همانطور که والدین بر گردن فرزندان حقوقی دارند، فرزندان نیز برگردن والدین خود، حقوقی دارند.
چکیده: ادای حقوق دیگران، به گونه ای موجب استحکام روابط می شود. فرزندان ما نیز که با ما زندگی می کنند بر گردن ما به عنوان پدر و مادر، حقوقی دارند که ادای آن ها به گونه ای بر استحکام روابط خانوادگی می افزاید. در این نوشتار به بیان حقوق فرزندان از نگاه قرآن و حدیث می پردازیم.
تعداد کلمات 1425 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
تعداد کلمات 1425 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
بررسى رهنمودهاى پیشوایان اسلام درباره حقوق نوزاد، نشان مى دهد که کودک، در آغاز تولّد، هشت حق بر خانواده خود دارد. این حقوق، عبارتاند از:
بزرگداشت تولّد
روزى که خداوند متعال، نعمتى به انسان عنایت کند، «عید»[1] است و فرخنده و مبارک. نوزاد، نعمت بزرگى براى خانواده است و جشن تولّد، در حقیقت، جشن سپاسگزارى از این نعمت بزرگ الهى است و تهنیتِ گفتن آن و ولیمه دادن براى بزرگداشت آن، مطلوب است.
جشن تولّد، بزرگداشت روزى است که نخستین بر اساس این تعریف، هر روزى که انسان، کارِ ناشایستى انجام ندهد، براى او روز عید محسوب مىشود. امام على (علیه السلام) دراین باره فرمود: «هر روزى که در آن خداوند نافرمانى نشود، روز عید است».
نعمت الهى که خلعت وجود است، انسان را فرا مى گیرد و او با کمال عزّت و بزرگوارى، دیده به جهان مى گشاید.
پیامبر خدا از امام على (علیه السلام) پرسید: «نخستین نعمتى که خداوند به تو عنایت کرد، چیست؟
امام پاسخ داد: «نخستین نعمت الهى بر من، این است که مرا آفرید، در حالى که چیز در خور ذکرى نبودم».[2]
بنا بر این، تکرار همه ساله جشن تولّد، به منظور سپاسگزارى از نخستین نعمت الهى، شایسته و نیکوست، هرچند دلیل خاصّى که استحباب این جشن را اثبات نماید، وجود ندارد؛ مانند جشن تکلیف.
جشن تولّد، بزرگداشت روزى است که نخستین بر اساس این تعریف، هر روزى که انسان، کارِ ناشایستى انجام ندهد، براى او روز عید محسوب مىشود. امام على (علیه السلام) دراین باره فرمود: «هر روزى که در آن خداوند نافرمانى نشود، روز عید است».
نعمت الهى که خلعت وجود است، انسان را فرا مى گیرد و او با کمال عزّت و بزرگوارى، دیده به جهان مى گشاید.
پیامبر خدا از امام على (علیه السلام) پرسید: «نخستین نعمتى که خداوند به تو عنایت کرد، چیست؟
امام پاسخ داد: «نخستین نعمت الهى بر من، این است که مرا آفرید، در حالى که چیز در خور ذکرى نبودم».[2]
بنا بر این، تکرار همه ساله جشن تولّد، به منظور سپاسگزارى از نخستین نعمت الهى، شایسته و نیکوست، هرچند دلیل خاصّى که استحباب این جشن را اثبات نماید، وجود ندارد؛ مانند جشن تکلیف.
غُسل دادن [3]
درباره غسل نوزاد، چند نکته قابل توجّه است:
الف) مقصود از این غُسل، شستشوى نوزاد نیست؛ بلکه مقصود، غُسل به مفهوم شرعى آن است. بنا بر این، کسى که نوزاد را غُسل مى دهد، باید احکام غسل (مانند: قصد قربت و ترتیب) را رعایت نماید.
ب) استحباب این غسل، مشروط است به ضرر نداشتن آن براى کودک است.[4]
ج) استحباب غسل نوزاد، هنگام تولّد است و تأخیر در آن، تا دو سه روز، مانعى ندارد.[5]
د) برخى از فقهاى گذشته، غسل نوزاد را واجب دانسته اند.[6]
الف) مقصود از این غُسل، شستشوى نوزاد نیست؛ بلکه مقصود، غُسل به مفهوم شرعى آن است. بنا بر این، کسى که نوزاد را غُسل مى دهد، باید احکام غسل (مانند: قصد قربت و ترتیب) را رعایت نماید.
