جمعه، 21 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

تمام مكاتب كلامي، «احباط» را به صورت جزئي پذيرفته و در قرآن نيز در مواردي به آن تصريح شده كه خواهد آمد. اختلاف آنان با معتزله در كلي بودن اين اصل است، و گرنه صورت جزئي آن مورد اختلاف نيست. در اينجا سؤال مي‏شود كه صحت احباط به نحو جزئي با اين آيه و امثال آن چگونه امكان پذير است؟


پاسخ :
قائلان به بطلان «احباط» مشكل احباط رادر اين موارد از طريق مشروط بودن نويدهاي الهي حل مي‏كنند و ياد آور مي‏شوند كه نويد الهي مشروط به اين بود كه عامل كار نيك، مثلاً بعدها مرتد نشود و چون شرط تحقق نپذيرفت، قهراً محروميت از پاداش، تخلفي محسوب نمي‏شود.
در اين جا پرسش ديگري نيز مطرح است و آن اينكه: توجيه احباط در اين موارد، از طريق فقدان شرط مستلزم آن است كه اين فرد اصلاً مستحق پاداش نباشد، در اين صورت «احباط»به معني «ابطال» ثواب فاقد موضوع خواهد بود، يعني ثوابي در كار نبوده كه گناه كبيره آن را باطل كند.
ولي پاسخ آن روشن است، زيرا هرچند ثوابي به صورت محقق در كار نبوده، اما مقتضي و جزء از علت آن تحقق يافته بود و چون به وسيلة سيئه، زمينه را از تأثير انداخت، تو گويي پاداش خود را پوچ و نابود ساخت و واژه ابطال، در صورت ابطال زمينه، در استعمالات مردم رايج است.
تكفير
اگر «احباط» به معني نابودي حسنات به وسيلة سيئات است، «تكفير» نقطه مقابل آن را تشكيل مي‏دهد و آن پوشاندن «سيئه» و به عبارت صحيحتر محو آن به وسيلة اعمال نيك است، اشكال ظلم كه دربارة «احباط» تصور مي‏شد، در مورد «تكفير» متصور نيست، زيرا تخلف در وعد قبيح و نازيباست، نه در «وعيد» و هيچ مانع ندارد كه خدا از حق خود بگذرد و مؤاخذه ننمايد، تا چه رسد كه از روز نخست عقاب خود را مشروط بر نبودن «حسنات» در دفتر ونامة اعمال فاعل نمايد. در اين صورت، عدم عقاب به خاطر فقدان شرط است و ـ لذا ـ تخلف صدق نمي‏كند.
در برخي از آيات، مسألة» تكفير وارد شده ولي هرگز از آنها نمي‏توان ضابطه‏اي كلي اتخاذ نمود، بلكه اجمالاً دلالت دارند كه خداوند از روي كرم، احياناً سيئات بندة خود را به خاطر يك رشته حسنات، ناديده گرفته و بر آنها عتاب نمي‏كند، چنانكه مي‏فرمايد:
«إِن تَجتَنبوا كَبائر ما تنهون عنه نُكَفَّر عَنكم سَيئاتكم و نُدخلكم مَدخلاً كريماً» نساء/31
[اگر از منهيات بزرگ خود داري كنيد، گناهان (كوچك) شما را نابود مي‏كنيم و همگان را به جاي گرامي‏وارد مي‏سازيم.]
اين آيه حاكي است كه خود داري از گناهان بزرگ، ماية نابودي گناهان كوچك مي‏گردد و اگر بناست از مفاد آيه ضابطه‏اي كلي اتخاذ كنيم، فقط مي‏توانيم در مورد گناهان صغيره بر يك چنين ضابطه‏اي دست يابيم.
و در برخي از آيات، تقوا و احياناً ايمان و عمل صالح و ايمان به آنچه كه بر پيامبر نازل شد، عامل تكفير معرفي شده‏اند. «إِن تتقوا الله يجعل لكم فرقاناً…» انفال/29 كه مي‏توانيد در تفسير آيات آنها به تفاسير مراجعه نماييد.
eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.