شیوه های آموزش نماز به فرزندان (بخش اول)

یکی از از بارزترین مصادیق تربیت دینی نماز است. نماز بزرگترین فریضه ‏الهی وپیش درآمد قبولی سایر اعمال و عبادات است. به همین خاطر آموزش و تمرین آن به سفارش اهل بیت (علیهم السلام) از سنین هفت سالگی آغاز می شود. در این نوشتار به برخی از شیوه های آموزش نماز به فرزندان مان اشاره شده است. ​​​​​​​
شنبه، 15 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
شیوه های آموزش نماز به فرزندان (بخش اول)

 آموزش نماز به فرزندان، یکی از ارکان مهم تربیت دینی است.

چکیده: یکی از از بارزترین مصادیق تربیت دینی نماز است. نماز بزرگترین فریضه ‏الهی وپیش درآمد قبولی سایر اعمال و عبادات است. به همین خاطر آموزش و تمرین آن به سفارش اهل بیت (علیهم السلام) از سنین هفت سالگی آغاز می شود. در این نوشتار به برخی از شیوه های آموزش نماز به فرزندان مان اشاره شده است.

تعداد کلمات 1817 / تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه

شیوه های آموزش نماز به فرزندان

ضرورت آموختن نماز به فرزندان

برجسته ترین جایی که می توان اعمال عبادی را آموخت، در خانه ایست که در آن آرامش و معنویت حرف نخست را می زند. شاید هیچ جا را نتوان یافت که همچون خانواده این کارآمدی را داشته باشد که زمینه ساز خوشبختی و یا شقاوت یک شخص را در خود جای داده باشد.
جدای از این سخن و در کنار کارایی که خانواده دارد، زندگی پاکیزه هنگامی به دست خواهد آمد که انسان دل خود را با یاد خدا زنده نگه دارد تا به کمک آن بتواند با همه بدی ها و فساد موجود در اطراف خویش مبارزه کند و دست شیطان های درونی و برونی را از سر خود کوتاه کند.
توفیق این ذکر و حضور همیشگی، فقط به برکت نماز به دست می آید. «نماز در حقیقت، پشتوانه استوار و ذخیره تمام نشدنی است که آدمی را در مبارزه با شیطان نفس که همواره او را به پستی و زبونی می کشاند و شیطان های قدرت که با زر و زور و تزویر او را وادار به ذلت و تسلیم می کند، یاری می رساند و محکم ترین و کارسازترین وسیله ای است که انسان های در آغاز راه رابطه خود را با خدا با آن استوار می کنند و برجسته ترین اولیای خدا نیز بهشت خلوت انس خود با محبوب را در آن می جویند».
از این روی، لازم است برای روبه رو شدن با سردرگمی های زندگی و پیش گیری از انحراف های اخلاقی و رفتاری خود و افراد خانواده به ویژه فرزندان، به نماز، حلقه وصل میان مخلوق و خالق پرداخت و از این سرچشمه رحمت الهی جامی برای نوشیدن برداشت.
توجه به فرزندان  و امور معنوی ایشان از آن روست که فرزندان، امانتی الهی هستند که به پدر و مادر سپرده شده اند. قلب آنها در کودکی و نوجوانی پاک، ساده و بی پیرایه است، آن چنان که پذیرای هر نقش و روکننده به هر سو هستند. پس بهتر آن است که از کودکی و از زمانی که توان فهم عبادت را دارند و به راحتی پذیرای امر والدین هستند، نقش نماز را در دل و جان فرزند پدید آوریم و بدین گونه او را از گزند شیطان باز بداریم و زمینه ساز سعادت دنیا و آخرت او شویم.
 

