پرسش :
صحّت صدور توقیعات از سوی حضرت مهدی علیه السلام، چگونه مشخّص میشود؟
پاسخ :
توقیع در لغت به معنای امضا کردن و مهر کردن نامه است. توقیع السّلطان یعنی طغرای پادشاه.
در اصطلاح شیعی، نامههایی است که مورد امضای امام میباشد که برخی کلمات خود آن امام است و برخی املای آن حضرت و نوشتهی اشخاص مورد وثوق ایشان.
در دوران سخت دو غیبت صغری و کبری، ارتباط مستقیم با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف امکان ندارد. برخی از یاران امام مهدی علیه السلام از طریق توقیعات پیامهای حضرت را به مردم ابلاغ میکردند.
از باب نمونه: شیخ مورد اطمینان ابوعمرو عمری- که رحمت خداوند بر او باد- گوید:
ابن ابی غانم قزوینی و گروهی از شیعیان دربارهی جانشین حضرت عسکری علیه السلام مشاجره و اختلاف کردند. ابن ابی غانم گفت: ابومحمّد (امام عسکری علیه السلام) از دنیا رفت و جانشین ندارد. بعد در همین باره نامهای نوشتند و به ناحیهی مقّدسه فرستادند و اختلاف خود را بازگو نمودند. جواب نامهی آنها به خطّ آن حضرت مهدی علیه السلام رسید:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«خداوند ما و شما را از فتنهها محفوظ دارد و به ما و شما روح یقین موهبت فرماید و از فرجامی زشت و بد پناه دهد! همانا خبر شکّ و شبههی گروهی از شما در دین به من رسید و از تردیدی که دربارهی اولیای امرشان به دل آنان راه پیدا کرده است خبردار شدیم. از این جهت به خاطر شما، نه به خاطر خودمان، اندوهگین گشتیم و دربارهی شما، نه دربارهی خودمان، بدحال شدیم؛ زیرا که خدا با ماست و با بودن او نیازی به دیگری نداریم و حق با ماست و از این که کسی از ما برگردد ترسی نداریم. ما ساخته شدههای پروردگارمان هستیم و آفرینش بعد از ما ساخته شدههای ماست».
ملاحظه میکنیم که در این جا حضرت دربارهی حقّانیت جانشینی و امامت خود تصریح کرده اند.
نمونه ی دیگر در قرن اخیر است که به سوی سیّد ابوالحسن اصفهانی توقیعی صادر شده توسّط شیخ محمّد شریعت شوشتری که متن آن چنین است که:
«قُل لَهُ: أرخِص نَفسَک، وَ اجعَل مَجلِسَکَ فی الدِّهلیزِ، وَ اقضِ حوائِجَ النّاس، نَحنُ نَنصُرُکَ؛ به او بگو: خودت را برای مردم ارزان کن (در دسترس همه قرار بده). محل نشستنت را دهلیز خانه انتخاب کن و حاجتهای مردم را برآور؛ ما یاریات میکنیم».
دلیل صحّت صدور توقیعات از سوی حضرت بقیّة الله مورد اعتماد بودن شخصیّت نایبان و راویان آنهاست که تمامی دانشوران و هم عصران به وثاقت آنان تصریح کرده اند.
راوی توقیع اوّل «ابوعمرو عثمان بن سعید عمری» است. دربارهی او به کلمة الإمام المهدی، ص۱۳۹ و در مورد راوی دوم «سیّد ابوالحسن اصفهانی» به ص ۵۵۹ همین کتاب مراجعه شود.
دلیل دیگر صحّت انتساب این توقیعات به حضرت ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف پیش گوییهایی است که در پارهای از آنها آمده است. به عنوان نمونه، شیخ کلینی از قاسم بن علاء چنین آورده است:
دربارهی حوائج و خواستههایم، به حضرت بقیّة الله علیه السلام سه بار نامه نوشتم و نیز اظهار داشتم که من مردی سالمندم و فرزندی ندارم. آن حضرت جواب خواستههایم را فرمودند؛ امّا دربارهی فرزند جوابی ندادند. برای بار چهارم به آن حضرت نوشتم و استدعا کردم که دعا کند تا خداوند فرزندی به من عطا فرماید. حضرتش پاسخ مرا داد و خواستههایم را نوشت و جملهی آن حضرت در این باره چنین بود:
«خداوندا! به او پسری روزی فرما تا چشمش به او روشن شود و همین جنین را که همسرش به او باردار است، پسر قرار ده».
