پرسش :
شبهه: بين زمان حيات علي بن ابيطالب و تدوين كتاب نهج البلاغه حدود سه و نيم قرن، فاصله است، پس نمي توان بر اين كتاب اعتماد نمود.
پاسخ :
هر چند بين زمان حيات امام علي ـ عليه السّلام ـ و زمان تدوين نهج البلاغه توسط سيد رضي سه قرن و نيم فاصله است، امّا اين امر نميتواند خدشهاي بر صحيح و مستند بودن اين سخنان به امام علي ـ عليه السّلام ـ وارد كند و همچنين نميتواند دليلي بر كم و زياد شدن سخنان آن حضرت باشد. زيرا سيد رضي با استفاده از مجموعههاي ارزشمندي كه از قرن اول هجري تا قرن چهارم گردآوري شده بود، مجموعه جاودانه و بيمانند نهج البلاغه را تدوين كرد و الا خطبهها، نامهها و كلمات قصار امام علي ـ عليه السّلام ـ پيش از آن كه سيد رضي چشم به جهان باز كند و نهج البلاغه را جمعآوري نمايد، به طور متفرق در منابع فراواني ثبت و ضبط شده بود، منابعي كه شخصيتهاي عالم و مورد وثوق آنها را گرد آورده بودند.[1] و اگر سيدرضي مصادر اين سخنان را در نهج البلاغه ذكر نكرده است به اين دليل بوده كه وي به فراواني منابع و مصادر سخنان امام علي ـ عليه السّلام ـ و صدور اين سخنان از امام علي ـ عليه السّلام ـ يقين داشته است. ايشان در مواردي كه به يقين نرسيده، و نسبت به خطبهها، نامهها يا حكمتهايي كه چنين يقيني برايش حاصل نگشته بوده، مصادر و اسانيد آنها را ذكر كرده است. از جمله در برخي از سخنان آن حضرت به مصادري مانند، «كتاب البيان و التبيين» عمرو بن بحر جاحظ؛ كتاب المختضب مبرد؛ كتاب المغازلي سعيد بن يحيي؛ الجمل واقدي و... اشاره كرده است.[2]
در سالهاي اخير براي يافتن مصادر كلمات امام علي ـ عليه السّلام ـ در نهج البلاغه تلاشهايي صورت گرفته و منابع معتبر آن سخنان را نشان دادهاند. كتابهاي زير نمونههايي از اين تلاشها است:
1. مصادر نهج البلاغه، ضميمه كتاب ماهو نهج البلاغه، هبه الدين شهرستاني.
2. مدارك نهج البلاغه، هادي آل كاشف الغطاء.
3. استناد نهج البلاغه، امتياز علي خان عرشي رامپوري هندي.
4. مصادر نهج البلاغه و اسانيده، عبدالزهراء الحسيني الخطيب.
5. نهج البلاغه توثيقه و نسبته الي الامام علي ـ عليه السّلام ـ ، دكتر حامد حنفي.[3]
طبق تحقيقات انجام شده در اين زمينه معلوم شده است كه 87 خطبه و 50 نامه و 144 حكمت در منابع معتبر اهل سنت پيش از سيدرضي، 37خطبه و 7 نامه و 46 حكمت در منابع شيعي پيش از رضي، 5 خطبه و 4 نامه و 100 حكمت از منابع شيعي پس از سيدرضي ولي مستقل از كار او، و 3 خطبه، 1 نامه، و 40 حكمت در منابع سني هم عصر و پس از سيدرضي، نقل شده است.[4]
علاوه بر مطالب فوق بايد افزود كه يكي از راههاي شناخت كلام شخصيتهاي برجسته ديني و تاريخي، شناسايي سخنان آنها از نوع سبك و سياق كدام آنان و درجه فصاحت و بلاغت سخنان آنها است. با اين حساب اگر كسي در نهج البلاغه نيك بيانديشد، آن را داراي يك اسلوب ويژه، و از حيث فصاحت و بلاغت در اوج، خواهد ديد و به يقيني در مييابد كه تمامي اين سخنان از يك شخص صادر شده است و از آنجايي كه به تواتر و به صورت يقين انتساب برخي از سخنان آن به امام علي ـ عليه السّلام ـ روشن است، معلوم ميگردد كه كل نهج البلاغه سخنان نوراني و حقيقت نماي اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ است.[5]
از سوي ديگر چون مرحوم سيدرضي در صدد جمعآوري سخنان بليغ بوده، بخشهاي بعضي از خطبهها را حذف كرده است و بعضيها را نياورده است لذا برخي از نويسندگان به تكميل آن پرداختند و به صورت «مستدرك نهج البلاغه» تدوين گشت، علاوه آن كه همه خطبهها و نامهها را با سند ذكر كردهاند، و يقين به صدور هر سخن بايد بررسي سندي شود.
[1] . محمد تقي جعفري، ترجمه و تفسير نهج البلاغه، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، چ دوم، 1358، ص 303.
[2] . سبحاني، جعفر شيخ، تفسير نهج البلاغه، قم، امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، تهران، ص 30 ـ 31.
[3] . جعفري، محمد مهدي، آشنايي با نهج البلاغه، تهران، اميركبير، چاپ اول، 1364، ص 84 ـ 85.
[4] . جعفري، محمد مهدي، پژوهشي در اسناد و مدارك نهج البلاغه، انتشارات قلم، 1356، ص 203.