ب) استحباب این غسل، مشروط است به ضرر نداشتن آن براى کودک است.[4]
ج) استحباب غسل نوزاد، هنگام تولّد است و تأخیر در آن، تا دو سه روز، مانعى ندارد.[5]
د) برخى از فقهاى گذشته، غسل نوزاد را واجب دانسته اند.[6]
اذان و اقامه گفتن در گوش نوزاد
نکاتى که در مورد این اقدام قابل توجّه است، این هاست:
الف) اذان، باید در گوش راست نوزاد گفته شود و اقامه، در گوش چپ او.[7]
ب) هنگام گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد، در برخى روایات، پس از بلند شدن صداى طفل و در برخى، قبل از افتادن ناف او ذکر شده است. [8]
ج) این سنّت اسلامى، حاکى از نقش آفرینى نخستین صداها در طبیعت کودک و تأثیر آن در تربیت و سرنوشت اوست.
الف) اذان، باید در گوش راست نوزاد گفته شود و اقامه، در گوش چپ او.[7]
ب) هنگام گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد، در برخى روایات، پس از بلند شدن صداى طفل و در برخى، قبل از افتادن ناف او ذکر شده است. [8]
ج) این سنّت اسلامى، حاکى از نقش آفرینى نخستین صداها در طبیعت کودک و تأثیر آن در تربیت و سرنوشت اوست.
برداشتن کام کودک
مقصود از این عمل، مالیدن مقدارى تربت سیّدالشهدا (علیه السلام) و آب فرات[9] به کام نوزاد است.
حکمت این کار، آن است که حق طلبى، عدالت خواهى و دوستى اهلبیت علیهم السلام در آغاز زندگی در جان کودک نفوذ کند، چنانکه در برخى روایات[10] به این معنا اشاره شده است.
در شمارى از روایات، برداشتن کام کودک با آب باران، آب گرم، خرما و عسل نیز توصیه شده است و از این رو، در صورت امکان، بهتر است قدرى عسل و خرما با کمى آب فرات یا آب باران مخلوط کنند و به کام کودک بمالند.[11]
این رهنمود نیز نشان دهنده نقش نخستین خوردنى ها، مانند نخستین شنیدنى ها، در سرنوشت کودک است.
حکمت این کار، آن است که حق طلبى، عدالت خواهى و دوستى اهلبیت علیهم السلام در آغاز زندگی در جان کودک نفوذ کند، چنانکه در برخى روایات[10] به این معنا اشاره شده است.
در شمارى از روایات، برداشتن کام کودک با آب باران، آب گرم، خرما و عسل نیز توصیه شده است و از این رو، در صورت امکان، بهتر است قدرى عسل و خرما با کمى آب فرات یا آب باران مخلوط کنند و به کام کودک بمالند.[11]
این رهنمود نیز نشان دهنده نقش نخستین خوردنى ها، مانند نخستین شنیدنى ها، در سرنوشت کودک است.
انتخاب نام نیکو
در روایات اسلامى، انتخاب نام نیکو براى نوزاد، نخستین نیکى خانواده به فرزند، شمرده شده است. شایسته است خانواده هاى مسلمان، با بهره گیرى از رهنمودهاى پیشوایان خود، بهترین نام را براى فرزندان خویش انتخاب نمایند.
این رهنمودها عبارت اند از:
الف) خانواده ها مى تواند هر نام زیبایى را براى کودک خود، انتخاب کنند؛
ب) صادق ترین نام ها، نام هایى است که حاکى از عبودیت و پیوند انسان با آفریدگار خود باشد؛
ج) بهترین نام ها، نام انبیاى الهى و پیشوایان دینى و بهتر از همه، نام محمّد است؛
د) کسانى که خداوند متعال، چهار فرزند پسر به آنها عنایت کرده، نکوهیده است که نام یکى از آنها را «محمّد» نگذارند؛
ه) نامگذارى فرزند قبل از تولّد، انجام شود و اگر معلوم نیست که جنین، دختر است یا پسر، نامى که با هر دو تناسب دارد، انتخاب گردد.[12] البته تغییر نام پس از تولّد مانعى ندارد؛
و) نامگذارى پسر به «محمّد» تا هفت روز پس از تولّد، و تغییر آن پس از گذشتن این مدّت، در صورت تمایل.
ز) برخى نام ها مانند: محمّد و فاطمه، به دلیل ارتباط آنها با شخصیت هاى بزرگ اسلامى احترام ویژهاى دارند که باید رعایت گردد؛
ح) نام هایى مانند: شهاب، حریق، حباب، کلب، فرار، حرب و ظالم، که حاکى از شر و یا اشرارند مکروه است؛
ط) نام هایى که حاکى از خودستایى است یا هنگام نفى آنها در گفتگو فال بد زده مىشود (مانند: مبارک)، نکوهیده شمرده شده است.
