پرسش :
شبهه: اگر از نظر احاديث و روايات مهريه زن بايد كم باشد چرا خداوند در قرآن كريم جريان حضرت موسي و آشنايي ايشان با دختران حضرت شعيب را بيان فرموده كه از موارد مهريه سنگين و در واقع تشويق به اين مسئله است.(مهريه دختران شعيب 8 تا 10 سال كار كردن حضرت موسي ع براي حضرت شعيب بوده است).
پاسخ :
در سرگذشت حضرت موسي(ع) و حضرت شعيب(ع)، در قرآن آمده: هنگامي كه موسي(ع) به خاطر حفظ جان خود از خطر فرعونيان از مصر بيرون آمد و به سوي مدين حركت كرد، در بيرون شهر مدين ديد چوپانان كنار چاهي توقف كرده اند و به نوبت، از چاه براي گوسفندان خود آب بيرون مي كشند، ديد در كنار آنها دو بانوي با حجاب ايستاده اند و آنها نيز منتظر نوبت خود هستند تا به چاه نزديك شوند و آب براي گوسفندان خود از چاه بكشند.
موسي(ع) نزد آنها رفت و آنان را كمك كرد و آب از چاه كشيد و گوسفندان آنها را آب داد...
آن دو دختر، دختران شعيب پيغمبر(ع) بودند، چون شعيب پسر نداشت، دخترانش عهده دار چوپاني گوسفندان شده بودند.
سپس دختران شعيب(ع) نزد پدر رفتند وجريان را گفتند، شعيب(ع) يكي از آن دخترها را براي دعوت موسي(ع) به خانه اش فرستاد، موسي(ع) آن دعوت را پذيرفت و به خانه شعيب(ع) آمد.
شعيب(ع) به شخصيت معنوي موسي(ع) پي برد و علاقمند شد كه او را داماد خود نمايد، از اين رو به موسي(ع) گفت: «اني اريد ان انكحك احدي ابنتي هاتين علي ان تأجرني ثماني حجج فان اتممت عشرا فمن عندك و ما اريد ان اشق عليك ستجدني ان شاءالله من الصالحين؛ من مي خواهم يكي از اين دو دخترم (صفورا و لعيا) را به همسري تو درآورم، به اين شرط كه هشت سال براي من كار كني و اگر ده سال كار كني، محبتي از ناحيه تو است من نمي خواهم كار سنگيني بر دوشت بگذارم و انشاءالله مرا از افراد صالح خواهي يافت» (قصص، آيه 27).
موسي(ع) پيشنهاد شعيب(ع) را پذيرفت.
از اين آيه چند مطلب استفاده مي شود:
1. مهريه در قرن هاي قبل از اسلام نيز بوده است.
2. خواستگاري از ناحيه دختر نيز بوده چنان كه شعيب(ع) از جانب دخترش از موسي(ع) خواستگاري كرد، بنابراين پيشنهاد خواستگاري از جانب دختر و كسان او، عيب نيست.
3. رواست كه مهريه به صورت كار درآيد نه پول.
4. لازم نيست كه مهريه يكجا پرداخته شود، بلكه با رضايت زن، در ذمه شوهر باشد كافي است.
ولي در اينجا اين دو سؤال پيش مي آيد:
1. چرا حضرت موسي(ع) براي دخترش مهريه سنگين قرار داده است؟ و قرآن اين سرگذشت را نقل مي كند تا براي مسلمانان درس آموزنده باشد و اگر درس منفي بود، قرآن آن را نقل نمي كرد و يا به عنوان انتقاد نقل مي كرد.
2. با اين كه مهريه مال دختر است، چرا در سرگذشت فوق، به عنوان هشت سال كار براي پدر (شعيب(ع)) قرار داده شده، مگر دختر كالا است كه آن را بفروشند.
پاسخ: در مورد سؤال اولي، بايد توجه داشت كه اين ازدواج يك ازدواج معمولي نبود، بلكه مقدمه اي بود تا موسي(ع) در كنار پير مدين، شعيب پيغمبر(ع) بماند و با كسب علم و معرفت در مكتب شعيب(ع) در ساليان دراز به مقام ارجمندي از علم و كمال نائل آيد.
