پرسش :
برخی معتقدند در هر انقلابی ، به تدریج انقلاب فرزندان خود را میخورد و در طول زمان «کسانی مدعی انقلاب میشوند که هیچ نقشی در انقلاب نداشتهاند و انقلابیونی که سوابق درخشانی داشتهاند را حذف میکنند» . با توجه به این ادعا ، وضعیت انقلاب اسلامی را در این زمینه چگونه ارزیابی می کنید ؟ به ویژه با توجه به اینکه در حال حاضر برخی انقلابیون سابق از صحنه حذف شده اند .
پاسخ :
جنبش، حرکت و پویایی از ویژگیهای انقلاب اسلامی است و بهمن 57 نقطه عطف حرکت عظیم مردم ایران به سوی «استقلال و آزادی» در سایه تعالیم حیات بخش اسلام بود، مردم آگاه ایران به رهبری امام راحل چنان حماسهای آفریدند که همه تحلیل گران سیاسی و اجتماعی متحیر و سرگردان شدند و آنان چون از راز تأثیر شگرف کلام الهی که به وسیله امام(ره) در روح جامعه دمیده میشد. بیخبر بودند جز انگشت حیرت گزیدن چارهای نیافتند.
انقلاب ایران سرآغاز احیای دوباره تمدن اسلامی بود و فراز و نشیب رویدادها و حوادث و توطئهها را پشت سرگذاشته و همچنان راه میسپرد و تداوم آن به همراهی افراد نیست بلکه به جریان نهضت در مسیر اصول بنیادین دینی و ملی است. در این مسیرگاه هموار و گاه دشوار افرادی که به همراه جریان انقلاب در مبانی دینی ریشه استوار دارند در این راه استقامت ورزیده و پیش میروند و از هر نسلی عدهای با آنان همراه و هم سفر گشته و رویش آغاز میکنند و آنهایی که شرط هوشیاری را رعایت نمودند و در دام خوش آب و رنگ شک و تردید گرفتار شدند و در برداشتها و اوهام فردی و یا جمعی پنهان گشتند و تاریخ را به انحراف میخوانند بر اساس سنت لایزال الهی در مقابل حقایق رنگ میبازند و در حاشیه زندگی از نشو و نما باز میایستند و گرفتار[2] ریزش میشوند و این حقیقتی است که در هر جریان فراگیر به چشم میآید. همان که به تعبیر مقام معظم رهبری به عنوان «رویش و ریزش در انقلاب» بیان نمودند.
ریزش افراد به معنای ایستایی جریان پویای انقلاب نیست بلکه از نفس افتادن نیروی محرکه برخی برای همراهی با آن است که هزینه بسیاری میبرد و هوشیاری مضاعفی را در پاسداری از حریم ایمان و اندیشه طلب میکند به ویژه اگر کسی در زمره صحنه گردانان سیاسی و اجتماعی قرار گیرد و از خواص باشد.
استعمار نو نیز پس از تجربه توطئههای گوناگون در عرصهای جدید و با هجوم فرهنگی به مبانی ارزشی و پایههای تفکر دینی به مبارزه برخاست و هجوم خود را بر اقشار تحصیل کرده جامعه و ارباب قلم و اندیشه متمرکز نمود تا با جذب و جهت دهی مدیران آینده را سازماندهی کند[3] و در این میان سعی نمودند به طرق مختلف خواص جامعه را گرفتار چالشهای فکری و اعتقادی نمایند . این در حالی است که به تصریح قرآن: هر که در این عرصه به پروردگار عالم «ایمان» آورده و به او تمسک نماید و در این راه «استقامت» ورزد مشمول رحمت الهی میشود.[4]
مقام معظمی رهبری نیز در تبیین نقش خواص در جامعه و چالشهای فرا روی آنان میگویند: «عدهای از خواص طرفدار باطل هستند... و آن گروه که طرفدار حقند نسبت به پایداری و استقامت در اعتقادات نیز تقسیم پذیرند. جمعی پس از شناخت راه تا آخر مقاومت میکنند و سیل حوادث و رویدادها در ارادهشان خلل و رخنهای ایجاد نمیکند و برعکس عدهای پایداری لازم را ندارند و به مرور ایام در جریانهای دیگر هضم میشوند» کسانی هستند که در مقابله با دنیا و زندگی مقام و شهوات، باپول، با لذت، باراحتی، بانام، موفقند و یک دسته موفق نیستند در رابطه با این چیزهای خوب! اینها همهاش زیباییهای زندگی است... بهرههای زندگی است... آنهاحق را میشناسند و طرفدار حقند در عین حال در مقابل دنیا پایشان میلرزد، دنیا یعنی پول، خانه، شهوت، مقام، اسم و شهرت، پست و مسئولیت و یعنی جان»[5]
خواص «برگزیدگانی» هستند که به حق آگاهند و باطل را میشناسند و آگاهانه حق را بر میگزینند و از باطل فاصله میگیرند و بدین خاطر «اندکی» از راه را پیمودهاند چراکه به منزل رساندن بار امانت که «حق» است دشوارتر از «انتخاب» آن است چه بسیار کسانی که حق را یافتند لکن در منزلهای سخت پایدار نماندند و به باطل گرویدند و تمامی اعمال خود را نابود ساختند و یا از یاوری حق دست شستند و ذلت سکوت را خریدار گشتند.