نامهی آن حضرت رسید و نمیدانستم که همسرم باردار است. به خانه رفتم و از وی پرسیدم. توضیح داد که مشکلش حل شده است. پس از مدّتی پسری به دنیا آورد. این حدیث را حمیری نیز روایت کرده است.
نمونه ی دیگر:
علیّ بن حسین بابویه با ابوالقاسم حسین بن روح ملاقات و از او سؤالاتی کرد. سپس نامهای را برای حسین بن روح نوشت که توسّط علیّ بن جعفر بن اسود برای او فرستاد و خواست که نامهاش را- که در آن اشتیاق خود را به داشتن فرزندی ابراز کرده بود- به محضر صاحب الأمر علیه السلام برساند. آن حضرت در جوابش نوشت:
«ما برای تو این مورد را از خداوند خواستیم و دعا کردیم. به زودی دو پسر نیکوکار و خوب، روزی تو خواهد شد».
چندی بعد، ابوجعفر و ابوعبدالله متولّد گردیدند. ابوعبدالله حسین بن عبیدالله میگفت: از ابوجعفر(شیخ صدوق) شنیدم که میگفت: من به دعای حضرت صاحب الأمر علیه السلام متولّد شدهام و به این افتخار و مباهات مینمود.
نمونهی سوم:
ابوغالب احمد بن محمّد بن سلیمان زراری گفت: مدّتی قبل نامهای به آن حضرت نوشتم و درخواست کردم که قطعه ملک مرا(به هدیه) بپذیرد و آن موقع مقصودم تقرّب و نزدیکی به خداوند عزیز و بزرگ نبود؛ بلکه مایل بودم با نوبختیها آمیزش و رفت و آمد داشته باشم و در شؤون و مناصب دنیوی در ردیف آنان قرار گیرم. پس جوابم داده نشد. در این مطلب اصرار کردم. آن حضرت به من نوشت:
«اِختَر مَن تَثِقُ بِه فَاکتُبِ الضَّیعَةَ بِاسمِهِ فَإنَّکَ تَحتاجُ إلَیها؛ کسی را که به او اطمینان داری برگزین و ملک را به نام او ثبت کن؛ زیرا بدان محتاج خواهی شد».
چندی نگذشت که بادیه نشینان مرا اسیر کردند و ملکی را که داشتم غارت کردند و حدود هزار دینار از غلّات و چهارپایان و وسایلم را بردند. مدّتی در اسارت ایشان بودم تا آن که خودم را به صد دینار و هزار و پانصد درهم خریدم و حدود پانصد درهم برای مزد مأموران و فرستادگان نیز از من گرفتند. آن گاه که از چنگ آنها خلاص شدم، به آن ملک نیازمند شدم و آن را فروختم.
میبینیم که در تمام این موارد پیشگوییهای امام زمان علیه السلام به وقوع پیوسته و صحّت صدور توقیعات تأیید گردیده است.
برای دیدن توقیعات، مراجعه کنید به:
• کلمة الإمام المهدی (فارسی، صص ۴۴۷-۱۸۹)
• کلمة الإمام المهدی (عربی، صص ۲۵۸-۱۴۳)
• بحارالأنوار (عربی، ج 53، صص ۱۹۸-۱۵۰)
• کمال الدّین (عربی، ج 2، صص ۵۲۳-۴۸۲)
• غیبت شیخ طوسی (عربی، صص ۱۹۹-۱۷۲)
• ترجمه ی صحیفة المهدی (فارسی، صص ۳۵۴-۳۲۷)
• فرهنگ موعود، صص۶۳-۶۲ واژهی توقیع.
• إلزام الناصب (عربی، ج 1، صص ۴۶۹-۴۳۵)
• روزگار رهایی (ج2، صص۱۲۸۶-۱۲۸۵)
• حیاة الإمام محمّد المهدی، صص ۹۰-۶۵
• المختار من کلمات الإمام المهدی (عج)
• منتخب الإنوار المضیئة، صص ۱۳۴-۱۱۸
• الصحیفة المهدیَّه، صص ۲۵۷-۲۲۳
منبع: پورتال جامع مهدویت
توقیع در لغت به معنای امضا کردن و مهر کردن نامه است. توقیع السّلطان یعنی طغرای پادشاه.