[5] . ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 546.
www.andisheqom.com
هر چند بين زمان حيات امام علي ـ عليه السّلام ـ و زمان تدوين نهج البلاغه توسط سيد رضي سه قرن و نيم فاصله است، امّا اين امر نميتواند خدشهاي بر صحيح و مستند بودن اين سخنان به امام علي ـ عليه السّلام ـ وارد كند و همچنين نميتواند دليلي بر كم و زياد شدن سخنان آن حضرت باشد. زيرا سيد رضي با استفاده از مجموعههاي ارزشمندي كه از قرن اول هجري تا قرن چهارم گردآوري شده بود، مجموعه جاودانه و بيمانند نهج البلاغه را تدوين كرد و الا خطبهها، نامهها و كلمات قصار امام علي ـ عليه السّلام ـ پيش از آن كه سيد رضي چشم به جهان باز كند و نهج البلاغه را جمعآوري نمايد، به طور متفرق در منابع فراواني ثبت و ضبط شده بود، منابعي كه شخصيتهاي عالم و مورد وثوق آنها را گرد آورده بودند.[1] و اگر سيدرضي مصادر اين سخنان را در نهج البلاغه ذكر نكرده است به اين دليل بوده كه وي به فراواني منابع و مصادر سخنان امام علي ـ عليه السّلام ـ و صدور اين سخنان از امام علي ـ عليه السّلام ـ يقين داشته است. ايشان در مواردي كه به يقين نرسيده، و نسبت به خطبهها، نامهها يا حكمتهايي كه چنين يقيني برايش حاصل نگشته بوده، مصادر و اسانيد آنها را ذكر كرده است. از جمله در برخي از سخنان آن حضرت به مصادري مانند، «كتاب البيان و التبيين» عمرو بن بحر جاحظ؛ كتاب المختضب مبرد؛ كتاب المغازلي سعيد بن يحيي؛ الجمل واقدي و... اشاره كرده است.[2]
در سالهاي اخير براي يافتن مصادر كلمات امام علي ـ عليه السّلام ـ در نهج البلاغه تلاشهايي صورت گرفته و منابع معتبر آن سخنان را نشان دادهاند. كتابهاي زير نمونههايي از اين تلاشها است:
1. مصادر نهج البلاغه، ضميمه كتاب ماهو نهج البلاغه، هبه الدين شهرستاني.
2. مدارك نهج البلاغه، هادي آل كاشف الغطاء.
3. استناد نهج البلاغه، امتياز علي خان عرشي رامپوري هندي.
4. مصادر نهج البلاغه و اسانيده، عبدالزهراء الحسيني الخطيب.
5. نهج البلاغه توثيقه و نسبته الي الامام علي ـ عليه السّلام ـ ، دكتر حامد حنفي.[3]
طبق تحقيقات انجام شده در اين زمينه معلوم شده است كه 87 خطبه و 50 نامه و 144 حكمت در منابع معتبر اهل سنت پيش از سيدرضي، 37خطبه و 7 نامه و 46 حكمت در منابع شيعي پيش از رضي، 5 خطبه و 4 نامه و 100 حكمت از منابع شيعي پس از سيدرضي ولي مستقل از كار او، و 3 خطبه، 1 نامه، و 40 حكمت در منابع سني هم عصر و پس از سيدرضي، نقل شده است.[4]
علاوه بر مطالب فوق بايد افزود كه يكي از راههاي شناخت كلام شخصيتهاي برجسته ديني و تاريخي، شناسايي سخنان آنها از نوع سبك و سياق كدام آنان و درجه فصاحت و بلاغت سخنان آنها است. با اين حساب اگر كسي در نهج البلاغه نيك بيانديشد، آن را داراي يك اسلوب ويژه، و از حيث فصاحت و بلاغت در اوج، خواهد ديد و به يقيني در مييابد كه تمامي اين سخنان از يك شخص صادر شده است و از آنجايي كه به تواتر و به صورت يقين انتساب برخي از سخنان آن به امام علي ـ عليه السّلام ـ روشن است، معلوم ميگردد كه كل نهج البلاغه سخنان نوراني و حقيقت نماي اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ است.[5]
از سوي ديگر چون مرحوم سيدرضي در صدد جمعآوري سخنان بليغ بوده، بخشهاي بعضي از خطبهها را حذف كرده است و بعضيها را نياورده است لذا برخي از نويسندگان به تكميل آن پرداختند و به صورت «مستدرك نهج البلاغه» تدوين گشت، علاوه آن كه همه خطبهها و نامهها را با سند ذكر كردهاند، و يقين به صدور هر سخن بايد بررسي سندي شود.
[1] . محمد تقي جعفري، ترجمه و تفسير نهج البلاغه، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، چ دوم، 1358، ص 303.
[2] . سبحاني، جعفر شيخ، تفسير نهج البلاغه، قم، امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، تهران، ص 30 ـ 31.
[3] . جعفري، محمد مهدي، آشنايي با نهج البلاغه، تهران، اميركبير، چاپ اول، 1364، ص 84 ـ 85.
[4] . جعفري، محمد مهدي، پژوهشي در اسناد و مدارك نهج البلاغه، انتشارات قلم، 1356، ص 203.
[5] . ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 546.
www.andisheqom.com