تبلیغات پر حجم و تحقیرها، یا تعریفها، مورد توجه قرار گرفتن و وسوسه رفاهطلبی چه بسیار ایمانهای ضعیف را دچار تردید و تشویش میکند و دشمن از این راه آنان را به تسلیم وا میدارد، آنان با از پای افتادن خود خیال میکنند انقلاب از حرکت باز ایستاده و با نبودشان مردم نیز در صحنه نیستند و در طول تاریخ اسلام[6] از این قبیل افراد بسیار به چشم میخورد که تا آسایش و رفاه و پست و مقام بود با اسلام و انقلاب و رهبری و خدمت به مردم همراه بودند چون زمانه سختی و شدت فرا رسید و تیغ تیز نقد بر افکار و اعمالشان فرود آمد به اسلام و انقلاب و رهبری و توده مردم پشت کردند و از این جریان جدا شدند این همان ریزش افراد است نه توقف جریان پویای مردمی، و ناشی از ضعفهای نفسانی است نه از طبع انقلاب.
خواص برای آنکه هم در «انتخاب» موفق و صحیح عمل نمایند و هم در به «پایان» رساندن آن، بایستی به فرموده قرآن دو ویژگی عمده را در خود بارور کنند و همواره بر صیانت آن در وجود خود مراقبت ورزند : «ایمان و بصیرت» و «صبر و استقامت» این دو صفت اساسی است که موجبات سعادت و رستگاری را فراهم میآورد.
ایمانهای بزرگ و با بصیرت آنگاه که دشمن را پر تعداد و مجهز مییافتند به وجد میآمدند و غلافهای شمشیر میشکستند و زره از تن بیرون میآوردند و به نصرت و خواست الهی تن و جان میسپردند.
اما «ایمانهای بیبصیرت» و «بصیرتهای بیصبر» با همان همهمه و بوق و کرنا و هیبت دشمن وقتی گرفتار فتنه با ویژگیهای[7] خاص آن شدند، با اندکی مبارزه و یا حتی قبل از روبرو شدن شکست را پذیرا میشوند.
آنان که بعد از «انتخاب» حق بر آن «پایداری» نمایند و از این گردنه صعب و دشوار به سلامت گذرند، به سوی رشد و تکامل رهنمون خواهند شد و به خیل عظیم پویندگان حقیقت خواهند پیوست و اجر عظیم و شیرینی رضوان الهی را پیش رو دارند.
بیائیم خود زمینههای لازم «ایمان» و «بصیرت» و «استقامت» را فراهم آوریم تا در کوران حوادث و فتنهها دچار ریزش نشویم و در دام جهل و خودخواهی و انحراف گرفتار نگردیم.
پاورقی ها:
[1] - روزنامه توس توسعه 29/8/80، ص 8.
[2] - مضمون سوره نور، آیه 55 و آیات آغازین سوره اسراء.
[3] - رجوع شود به (خرم، مسعود، هویت، چاپ اول، نشر حیان تهران، 1376، ص 27 به بعد.
[4] - سوره فصلت، آیه 30.
[5] - بیانات رهبری در جمع فرماندهان لشکر 27 رسول الله، 20/3/75، مندرج در کتاب (خواص و لحظههای تاریخساز، چاپ اول، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت تهران 1377) ص 27و28.