در اصطلاح شیعی، نامههایی است که مورد امضای امام میباشد که برخی کلمات خود آن امام است و برخی املای آن حضرت و نوشتهی اشخاص مورد وثوق ایشان.
در دوران سخت دو غیبت صغری و کبری، ارتباط مستقیم با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف امکان ندارد. برخی از یاران امام مهدی علیه السلام از طریق توقیعات پیامهای حضرت را به مردم ابلاغ میکردند.
از باب نمونه: شیخ مورد اطمینان ابوعمرو عمری- که رحمت خداوند بر او باد- گوید:
ابن ابی غانم قزوینی و گروهی از شیعیان دربارهی جانشین حضرت عسکری علیه السلام مشاجره و اختلاف کردند. ابن ابی غانم گفت: ابومحمّد (امام عسکری علیه السلام) از دنیا رفت و جانشین ندارد. بعد در همین باره نامهای نوشتند و به ناحیهی مقّدسه فرستادند و اختلاف خود را بازگو نمودند. جواب نامهی آنها به خطّ آن حضرت مهدی علیه السلام رسید:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«خداوند ما و شما را از فتنهها محفوظ دارد و به ما و شما روح یقین موهبت فرماید و از فرجامی زشت و بد پناه دهد! همانا خبر شکّ و شبههی گروهی از شما در دین به من رسید و از تردیدی که دربارهی اولیای امرشان به دل آنان راه پیدا کرده است خبردار شدیم. از این جهت به خاطر شما، نه به خاطر خودمان، اندوهگین گشتیم و دربارهی شما، نه دربارهی خودمان، بدحال شدیم؛ زیرا که خدا با ماست و با بودن او نیازی به دیگری نداریم و حق با ماست و از این که کسی از ما برگردد ترسی نداریم. ما ساخته شدههای پروردگارمان هستیم و آفرینش بعد از ما ساخته شدههای ماست».
ملاحظه میکنیم که در این جا حضرت دربارهی حقّانیت جانشینی و امامت خود تصریح کرده اند.
نمونه ی دیگر در قرن اخیر است که به سوی سیّد ابوالحسن اصفهانی توقیعی صادر شده توسّط شیخ محمّد شریعت شوشتری که متن آن چنین است که:
«قُل لَهُ: أرخِص نَفسَک، وَ اجعَل مَجلِسَکَ فی الدِّهلیزِ، وَ اقضِ حوائِجَ النّاس، نَحنُ نَنصُرُکَ؛ به او بگو: خودت را برای مردم ارزان کن (در دسترس همه قرار بده). محل نشستنت را دهلیز خانه انتخاب کن و حاجتهای مردم را برآور؛ ما یاریات میکنیم».
دلیل صحّت صدور توقیعات از سوی حضرت بقیّة الله مورد اعتماد بودن شخصیّت نایبان و راویان آنهاست که تمامی دانشوران و هم عصران به وثاقت آنان تصریح کرده اند.
راوی توقیع اوّل «ابوعمرو عثمان بن سعید عمری» است. دربارهی او به کلمة الإمام المهدی، ص۱۳۹ و در مورد راوی دوم «سیّد ابوالحسن اصفهانی» به ص ۵۵۹ همین کتاب مراجعه شود.
دلیل دیگر صحّت انتساب این توقیعات به حضرت ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف پیش گوییهایی است که در پارهای از آنها آمده است. به عنوان نمونه، شیخ کلینی از قاسم بن علاء چنین آورده است:
دربارهی حوائج و خواستههایم، به حضرت بقیّة الله علیه السلام سه بار نامه نوشتم و نیز اظهار داشتم که من مردی سالمندم و فرزندی ندارم. آن حضرت جواب خواستههایم را فرمودند؛ امّا دربارهی فرزند جوابی ندادند. برای بار چهارم به آن حضرت نوشتم و استدعا کردم که دعا کند تا خداوند فرزندی به من عطا فرماید. حضرتش پاسخ مرا داد و خواستههایم را نوشت و جملهی آن حضرت در این باره چنین بود:
«خداوندا! به او پسری روزی فرما تا چشمش به او روشن شود و همین جنین را که همسرش به او باردار است، پسر قرار ده».
