آیا همسر من بیمار جنسی است؟

عادت به دیدن فیلم های مستهجن باعث سردی رابطه همسران می شود.
 

چکیده: پناه بردن به پورنوگرافی نه‌تنها کمکی به گرم شدن رابطه زناشویی شما و همسرتان نمی‌کند بلکه با معتاد کردن همسرتان به تماشای این تصاویر می‌تواند شما را هر روز از یکدیگر دورتر کند. او در این مطلب به شما می‌گوید با همسری که به دیدن پورنوگرافی عادت کرده چه برخوردی باید بکنید.

تعداد کلمات 962 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه 

 امروز روز اول کاری سال جدیدم بود که به دفتر مشاوره ام می رفتم. منشی دفتر گفت خانمی با اضطراب زنگ زده و نوبت مشاوره گرفته است. گفتم مشکلی نیست. چند دقیقه دیگه بگوئید ایشان بیایند برای مشاوره. وقتی که این خانم وارد شد شروع کرد به گفتند مشکل:
همسر من از همخوابی با من لذت میبره اما از اول ازدواجمون علاقمند بود همراه با این کار فیلم پورنو ببینند و بیشتر اوقات عنوان می کرد که کاش اجازه می دادی یک خانم دیگه همراه تو بود. ابراز علاقه شدید به سکس دو نفره می کردند و میکنند.گاهی می گه کاش خارج از ایران بریم و در مکان های خاص بین افراد دیگه این کار رو می کردیم. من به ایشون گفتم شما باید با مشاور صحبت کنید. تا این افکار از ذهنت بیاد بیرون. در صورت لزوم معرفی به روانپزشک بشید و دارو مصرف کنید. اما ایشون نشنیده میگیرن. در ظاهر اصلا مشخص نیست اهل این حرفها و کارها باشند اما ذهنشون همیشه درگیره و من عذاب میکشم. یک بار هم متوجه شدم تو تلگرام به بعضی از اعضا پیام داده بودند که چه جوری میتونن ببیننشون. قابل ذکر هست که بگم همیشه از نزدیکی با من به گفته خودشون لذت میبرن و حداقل دو تا سه بار در هفته سکس داریم.
وقتی که صحبت های ایشان تمام شد من شروع کردم به صحبت کردن:
 

1. همسر در رابطه علاقه مند بوده به تماشای پورن به صورت همزمان و این برای شما آزاردهنده بوده (گذشته)
2. همسر سابقه تلاش برای برقراری ارتباط با (زنان فاحشه) sex worker ها را داشته (گذشته)
3. همسر ابراز علاقه میکند به ورود نفر سوم و چهارم و این هم برای شما آزاردهنده ست (حال)
4. شما فکر میکنید همسرتان نیاز به درمان و حتی درمان دارویی دارد اما او نمی پذیرد (حال)
 

 1. این شرح حال، نشان دهنده یا مطرح کننده بیماری یا اختلال خاص روان پزشکی در همسر شما نیست. اتفاقا هرچه  بیشتر به همسر برچسب بزنید و بگویید «تو لازم داری دارو بخوری»، به رابطه عاطفی با همسرتان بیشتر صدمه میزنید و وضع بدتر میشود.
 
2. خودتان باید مراجعه کنید و بعد به همسر بگویید درمانگرم می خواهد شما را ببیند. این فقط یک دعوت و درواقع یک پیشنهاد است. دقت کنید چقدر فرق است بین این جمله: «من مشکل داشتم که مراجعه کردم و ازت میخوام به من کمک کنی تا مشکلم حل بشه» تا این جمله: «تو مشکل داری عزیزم و باید مراجعه کنی به روان پزشک»
 
3. مسئولیت خودتان را در ایجاد موقعیتی که گرفتارش شده اید بپذیرید. یادتان باشد مشاور و درمانگر، دعانویس یا فال بین نیست. من فقط می توانم به شما کمک کنم تا رفتاری که در گذشته داشته اید و زمینه ساز مشکل فعلی بوده را تصحیح کنید. آن هم چون شما شهامت اش را دارید و مراجعه کرده اید.
 
4. این سوال را از خودتان بپرسید: اگر همسرم هیچ تغییری نکند، چه می کنم؟
 
5. انفعال شما در برابر رفتارهای خارج از عرف و اقدام به پیمان شکنی همسر، مهم ترین عامل زمینه ساز مساله امروز است. باید مراجعه کنید تا مهارت های(جرات ورزی) assertiveness را یاد بگیرید. این پیام را باید به همسرتان به روشنی منتقل کنید که: «من هر کاری که تو بخواهی نمی کنم، بلکه کاری رو انجام میدم که خودم درست بدونم. اگر از نظر من، تماشای پورن درست نیست، با تو همراهی نمی کنم، حتی اگر منجر به این بشه که روابط جنسی ما متوقف بشه.»
 
6. معمولا خانم ها می ترسند که اگر رابطه جنسی رامتوقف کنند و به خواسته آزارنده همسر نه بگویند، او فاصله می گیرد و شرایط بدتر میشود. این شبیه همان ترسی است که در خانواده درمانی، افراد از «تمایز» دارند و فکر می کنند اگر متمایز شوند، دیگر مورد پذیرش خانواده نیستند. اما تجربه نشان داده آدم های تمایز یافته بیشتر مورد اعتماد خانواده قرار می گیرند. در این مورد هم برخورد جرات ورزانه شما (و نه برخورد پرخاشگرانه یا منفعل) باعث دوری همسرتان نمی شود. شما باید یاد بگیرید که موظف به تمکین در هر شرایطی نیستید و وقتی چیزی  باعث آزار شما می شود نباید به هرقیمتی تحمل کنید.
 
7. فانتزی های جنسی ربطی به زندگی واقعی ندارند و لزوما هم بد نیستند. شما و همسرتان می توانید درباره تخیلات و تمایلاتی که در فکرتان هست هم صحبت کنید، به شرطی که این حرف ها باعث آسیب یا آزار کسی نشود. کسی حق ندارد چیزی را به دیگری تحمیل کند.
 
8. اگر همسر شما حرف نامربوطی بزند، ایا شما باید فکر کنید بیمار است؟ مخصوصا که این حرف ها در هنگام رابطه و برانگیختگی جنسی گفته می شود. من می گویم تا اینجا حتی مشکلی هم در کار نیست. مشکل از جایی شروع می شود که همسر شما را تحت فشار می گذارد و با اینکه می داند ناراحت می شوید، آزارش را ادامه می دهد. این اتفاق می تواند در هر موردی بیفتد. مثلا اگه همسر شما با وجود زیبایی شما، شما را تحت فشار می گذاشت که باید بروی فلان عمل زیبایی را انجام بدهی، شما چه می کردید؟ فکر میکنم آنجا احساس خطر نمی کردید و حاضر بودید جان تان را هم به خطر بیندازید. این یعنی انفعال.
 
سبک شخصیتی منفعل شما، مهم ترین عامل زمینه ساز یا تشدیدکننده مشکل شماست. مراجعه کنید و آن را اصلاح کنید.

نویسنده : محمدحسین افشاری