وانگهي درست است كه موسي(ع) در اين مدت طولاني براي شعيب(ع) كار مي كرد، ولي شعيب نيز تمام زندگي او و همسرش را تأمين مي نمود و اگر هزينه زندگي موسي و همسرش را از مزد كار موسي(ع) كم كنيم، مبلغ زيادي باقي نخواهد ماند، نتيجتا مهر ساده و سبكي خواهد شد، بنابراين مهريه سنگين، مقدمه اي براي تكامل موسي(ع) در مكتب شعيب بوده و زندگي مادي و معنوي موسي(ع) را تأمين مي كرده است (اين كه شعيب به موسي(،) گفت «و ما اريد ان اشق عليك...؛ من نمي خواهم كار سنگيني بر دوش تو بگذارم و انشاءالله مرا از صالحان خواهي يافت» بيانگر همين مطلب است كه منظور سختگيري نبوده، بلكه صلاح و كمال موسي(ع) هدف بوده است).
در مورد سؤال دوم: قرارداد شعيب(ع) با موسي(ع) به عنوان وساطت و وكالت از جانب دخترش بوده و با رضايت او انجام گرفته، با توجه به اين كه (چنان كه گفتيم) محصول كار موسي(ع) صرف هزينه زندگي موسي(ع) و همسرش مي شده است.
نكته آخر اين كه با توجه به اين كه به اراده خداوند رسالت سنگيني در آينده به عهده حضرت موسي(ع) گذاشته مي شود و آن رويارويي با فرعون و نيز داشتن قومي لجوج و بهانه گير چون قوم بني اسرائيل بوده است از اين رو طبق مشيت الهي لازم بود مدتي به كار شباني بپردازد تا آمادگي لازم را براي هدايت مردم و نيز روبرو شدن با مشكلات و سختي ها را پيدا نمايد. از اين رو اين مدت شباني نسبتا طولاني علاوه بر اين كه از محضرت حضرت شعيب(ع) در جهت علم و كمال بهره مي برد و علاوه بر اين كه تمام زندگي او و همسرش توسط حضرت شعيب(ع) اداره و تأمين مي شد، فرصتي مغتنم براي حضرت موسي(ع) بود تا آمادگي لازم را براي رسالت آينده خويش به دست آورد.
eporsesh.com
در سرگذشت حضرت موسي(ع) و حضرت شعيب(ع)، در قرآن آمده: هنگامي كه موسي(ع) به خاطر حفظ جان خود از خطر فرعونيان از مصر بيرون آمد و به سوي مدين حركت كرد، در بيرون شهر مدين ديد چوپانان كنار چاهي توقف كرده اند و به نوبت، از چاه براي گوسفندان خود آب بيرون مي كشند، ديد در كنار آنها دو بانوي با حجاب ايستاده اند و آنها نيز منتظر نوبت خود هستند تا به چاه نزديك شوند و آب براي گوسفندان خود از چاه بكشند.
موسي(ع) نزد آنها رفت و آنان را كمك كرد و آب از چاه كشيد و گوسفندان آنها را آب داد...
آن دو دختر، دختران شعيب پيغمبر(ع) بودند، چون شعيب پسر نداشت، دخترانش عهده دار چوپاني گوسفندان شده بودند.
سپس دختران شعيب(ع) نزد پدر رفتند وجريان را گفتند، شعيب(ع) يكي از آن دخترها را براي دعوت موسي(ع) به خانه اش فرستاد، موسي(ع) آن دعوت را پذيرفت و به خانه شعيب(ع) آمد.
شعيب(ع) به شخصيت معنوي موسي(ع) پي برد و علاقمند شد كه او را داماد خود نمايد، از اين رو به موسي(ع) گفت: «اني اريد ان انكحك احدي ابنتي هاتين علي ان تأجرني ثماني حجج فان اتممت عشرا فمن عندك و ما اريد ان اشق عليك ستجدني ان شاءالله من الصالحين؛ من مي خواهم يكي از اين دو دخترم (صفورا و لعيا) را به همسري تو درآورم، به اين شرط كه هشت سال براي من كار كني و اگر ده سال كار كني، محبتي از ناحيه تو است من نمي خواهم كار سنگيني بر دوشت بگذارم و انشاءالله مرا از افراد صالح خواهي يافت» (قصص، آيه 27).
