نگاهی انتقادی به رویکرد فمینیسم در آیینه رسانه (قسمت دوم)

در قسمت اول مقاله به تعریف فمینیسم و تاریخچة موضع‌گیری‌های فمینیستی در عرصه رسانه پرداختیم. با توجه به نقش برجستة رسانه‌ها در انتقال یا ساخت ارزش‌ها و هنجارها و گسترة نفوذ و مخاطب، رسانه‌ها و خصوصاً رسانه‌های جمعی مورد توجه جدی فمینیست‌ها می‌باشند.
پنجشنبه، 13 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
نگاهی انتقادی به رویکرد فمینیسم در آیینه رسانه (قسمت دوم)
 به دلیل نقش مهم رسانه‌ها در انتقال ارزش‌ها و هنجارها، رسانه‌های جمعی مورد توجه فمینیست‌ها می‌باشند.
 
چکیده: در قسمت اول مقاله به تعریف فمینیسم و تاریخچة موضع‌گیری‌های فمینیستی در عرصه رسانه پرداختیم. با توجه به نقش برجستة رسانه‌ها در انتقال یا ساخت ارزش‌ها و هنجارها و گسترة نفوذ و مخاطب، رسانه‌ها و خصوصاً رسانه‌های جمعی مورد توجه جدی فمینیست‌ها می‌باشند.

تعداد کلمات 910 /  تخمین زمان  مطالعه 5 دقیقه

نگاهی انتقادی به رویکرد فمینیسم در آیینه رسانه

مقدمه

با توجه به تاریخ پر از ظلم و تبعیض تمدن بشری در قبال زنان، از سده‌های اخیر جریانی اجتماعی- فکری به نام فمینیسم در غرب شکل گرفت. البته این جریان بعد از گذشت زمان دارای نحله‌ها و گرایش‌های متفاوت و البته متضادی شد. فمینیست‌ها با رویکرد خاص‌شان به مسئلة جنسیت، در راستای تلاش براى رفع انواع تبعیض علیه زنان، دست به ارائة نظریات مختلفی در عرصه‌های تعلیم و تربیت، فرهنگ، حقوق، ارتباطات و رسانه و... زده‌اند. بر اساس نظریه‌های فمینیستی، فرهنگ و شرایط اجتماعی بیش از بیولوژی هویت جنسی را تعیین می‌کند. از دیگر سو، با توجه به ارتباط تنگاتنگ و متقابل رسانه‌ها و فرهنگ، رویکرد خاص این جریان به جنسیت و مسائل زنان، منجر به صدور نظریات خاصی در عرصة ارتباطات و رسانه شده است.
 

2-1. توجه فمینیسم به رسانه‌ها و ارتباطات

امروزه با توجه به گسترش روزافزون رسانه‌ها خصوصاً رسانه‌های دیجیتال می‌توان گفت که رسانه‌ها در همه جای زندگی ما حاضرند. دلیل آن هم فقط به افزایش مطلق حجم و تنوع تجهیزاتی، که مخصوصا برای آسان کردن فرایندهای اطلاعات و ارتباطات طراحی شده، برنمی‌گردد؛ بلکه چیزهای هرچه بیشتری به رسانه‌های ارتباطی و اطلاعاتی تبدیل می‌شود؛ و فرایند رسانه‌ای شدن در جهان کنونی در حال گسترش می‌باشد. مطابق گزارشی در سال 1999، دختران و پسران جوان روزانه تقریباً 6.5 ساعت با رسانه‌های گوناگون از اینترنت و تلویزیون گرفته تا ویدئوگیم‌ها و... مواجه‌ هستند و با آن‌ها در تعاملند. امروزه افراد در معرض نهادهای رسانه‌ای متولد می‌شوند، می‌اندیشند، و رفتارهای خود را براساس الگوهای برگرفته از رسانه سامان می‌دهند.
از سویی دیگر، رسانه‌ها کارکرد انتقال یا ساخت فرهنگ را به ‌عنوان بخشی از کارکردهای اجتماعی مختلف به عهده دارند و نکتة مهم در این است که رسانه‌ها در این گزینش و در بازنمایی خود دارای اختیار هستند؛ بنابراین اینکه رسانه‌‌ها از کدام زاویه به مسائل جامعه می‌نگرند اهمیتی اساسی می‌یابد. بنابراین با توجه به نقش برجستة رسانه‌ها در انتقال یا ساخت ارزش‌ها و هنجارها و گسترة نفوذ و مخاطب، رسانه‌ها و خصوصاً رسانه‌های جمعی مورد توجه جدی فمینیست‌ها می‌باشند.
 