[6] - رجوع شود به کتاب «خواص» نوشته آقای سیداحمد خاتمی و کتاب خواص و لحظههای تاریخساز، ج1و2.
[7] - نهجالبلاغه فیض، خطبه 50، ص 137 و خطبه 155، ص 491.
جنبش، حرکت و پویایی از ویژگیهای انقلاب اسلامی است و بهمن 57 نقطه عطف حرکت عظیم مردم ایران به سوی «استقلال و آزادی» در سایه تعالیم حیات بخش اسلام بود، مردم آگاه ایران به رهبری امام راحل چنان حماسهای آفریدند که همه تحلیل گران سیاسی و اجتماعی متحیر و سرگردان شدند و آنان چون از راز تأثیر شگرف کلام الهی که به وسیله امام(ره) در روح جامعه دمیده میشد. بیخبر بودند جز انگشت حیرت گزیدن چارهای نیافتند.
انقلاب ایران سرآغاز احیای دوباره تمدن اسلامی بود و فراز و نشیب رویدادها و حوادث و توطئهها را پشت سرگذاشته و همچنان راه میسپرد و تداوم آن به همراهی افراد نیست بلکه به جریان نهضت در مسیر اصول بنیادین دینی و ملی است. در این مسیرگاه هموار و گاه دشوار افرادی که به همراه جریان انقلاب در مبانی دینی ریشه استوار دارند در این راه استقامت ورزیده و پیش میروند و از هر نسلی عدهای با آنان همراه و هم سفر گشته و رویش آغاز میکنند و آنهایی که شرط هوشیاری را رعایت نمودند و در دام خوش آب و رنگ شک و تردید گرفتار شدند و در برداشتها و اوهام فردی و یا جمعی پنهان گشتند و تاریخ را به انحراف میخوانند بر اساس سنت لایزال الهی در مقابل حقایق رنگ میبازند و در حاشیه زندگی از نشو و نما باز میایستند و گرفتار[2] ریزش میشوند و این حقیقتی است که در هر جریان فراگیر به چشم میآید. همان که به تعبیر مقام معظم رهبری به عنوان «رویش و ریزش در انقلاب» بیان نمودند.
ریزش افراد به معنای ایستایی جریان پویای انقلاب نیست بلکه از نفس افتادن نیروی محرکه برخی برای همراهی با آن است که هزینه بسیاری میبرد و هوشیاری مضاعفی را در پاسداری از حریم ایمان و اندیشه طلب میکند به ویژه اگر کسی در زمره صحنه گردانان سیاسی و اجتماعی قرار گیرد و از خواص باشد.
استعمار نو نیز پس از تجربه توطئههای گوناگون در عرصهای جدید و با هجوم فرهنگی به مبانی ارزشی و پایههای تفکر دینی به مبارزه برخاست و هجوم خود را بر اقشار تحصیل کرده جامعه و ارباب قلم و اندیشه متمرکز نمود تا با جذب و جهت دهی مدیران آینده را سازماندهی کند[3] و در این میان سعی نمودند به طرق مختلف خواص جامعه را گرفتار چالشهای فکری و اعتقادی نمایند . این در حالی است که به تصریح قرآن: هر که در این عرصه به پروردگار عالم «ایمان» آورده و به او تمسک نماید و در این راه «استقامت» ورزد مشمول رحمت الهی میشود.[4]
مقام معظمی رهبری نیز در تبیین نقش خواص در جامعه و چالشهای فرا روی آنان میگویند: «عدهای از خواص طرفدار باطل هستند... و آن گروه که طرفدار حقند نسبت به پایداری و استقامت در اعتقادات نیز تقسیم پذیرند. جمعی پس از شناخت راه تا آخر مقاومت میکنند و سیل حوادث و رویدادها در ارادهشان خلل و رخنهای ایجاد نمیکند و برعکس عدهای پایداری لازم را ندارند و به مرور ایام در جریانهای دیگر هضم میشوند» کسانی هستند که در مقابله با دنیا و زندگی مقام و شهوات، باپول، با لذت، باراحتی، بانام، موفقند و یک دسته موفق نیستند در رابطه با این چیزهای خوب! اینها همهاش زیباییهای زندگی است... بهرههای زندگی است... آنهاحق را میشناسند و طرفدار حقند در عین حال در مقابل دنیا پایشان میلرزد، دنیا یعنی پول، خانه، شهوت، مقام، اسم و شهرت، پست و مسئولیت و یعنی جان»[5]
خواص «برگزیدگانی» هستند که به حق آگاهند و باطل را میشناسند و آگاهانه حق را بر میگزینند و از باطل فاصله میگیرند و بدین خاطر «اندکی» از راه را پیمودهاند چراکه به منزل رساندن بار امانت که «حق» است دشوارتر از «انتخاب» آن است چه بسیار کسانی که حق را یافتند لکن در منزلهای سخت پایدار نماندند و به باطل گرویدند و تمامی اعمال خود را نابود ساختند و یا از یاوری حق دست شستند و ذلت سکوت را خریدار گشتند.
