64)
ترجمه: هيچ رسولى را نفرستاديم مگر اينكه با اجازه خدا (از او) اطاعت شود... .
پس صاحب ولایت برای اطاعت است و اگر مورد اطاعت واقع نشود، ولایتش اعمال نمیگردد (مانند حضرت امیر علیهالسلام در دوران اطاعت مردم از دیگران). لذا کسی که خداوند را به عنوان «ولی» شناخته و برگزیده است، حسب الامر او از پیامبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) اطاعت میکند و در راستای اطاعت از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از اهل بیت عصمت (علیهم السلام) به عنوان «والیان امر» اطاعت میکند و اگر احیاناً شک یا شبهه یا اختلافی داشت، با بازگرداندن آن به خدا و رسول و حاکم قرار دادن آنها به غدیر میرسد و اطاعت اهل بیت (علیهم السلام) را گردن مینهد و هر کس به ولایت اهل بیت (علیهم السلام) گردن نهاد، فرمان ولایت فقیه را مطیع خواهد بود.
امام مهدی (عجلالله تعالی فرجهالشریف) می فرمایند: «در حوادثی که (در دروان غیبت من) واقع میشود، رجوع کنید به راویان حدیث ما (آنان که فرامین ما را به شما انتقال میدهند – فقها). که آنان حجتاند از ناحیهی من بر شما و من حجتم از ناحیهی خدا بر آنان.
توضیح: البته معنای اطاعت، عدم تأمل، تدبر و تفکر با بصیرت در چرایی یا جوانب فرمان نیست، چنان چه خدا ضمن آن که فرمان اطاعت از خود و آیات قرآن کریم را صادر مینماید، امر به بصیرت، تأمل و تفکر نیز میفرماید. بلکه تأمل یا تفکر و تحقیق پیرامون چند و چون فرمان، نباید بهانهای برای عدم فرمانپذیری باشد.
ج – قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی و تثبیت و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، در جایی حکومت اسلامی بر پا نشده بود که مستلزم انتخاب ولی فقیه باشد. و اگر برپا میشد، چارهای از آن نبود که فقهای موثق مردم (که امروز به عنوان اعضای مجلس خبرگان انتخاب میشوند)، یا یک نفر حایز شرایط را از میان خود انتخاب کنند و یا جمعی را برای انجام این مسئولیت برگزینند.
ولایت فقیه، یعنی ولایت فقه اسلامی بر شئون یک نظام حکومتی و سیاسی. پس بدیهی است که ولایت آن باید به دست فقها باشد. شکی نیست که همهی فقها نمیتوانند با هم حکومت کنند و همهی آنها نیز حایز شرایط و آماده برای پذیرش این مسئولیت مهم نمیباشند، پس از میان خود یک نفر را انتخاب میکنند که به او «ولیفقیه» اطلاق میشود.
www.aviny.com
لازم به نکات ذیل دقت و در مفهوم آنها تأمل بیشتری شود:
الف - تکلیف مردم اطاعت از ولی امر خود است و این مسئله فقط به مسلمین و ولیامر مسلمین اختصاص ندارد، بلکه دیگران نیز از ولی امر خود اطاعت میکنند. اگر اطاعت از ولی امر صورت نپذیرد، ولایت معنا ندارد و هیچ امتی بدون اطاعت از ولیامر خود با ثبات و پابرجا باقی نمیماند. لذا هر امتی [اعم از مؤمن و کافر] از ولیامر خود اطاعت میکند:
« اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ» (البقره - 257)
ترجمه: خدا سرپرست و كارساز كسانى است كه ايمان آورده باشند، ايشان را از ظلمتها به سوى نور هدايت مىكند و كسانى كه (به خدا) كافر شدهاند، سرپرستشان طاغوت است كه از نور به سوى ظلمت سوقشان مىدهد، آنان دوزخيانند و خود در آن بطور ابد خواهند بود.
ب – مسلمان امر به اطاعت از فرامین مقام ولایت است. از ولایت خداوند گرفته تا رسول او، اوصیای رسول و در عصر غیبت، ولایت فقیه. و بدیهی است هر کس فرمان را نپذیرد، از دایرهی «ولایت» و ولایتپذیری توحیدی و اسلامی خارج شده و ولایت دیگری را تابع و مطیع شده است:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً» (النساء - 59)
ترجمه: اى افرادى كه ايمان آوردهايد! خدا و رسول و صاحبان امر خود را اطاعت كنيد. و اگر در بارهی چيزى به نزاع پرداختيد حكم آن را به خدا و رسول واگذار نمائيد.
« وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّه ...» (النساء – 64)
ترجمه: هيچ رسولى را نفرستاديم مگر اينكه با اجازه خدا (از او) اطاعت شود... .
پس صاحب ولایت برای اطاعت است و اگر مورد اطاعت واقع نشود، ولایتش اعمال نمیگردد (مانند حضرت امیر علیهالسلام در دوران اطاعت مردم از دیگران). لذا کسی که خداوند را به عنوان «ولی» شناخته و برگزیده است، حسب الامر او از پیامبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) اطاعت میکند و در راستای اطاعت از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از اهل بیت عصمت (علیهم السلام) به عنوان «والیان امر» اطاعت میکند و اگر احیاناً شک یا شبهه یا اختلافی داشت، با بازگرداندن آن به خدا و رسول و حاکم قرار دادن آنها به غدیر میرسد و اطاعت اهل بیت (علیهم السلام) را گردن مینهد و هر کس به ولایت اهل بیت (علیهم السلام) گردن نهاد، فرمان ولایت فقیه را مطیع خواهد بود.
امام مهدی (عجلالله تعالی فرجهالشریف) می فرمایند: «در حوادثی که (در دروان غیبت من) واقع میشود، رجوع کنید به راویان حدیث ما (آنان که فرامین ما را به شما انتقال میدهند – فقها). که آنان حجتاند از ناحیهی من بر شما و من حجتم از ناحیهی خدا بر آنان.
توضیح: البته معنای اطاعت، عدم تأمل، تدبر و تفکر با بصیرت در چرایی یا جوانب فرمان نیست، چنان چه خدا ضمن آن که فرمان اطاعت از خود و آیات قرآن کریم را صادر مینماید، امر به بصیرت، تأمل و تفکر نیز میفرماید. بلکه تأمل یا تفکر و تحقیق پیرامون چند و چون فرمان، نباید بهانهای برای عدم فرمانپذیری باشد.
ج – قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی و تثبیت و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، در جایی حکومت اسلامی بر پا نشده بود که مستلزم انتخاب ولی فقیه باشد. و اگر برپا میشد، چارهای از آن نبود که فقهای موثق مردم (که امروز به عنوان اعضای مجلس خبرگان انتخاب میشوند)، یا یک نفر حایز شرایط را از میان خود انتخاب کنند و یا جمعی را برای انجام این مسئولیت برگزینند.
ولایت فقیه، یعنی ولایت فقه اسلامی بر شئون یک نظام حکومتی و سیاسی. پس بدیهی است که ولایت آن باید به دست فقها باشد. شکی نیست که همهی فقها نمیتوانند با هم حکومت کنند و همهی آنها نیز حایز شرایط و آماده برای پذیرش این مسئولیت مهم نمیباشند، پس از میان خود یک نفر را انتخاب میکنند که به او «ولیفقیه» اطلاق میشود.
www.aviny.com