3-1. فمینیسم و رسانه‌های‌ جمعی‌

رسانه‌های جمعی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین منابع تولید فرهنگ در جوامع مدرن، همواره مورد نقد و تحلیل فمینیسم قرار گرفته است. تصویر فرهنگی زنان در رسانه‌های جمعی از نظر فمینیست‌ها در جهت حمایت و تداوم تقسیم کار جنسی و تقویت مفاهیم پذیرفته‌شده دربارۀ «زنانگی» و «مردانگی» به‌کار می‌رود. رسانه‌ها به ما می‌گویند که زنان باید در نقش همسر، مادر و کدبانو ظاهر شوند و در یک جامعۀ پدرسالار، سرنوشت زنان به جز این نیست. همچنین رسانه­ها تاکید می کنند که در برابر زنان مودب، احساساتی، عاطفی، منفعل و وابسته؛ مردان باید جسور، گستاخ، عاقل، فعال و مستقل باشند.
بازتولید فرهنگی، نحوة ایفای این نقش‌ها را به زنان می‌آموزد و سعی می‌کند آن‌ها را در نظر زنان طبیعی جلوه دهد. یکی از نقدهای عمدۀ فمینیسم نسبت به فرهنگ رسانه‌ای و توده‌ای، دربارۀ غیاب گفتمانی زنان در تولید فرهنگی است. استدلال کلی فمینیسم در نقد رسانه‌های جمعی را می‌توان در اندیشة «فنای نمادین زنان» خلاصه کرد. به نظر فمینیست‌ها، سازندگان فرهنگ توده‌ای، علایق و نقش زنان در تولید فرهنگی را نادیده گرفته‌اند و زن را از عرصة فرهنگ غایب شمرده یا صرفاً به بازنمایی وی به‌عنوان موجودی تابع در نقش‌های جنسی پرداخته‌اند
تاچمن، فنای نمادین زنان در رسانه‌های جمعی را در ارتباط با «فرضیۀ بازتاب» می‌داند. بر اساس این فرضیه، رسانه‌های جمعی ارزش‌های حاکم در یک جامعه را منعکس می‌کنند. این ارزش‌ها نه به اجتماع واقعی، بلکه به بازتولید نمادین اجتماع، یعنی به نحوی که میل دارد خود را ببیند، مربوط هستند. او معتقد است که اگر موضوعی به این صورت متجلی نشود، فنای نمادین صورت می‌گیرد. محکوم‌شدن و ناچیز به‌حساب‌آمدن یا حضورنداشتن، معنای فنای نمادین است.
جریان مداوم و مکرر بازنمایی رسانه‌ها از جهان واقع، به طرز قوی بر ادراکات و کنش‌های مخاطبان تأثیر می‌گذارد؛ زیرا فرض بر این است که این بازنمایی‌ها عین واقعیت است. برخی معتقدند رسانه‌های جمعی توجه مخاطب را به موضوعات خاصی سوق می‌دهند. رسانه‌ها مدام موضوعاتی را عرضه می‌کنند که نشان‌دهندة چیزهایی است که تودۀ مردم باید راجع‌به آن‌ها فکر کنند، بدانند و احساس کنند. با ورود به عصر دیجیتال و پیشرفت و توسعة فزایندة رسانه‌ها، رسانه‌ها قدرت خارق‌العاده‌ای‌ پیدا کرده‌اند. رسانه در دست عده‌ای خاص قرار دارد و سعی می‌کند ارزش‌ها و هنجار مورد پسند آن قشر خاص را ترویج کند؛ بنابراین زمینة سوءاستفاده از قدرت فوق‌العادة رسانه‌های جمعی بسیار گسترده‌تر از پیش شده است.

تهیه و تنظیم: خانم حدیثه اسفندیار

بیشتر بخوانید:
 نگاهی انتقادی به رویکرد فمینیسم در آیینه رسانه (بخش اول)
انواع نظریه های فمینیستی مدرن (1)
انواع نظریه های فمینیستی مدرن (2)
فمینیسم وآثار آن درجهان
 نگاهی گذرا به جامعه شناسی فمینیسم و دو تن از جامعه شناسان فمینیسم


منابع:
1. سجاد، مهدی زاده، (1392)؛ نگاهی انتقادی به کارنامة رویکرد فمینیستی در عرصة رسانه، فصلنامه نامه فرهنگ و ارتباطات، شماره 8 و 9.
2. سید محمد، مهدی زاده، (1393)؛ نظریه های رسانه، اندیشه­های رایج و دیدگاه­های انتقادی، انتشارات همشهری، چاپ چهارم
3. سید رضا، صالحی امیری، (1381)؛ مفاهیم و نظریه‌های فرهنگی. تهران، انتشارات ققنوس.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.