نامهی آن حضرت رسید و نمیدانستم که همسرم باردار است. به خانه رفتم و از وی پرسیدم. توضیح داد که مشکلش حل شده است. پس از مدّتی پسری به دنیا آورد. این حدیث را حمیری نیز روایت کرده است.
نمونه ی دیگر:
علیّ بن حسین بابویه با ابوالقاسم حسین بن روح ملاقات و از او سؤالاتی کرد. سپس نامهای را برای حسین بن روح نوشت که توسّط علیّ بن جعفر بن اسود برای او فرستاد و خواست که نامهاش را- که در آن اشتیاق خود را به داشتن فرزندی ابراز کرده بود- به محضر صاحب الأمر علیه السلام برساند. آن حضرت در جوابش نوشت:
«ما برای تو این مورد را از خداوند خواستیم و دعا کردیم. به زودی دو پسر نیکوکار و خوب، روزی تو خواهد شد».
چندی بعد، ابوجعفر و ابوعبدالله متولّد گردیدند. ابوعبدالله حسین بن عبیدالله میگفت: از ابوجعفر(شیخ صدوق) شنیدم که میگفت: من به دعای حضرت صاحب الأمر علیه السلام متولّد شدهام و به این افتخار و مباهات مینمود.
نمونهی سوم:
ابوغالب احمد بن محمّد بن سلیمان زراری گفت: مدّتی قبل نامهای به آن حضرت نوشتم و درخواست کردم که قطعه ملک مرا(به هدیه) بپذیرد و آن موقع مقصودم تقرّب و نزدیکی به خداوند عزیز و بزرگ نبود؛ بلکه مایل بودم با نوبختیها آمیزش و رفت و آمد داشته باشم و در شؤون و مناصب دنیوی در ردیف آنان قرار گیرم. پس جوابم داده نشد. در این مطلب اصرار کردم. آن حضرت به من نوشت:
«اِختَر مَن تَثِقُ بِه فَاکتُبِ الضَّیعَةَ بِاسمِهِ فَإنَّکَ تَحتاجُ إلَیها؛ کسی را که به او اطمینان داری برگزین و ملک را به نام او ثبت کن؛ زیرا بدان محتاج خواهی شد».
چندی نگذشت که بادیه نشینان مرا اسیر کردند و ملکی را که داشتم غارت کردند و حدود هزار دینار از غلّات و چهارپایان و وسایلم را بردند. مدّتی در اسارت ایشان بودم تا آن که خودم را به صد دینار و هزار و پانصد درهم خریدم و حدود پانصد درهم برای مزد مأموران و فرستادگان نیز از من گرفتند. آن گاه که از چنگ آنها خلاص شدم، به آن ملک نیازمند شدم و آن را فروختم.
میبینیم که در تمام این موارد پیشگوییهای امام زمان علیه السلام به وقوع پیوسته و صحّت صدور توقیعات تأیید گردیده است.
برای دیدن توقیعات، مراجعه کنید به:
• کلمة الإمام المهدی (فارسی، صص ۴۴۷-۱۸۹)
• کلمة الإمام المهدی (عربی، صص ۲۵۸-۱۴۳)
• بحارالأنوار (عربی، ج 53، صص ۱۹۸-۱۵۰)
• کمال الدّین (عربی، ج 2، صص ۵۲۳-۴۸۲)
• غیبت شیخ طوسی (عربی، صص ۱۹۹-۱۷۲)
• ترجمه ی صحیفة المهدی (فارسی، صص ۳۵۴-۳۲۷)
• فرهنگ موعود، صص۶۳-۶۲ واژهی توقیع.
• إلزام الناصب (عربی، ج 1، صص ۴۶۹-۴۳۵)
• روزگار رهایی (ج2، صص۱۲۸۶-۱۲۸۵)
• حیاة الإمام محمّد المهدی، صص ۹۰-۶۵
• المختار من کلمات الإمام المهدی (عج)
• منتخب الإنوار المضیئة، صص ۱۳۴-۱۱۸
• الصحیفة المهدیَّه، صص ۲۵۷-۲۲۳
منبع: پورتال جامع مهدویت