ى) نام هایى که شایسته خداوند متعال است (مانند: قدوس، حَکَمْ، وخالق)، نباید در نامگذارى مورد استفاده قرار گیرند و برخى، اینگونه نامگذارى را تحریم کردهاند.[13]
این رهنمودها عبارت اند از:
الف) خانواده ها مى تواند هر نام زیبایى را براى کودک خود، انتخاب کنند؛
ب) صادق ترین نام ها، نام هایى است که حاکى از عبودیت و پیوند انسان با آفریدگار خود باشد؛
ج) بهترین نام ها، نام انبیاى الهى و پیشوایان دینى و بهتر از همه، نام محمّد است؛
د) کسانى که خداوند متعال، چهار فرزند پسر به آنها عنایت کرده، نکوهیده است که نام یکى از آنها را «محمّد» نگذارند؛
ه) نامگذارى فرزند قبل از تولّد، انجام شود و اگر معلوم نیست که جنین، دختر است یا پسر، نامى که با هر دو تناسب دارد، انتخاب گردد.[12] البته تغییر نام پس از تولّد مانعى ندارد؛
و) نامگذارى پسر به «محمّد» تا هفت روز پس از تولّد، و تغییر آن پس از گذشتن این مدّت، در صورت تمایل.
ز) برخى نام ها مانند: محمّد و فاطمه، به دلیل ارتباط آنها با شخصیت هاى بزرگ اسلامى احترام ویژهاى دارند که باید رعایت گردد؛
ح) نام هایى مانند: شهاب، حریق، حباب، کلب، فرار، حرب و ظالم، که حاکى از شر و یا اشرارند مکروه است؛
ط) نام هایى که حاکى از خودستایى است یا هنگام نفى آنها در گفتگو فال بد زده مىشود (مانند: مبارک)، نکوهیده شمرده شده است.
ى) نام هایى که شایسته خداوند متعال است (مانند: قدوس، حَکَمْ، وخالق)، نباید در نامگذارى مورد استفاده قرار گیرند و برخى، اینگونه نامگذارى را تحریم کردهاند.[13]
تراشیدن سرِ نوزاد
مستحب است که روز هفتم ولادت، موهاى سر نوزاد، تراشیده شود و هموزن آن، طلا یا نقره، صدقه داده شود. در استحباب این عمل، تفاوتى میان نوزد دختر و پسر نیست.
عقیقه کردن براى نوزاد
عقیقه کردن، عبارت است از ذبح گوسفند[14] هنگام ولادت براى اطعام.[15]
نکاتى که در این باید مورد توجّه قرار گیرد، عبارت است از:
الف) عقیقه کردن براى فرزند، مستحبّ مؤکّد است؛ بلکه برخى از فقها[16] آن را واجب دانسته اند.
ب) مستحب است براى پسر، گوسفند نر عقیقه شود و براى دختر، گوسفند ماده.
ج) زمان عقیقه کردن، روز هفتم ولادت است و اگر در آن تأخیر بیفتد، استحباب آن ساقط نمىشود؛ بلکه اگر پدر و مادر براى فرزند عقیقه نکردند، مستحب است شخص پس از بلوغ براى خود، عقیقه کند.
د) مستحب است که گوشت عقیقه را میان مؤمنان تقسیم کنند و از آنان بخواهند براى نوزاد، دعا کنند؛ ولى بهتر است عقیقه را بپزند و حدّاقل، ده نفر از اهل ایمان را براى خوردن آن، دعوت کنند تا از آن بخورند و براى نوزاد، دعا نمایند.
ه) مستحب است در تقسیم کردن گوشت عقیقه، استخوانهاى آن را نشکنند و پا و ران، بلکه یک چهارم آن را براى ماما بفرستند.
و) براى پدر و مادر نوزاد و عائله پدر، مکروه است از عقیقه نوزادشان بخورند و این کراهت، براى مادر نوزاد، بیشتر است.[17]
ز) دعا کردن هنگام ذبح عقیقه، مستحب است. دعاهایى که در این باره از اهلبیت علیهم السلام وارد شده، بسیار است.[18]
نکاتى که در این باید مورد توجّه قرار گیرد، عبارت است از:
الف) عقیقه کردن براى فرزند، مستحبّ مؤکّد است؛ بلکه برخى از فقها[16] آن را واجب دانسته اند.
ب) مستحب است براى پسر، گوسفند نر عقیقه شود و براى دختر، گوسفند ماده.
