آن فشارهایی که از تاریخچه خانواده پدیدار می شوند الگوهای ارتباطی و عملکردی هستند که از طریق نسل ها انتقال یافته اند.
 

مراحل گذار و استرس

در حالی که خانواده در طول زمان به جلو حرکت می کند، مجبور است با فشارهایی که از جریان قابل پیش بینی تحول وارد می شود سر و کار داشته باشد. در ترمینولوژی چرخه زندگی خانواده، بعد زمان تحول، فرآیند افقی نامیده می شود ( کارتر و مک گلدریک، ۱۹۸۹). این فشارها عوامل استرس زای خود را ایجاد می کنند.
 
 آن فشارهایی که از تاریخچه خانواده پدیدار می شوند الگوهای ارتباطی و عملکردی هستند که از طریق نسل ها انتقال یافته اند ( استرس های فرانسلی). این عوامل استرس زا شامل همه نگرش ها، تابوها، انتظارات، برچسب ها و موضوعات معناداری هستند که هر عضوی با آن بزرگ می شود.
 

فرآیندهای عمودی در خانواده

اما حوادث منحصر به فردی که در بالا بحث شد فرآیندهای عمودی هستند که غالبا بیشتر از نمونه های فوق چالش برانگیزند. مثال چنین فرآیندهای غیرقابل پیش بینی، بیماری های مزمن، مرگ های غیرمنتظره، تصادفات، طلاق ها و ازدواج های مجدد هستند.
 

نظریه سیستم ها

نظریه سیستم ها نشان می دهد که سیستم خانواده روش های خودش را برای سازگار شدن با مراحل اصلی گذار دارد. اما ممکن است فشار سازگاری باگذارهای چندگانه (افقی و عمودی) دشوار و طاقت فرسا باشد. بنابراین تولد کودک برای بیشتر زوج ها یک چالش است. اگر کودک معلولیت شدید داشته باشد و والدین وی کارشان را برای مراقبت از او از دست داده باشند، منابع حمایتی مالی خانواده بطور جدی آسیب می بیند، در چنین موقعیتی، درمانگر به خانواده کمک می کند تا منابع مالی خود را از نو ساخته و بستر حمایتی خانواده را گسترده سازد.
 
همین طور که خانواده از یک مرحله زندگی به مرحله دیگری حرکت می کند، استرس در تحول خانواده در بالاترین سطح قرار می گیرد. در حالی که حس اضطراب، شک و عدم اطمینان تجربه می شوند فرد می تواند وجود بحران گذار را دریابد. این استرس گذار همان است که در آن نیاز به معانی جدید و ساختارهای نوین جهت سازگاری موفق با تغییر وجود دارد.
 
این گذارها خود ضرورت استرس زا نیستند. اما برخی گذارها به خاطر دیگر عوامل استرس زای بیرونی که اثر منفی بر مکانیسم سازگاری خانواده دارند به نحو خاصی مشکل زا می شوند. بسیاری از حوادث غیرقابل پیش بینی زندگی هم که مستلزم تغییرند نیازمند گذار به ابزارهای متفاوت عملکردی هستند. برای مثال تولد یک کودک معلول یا آغاز یک بیماری مزمن مستلزم تغییرات خانوادگی قابل ملاحظه ای است. برخی خانواده ها به سبب تاریخچه ای که دارند با گذارهای خاص، بسیار خوب برخورد می کنند، اما با دیگر موارد به همان خوبی برخورد نمی کنند. با این حال در تأکید بر اهمیت اینکه چگونه خانواده ها با استرس رو به رو شوند، ما نه تنها باید نیاز به انعطاف پذیری و سازگاری در مواجهه با نیازهای گذار را در نظر بگیریم، بلکه بایستی توانایی خانواده برای حفظ ثبات را هم مد نظر قرار دهیم، تمرکز بر کنترل تغییر به اندازه شناخت ارزش حفظ واقعیت هابه همان شکلی که هستند حائز اهمیت است.
 

عملکرد خانواده

بنابراین نه تنها نیازمند بررسی آن فرآیندهای داخلی در ارتباط با چگونگی عملکرد خانواده هستیم، بلکه به اینکه چگونه آن فرآیندهای داخلی اثرات منفی سیستم های بیرونی را کنترل کنند هم نیاز داریم. در حالی که برخی خانواده ها دشواری هایی در برخورد با مراحل گذار غیر منتظره دارند، برخی دیگر با گذارهای طبیعی خاص مشکل خواهند داشت. هر خانواده ای با شیوه خود گاهی با مسایل روبه رو می شود. هر یک به شیوه خود نیازمند یافتن راهی در برخورد با گذار و پرداختن به استرس مرحله گذار خواهد بود. بنابراین اگرچه تغییر هنجاری در هر فرهنگی با درجات متفاوتی استرس زاست، اما وقتی استرس های تحولی با استرس های عمودی و یا فرانسلی برخورد می کنند افزایش قابل توجهی از اضطراب در سیستم پدید می آید که ممکن است نتیجه اش شکست سیستم خانواده باشد.
 
این بخش، جنبه های اصلی نظریه سیستم ها را ترسیم می کند. نظریه سیستم ها شبیه هدیه ای است که برای نسل های خانواده درمانگران به ارث گذاشته می شود که مثل بسیاری از میراث ها بعضی مواقع فراموش شده و گاهی تکذیب می شوند، اما معمولا به آسانی در آنجا در ذیل شیوه های روزانه خانواده درمانی وجود دارند. آنچه نظریه سیستم ها به آن دعوت می کند تمرکز بر رابطه، الگو و بافت است. این تمرکز شیوه ای از تفکر در مورد زندگی خانواده و مشکلات، که در فرآیند زندگی صمیمانه افراد با یکدیگر پدیدار می شود فراهم می سازد و از طریق تأکید بر این فرآیند به شکل خاصی از خانواده برتری می بخشد.
 
نظریه سیستم ها ایده هایی اساسی درباره نحوه کمک کردن به خانواده ها ارائه می کند. این اصل تعیین کننده احترام به سیستم طبیعی و اعضایش است. اما در نظریه سیستم ها فرض بر این است که تغییر به وسیله تغییر در رابطه یا از طریق تغییر در رفتار، معانی یا احساس هایی درباره آن روابط اتفاق می افتد. در آخر توجه خانواده به این نکته جلب می گردد که این تفاوت است که منتهی به تغییر می شود.
 
منبع: کتاب خانواده درمانی(100 نکته، 100 تکنیک). مارک ریوت، ادی استریت. صص 172-175، انتشارات ارجمند، اول. 1393.