موسي(ع) پيشنهاد شعيب(ع) را پذيرفت.
از اين آيه چند مطلب استفاده مي شود:
1. مهريه در قرن هاي قبل از اسلام نيز بوده است.
2. خواستگاري از ناحيه دختر نيز بوده چنان كه شعيب(ع) از جانب دخترش از موسي(ع) خواستگاري كرد، بنابراين پيشنهاد خواستگاري از جانب دختر و كسان او، عيب نيست.
3. رواست كه مهريه به صورت كار درآيد نه پول.
4. لازم نيست كه مهريه يكجا پرداخته شود، بلكه با رضايت زن، در ذمه شوهر باشد كافي است.
ولي در اينجا اين دو سؤال پيش مي آيد:
1. چرا حضرت موسي(ع) براي دخترش مهريه سنگين قرار داده است؟ و قرآن اين سرگذشت را نقل مي كند تا براي مسلمانان درس آموزنده باشد و اگر درس منفي بود، قرآن آن را نقل نمي كرد و يا به عنوان انتقاد نقل مي كرد.
2. با اين كه مهريه مال دختر است، چرا در سرگذشت فوق، به عنوان هشت سال كار براي پدر (شعيب(ع)) قرار داده شده، مگر دختر كالا است كه آن را بفروشند.
پاسخ: در مورد سؤال اولي، بايد توجه داشت كه اين ازدواج يك ازدواج معمولي نبود، بلكه مقدمه اي بود تا موسي(ع) در كنار پير مدين، شعيب پيغمبر(ع) بماند و با كسب علم و معرفت در مكتب شعيب(ع) در ساليان دراز به مقام ارجمندي از علم و كمال نائل آيد.
وانگهي درست است كه موسي(ع) در اين مدت طولاني براي شعيب(ع) كار مي كرد، ولي شعيب نيز تمام زندگي او و همسرش را تأمين مي نمود و اگر هزينه زندگي موسي و همسرش را از مزد كار موسي(ع) كم كنيم، مبلغ زيادي باقي نخواهد ماند، نتيجتا مهر ساده و سبكي خواهد شد، بنابراين مهريه سنگين، مقدمه اي براي تكامل موسي(ع) در مكتب شعيب بوده و زندگي مادي و معنوي موسي(ع) را تأمين مي كرده است (اين كه شعيب به موسي(،) گفت «و ما اريد ان اشق عليك...؛ من نمي خواهم كار سنگيني بر دوش تو بگذارم و انشاءالله مرا از صالحان خواهي يافت» بيانگر همين مطلب است كه منظور سختگيري نبوده، بلكه صلاح و كمال موسي(ع) هدف بوده است).
در مورد سؤال دوم: قرارداد شعيب(ع) با موسي(ع) به عنوان وساطت و وكالت از جانب دخترش بوده و با رضايت او انجام گرفته، با توجه به اين كه (چنان كه گفتيم) محصول كار موسي(ع) صرف هزينه زندگي موسي(ع) و همسرش مي شده است.
نكته آخر اين كه با توجه به اين كه به اراده خداوند رسالت سنگيني در آينده به عهده حضرت موسي(ع) گذاشته مي شود و آن رويارويي با فرعون و نيز داشتن قومي لجوج و بهانه گير چون قوم بني اسرائيل بوده است از اين رو طبق مشيت الهي لازم بود مدتي به كار شباني بپردازد تا آمادگي لازم را براي هدايت مردم و نيز روبرو شدن با مشكلات و سختي ها را پيدا نمايد. از اين رو اين مدت شباني نسبتا طولاني علاوه بر اين كه از محضرت حضرت شعيب(ع) در جهت علم و كمال بهره مي برد و علاوه بر اين كه تمام زندگي او و همسرش توسط حضرت شعيب(ع) اداره و تأمين مي شد، فرصتي مغتنم براي حضرت موسي(ع) بود تا آمادگي لازم را براي رسالت آينده خويش به دست آورد.
eporsesh.com