ج) زمان عقیقه کردن، روز هفتم ولادت است و اگر در آن تأخیر بیفتد، استحباب آن ساقط نمىشود؛ بلکه اگر پدر و مادر براى فرزند عقیقه نکردند، مستحب است شخص پس از بلوغ براى خود، عقیقه کند.
د) مستحب است که گوشت عقیقه را میان مؤمنان تقسیم کنند و از آنان بخواهند براى نوزاد، دعا کنند؛ ولى بهتر است عقیقه را بپزند و حدّاقل، ده نفر از اهل ایمان را براى خوردن آن، دعوت کنند تا از آن بخورند و براى نوزاد، دعا نمایند.
ه) مستحب است در تقسیم کردن گوشت عقیقه، استخوانهاى آن را نشکنند و پا و ران، بلکه یک چهارم آن را براى ماما بفرستند.
و) براى پدر و مادر نوزاد و عائله پدر، مکروه است از عقیقه نوزادشان بخورند و این کراهت، براى مادر نوزاد، بیشتر است.[17]
ز) دعا کردن هنگام ذبح عقیقه، مستحب است. دعاهایى که در این باره از اهلبیت علیهم السلام وارد شده، بسیار است.[18]
ختنه کردن نوزاد
ختنه کردن پسر در روز هفتم ولادت، مستحب است و تأخیر آن تا هنگام بلوغ، جایز است. احتیاط، آن است که اولیاى کودک، او را قبل از بلوغ ختنه کنند؛ امّا پس از بلوغ، ختنه، واجبِ فورى است و تأخیر آن جایز نیست.
همچنین، مستحب است که هنگام ختنه کودک، دعاى مأثور خوانده شود.[19]
منبع: کتاب «حکمت نامه کودک»، نوشته :آیت الله ری شهری
همچنین، مستحب است که هنگام ختنه کودک، دعاى مأثور خوانده شود.[19]
منبع: کتاب «حکمت نامه کودک»، نوشته :آیت الله ری شهری
بیشتر بخوانید :
تربیت فرزند از منظر معصومین (ع)
فرزند از منظر امام سجاد (ع) در رساله الحقوق
وظایف والدین نسبت به فرزندان
وظایف و مسئولیت های پدر در تربیت فرزند
آداب پس از تولد نوزاد
پی نوشت :
[1] . عید، در لغت از ریشه «عَوْد» به معناى بازگشت است. بنا بر این، روزهایى که نعمتهاى از دست رفته به فرد یا جامعه باز مىگردد، عید نامیده مىشود؛ ولى به تدریج این کلمه در مطلقِ روزهاى فرخنده و مبارک به کار رفته است. هر چه نعمت الهى بزرگتر باشد، عید از فرخندگى و شکوه بیشترى برخوردار بوده، مایه مسرّت و شادمانى بیشترى است.
[2]. متن روایت این است: «قل ما أوّل نعمة أبلاک اللّه عز و جل وأنعم علیک بها؟ قال: أن خلقنی جلّ ثناءه ولم أک شیئا مذکورا.»
[3] . البته برخى از فقها احتمال داده اند که مقصود از آن، مطلق شستشو و نظافت نوزاد باشد (ر.ک: جواهر الکلام: ج 5 ص 71).
[4] . ر. ک: تحریر الوسیلة: ج 2 ص 31، مسئله 2.
[5] . ر. ک: العروة الوثقى: ج 2 ص 157.
[6] . ر. ک: جواهر الکلام: ج 5 ص 71.
[7] . حکمت نامه کودک، ص 99 (اذان و اقامه گفتن در گوش نوزاد).
[8] . همان، ص 101 ح 135 و ص 103 ح 137.
[9]. همان، ص 105 ح 143 تا 145.
[10]. همان،ص 103 ح 142.
[11] . ر. ک: جواهر الکلام: ج 31 ص 253.
[12] . پیشین، ص 107 ح 148.
[13] . حکمت نامه کودک، ص 115 و 117 (نامه اى نکوهیده).
[14] . بز، گاو و شتر را نیز مىتوان عقیقه کرد و بهتر است شرایط قربانى در آنها رعایت شود.
[15] . ر. ک: تحریر الوسیلة: ج 2 ص 316. العقیقه: عبارة فی الشرع عن ذبح شاة عند الولادة بلاطعام.
[16] . کسانى مانند: اسکافى، سیّد مرتضى و فیض کاشانى (ر. ک: أحکام الأطفال: ص 196).
[17]. ر. ک: وسائل الشیعة: ج 21 ص 428.
[18] . ر. ک: وسائل الشیعة: ج 15 ص 426 428.
[19] . حکمت نامه کودک، ص 125 ح 193.