تبلیغات پر حجم و تحقیرها، یا تعریفها، مورد توجه قرار گرفتن و وسوسه رفاهطلبی چه بسیار ایمانهای ضعیف را دچار تردید و تشویش میکند و دشمن از این راه آنان را به تسلیم وا میدارد، آنان با از پای افتادن خود خیال میکنند انقلاب از حرکت باز ایستاده و با نبودشان مردم نیز در صحنه نیستند و در طول تاریخ اسلام[6] از این قبیل افراد بسیار به چشم میخورد که تا آسایش و رفاه و پست و مقام بود با اسلام و انقلاب و رهبری و خدمت به مردم همراه بودند چون زمانه سختی و شدت فرا رسید و تیغ تیز نقد بر افکار و اعمالشان فرود آمد به اسلام و انقلاب و رهبری و توده مردم پشت کردند و از این جریان جدا شدند این همان ریزش افراد است نه توقف جریان پویای مردمی، و ناشی از ضعفهای نفسانی است نه از طبع انقلاب.
خواص برای آنکه هم در «انتخاب» موفق و صحیح عمل نمایند و هم در به «پایان» رساندن آن، بایستی به فرموده قرآن دو ویژگی عمده را در خود بارور کنند و همواره بر صیانت آن در وجود خود مراقبت ورزند : «ایمان و بصیرت» و «صبر و استقامت» این دو صفت اساسی است که موجبات سعادت و رستگاری را فراهم میآورد.
ایمانهای بزرگ و با بصیرت آنگاه که دشمن را پر تعداد و مجهز مییافتند به وجد میآمدند و غلافهای شمشیر میشکستند و زره از تن بیرون میآوردند و به نصرت و خواست الهی تن و جان میسپردند.
اما «ایمانهای بیبصیرت» و «بصیرتهای بیصبر» با همان همهمه و بوق و کرنا و هیبت دشمن وقتی گرفتار فتنه با ویژگیهای[7] خاص آن شدند، با اندکی مبارزه و یا حتی قبل از روبرو شدن شکست را پذیرا میشوند.
آنان که بعد از «انتخاب» حق بر آن «پایداری» نمایند و از این گردنه صعب و دشوار به سلامت گذرند، به سوی رشد و تکامل رهنمون خواهند شد و به خیل عظیم پویندگان حقیقت خواهند پیوست و اجر عظیم و شیرینی رضوان الهی را پیش رو دارند.
بیائیم خود زمینههای لازم «ایمان» و «بصیرت» و «استقامت» را فراهم آوریم تا در کوران حوادث و فتنهها دچار ریزش نشویم و در دام جهل و خودخواهی و انحراف گرفتار نگردیم.
پاورقی ها:
[1] - روزنامه توس توسعه 29/8/80، ص 8.
[2] - مضمون سوره نور، آیه 55 و آیات آغازین سوره اسراء.
[3] - رجوع شود به (خرم، مسعود، هویت، چاپ اول، نشر حیان تهران، 1376، ص 27 به بعد.
[4] - سوره فصلت، آیه 30.
[5] - بیانات رهبری در جمع فرماندهان لشکر 27 رسول الله، 20/3/75، مندرج در کتاب (خواص و لحظههای تاریخساز، چاپ اول، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت تهران 1377) ص 27و28.
[6] - رجوع شود به کتاب «خواص» نوشته آقای سیداحمد خاتمی و کتاب خواص و لحظههای تاریخساز، ج1و2.
[7] - نهجالبلاغه فیض، خطبه 50، ص 137 و خطبه 155، ص 491.