حق فرزند

امام سجاد (علیه السلام) در رساله حقوق خویش در بیان حق فرزند اینگونه بیان می دارند:
حق فرزند بر تو این است که بدانی وجود او از توست و بد و خوب او در این دنیا به تو ارتباط دارد و بدانی که در سرپرستی او مسئولیت داری و مسئول تربیت او هستی و او را به خداوند بزرگ راهنمایی کنی.[1]
در میان همه اعمال عبادی اگر بنگریم، هیچ عملی را نمی توان یافت که به اندازه نماز در ارتباط بین شخص و خدای متعال موثر باشد و از این روی می باشد که سفارش به نماز و ادای آن از سوی والدین حقی است که فرزند بر گردن والدین دارد و والدین هستند که باید زمینه سازی این عبادت الهی را در فرزند پدید آورند.
زیبنده ترین هدیه به معبود،نماز است                    ارزنده ترین گوهر مقصود نماز است
کوبنده ترین اسلحه مکتب توحید                              کز ریشه کَنَد خصم تو تا بود نماز است
 

جایگاه والدین در تشویق فرزندان به نماز

برای آموزش و جذب فرزندان به نماز، روش های گوناگونی وجود دارد که هر کدام بسته به سن فرزند و وضعیت روحی ایشان به کار گرفته می شود.
در میان این روش ها، الگوگیری از مربی شاید بهترین روشی است که انسان به گونه ای ناهوشیارانه آن را آموخته است و در زندگی آن را به کار می گیرد، الگوگیری بدین معناست که ناخواسته برخی را به عنوان الگو برمی گزیند و سعی می کند هر کاری که ایشان انجام می دهند، او نیز انجام دهد؛ این روش یکی از روش های بسیار کارگشایی است که خدای تعالی در قرآن برای هدایت انسان ها بارها به شکل مستقیم و غیرمستقیم بهره گرفته است. حکایت های وارد شده از پیامبران در قرآن، جملگی نشان از آن دارد که در مقام تربیت، مربی باید بکوشد نمونه رفتار و کردار پسندیده خود را به طور عملی (مستقیم یا غیرمستقیم) در معرض دید متربی قرار دهد  و متربی هم به طور ناهوشیارانه ولی عاقلانه آن رفتار و اعمال را رصد می کند و اگر آن شخص در نزد متربی مقبولیت داشته باشد، اعمال و رفتار او توسط متربی  تکرار می شود.
به یقین، در میان الگوها نقش پدر و مادر از همه مؤثرتر است. والدین نخستین و اثرگذارترین الگوی عملی فرزندان هستند، بیشترین زمان را با آنان می گذرانند و بیشترین نقش را در شکل گیری شخصیت فرزندان دارند. به همین دلیل، فرزندان همواره در حال همانندسازی از رفتار والدین خود هستند.
سبیلان اردستانی در طی تحقیقی به این نتیجه رسید که وضعیت اعتقادی والدین نقش مستقیمی در شرکت دانش‌آموزان در نماز ایفا می‌کند؛ البته این تحقیق میان میزان تحصیلات والدین و شرکت دانش‌آموزان در نماز جماعت تفاوت معناداری نیافته است.[2] نصر و همکاران در تحقیقی با عنوان بررسی فرا تحلیلی عوامل مؤثر بر جذب و شرکت دانش‌آموزان در نماز جماعت مدارس از عوامل فردی، خانوادگی، هم‌سالان، محیط و غیره به عنوان عوامل تأثیرگذار در شرکت دانش‌آموزان در نماز جماعت نام برده‌اند. [3] آقامحمدی و همکاران در تحقیقی با عنوان بررسی نقش والدین در هدایت فرزندان به نماز جماعت و مسجد که بر روی 360 نفر از دانش‌آموزان صورت گرفته است، به نقش مهم و بی‌بدیل والدین در هدایت و جذب فرزندان خود به فریضه الهی نماز اشاره کرده‌اند.[4]
در سیره تربیتی امام خمینی (ره)، یکی از دختران ایشان می گوید:
«کارهای دینی به ما دیکته نمی شد. در خانواده وقتی ما رفتار امام را می دیدیم، خود به خود در ما تأثیر می گذاشت و همیشه سعی می کردیم که مثل ایشان باشیم، ولو اینکه مثل ایشان نمی شدیم. از نظر تربیتی، خود ایشان برای ما یک الگو بودند. وقتی کاری را به ما می گفتند انجام ندهید و ما می دیدیم ایشان در عمرشان آن کار را نمی کنند، به طور طبیعی ما هم انجام نمی دادیم.»[5]
آنچه به دست می آید آن است که پدر و مادر برای آنکه الگوی شایسته و نیکوی فرزندان باشند، باید عامل به نماز باشند؛ دانش و منش تربیتی داشته باشند و در آموزش احکام و معارف نماز کوشا باشند.
عصاره سخن آنکه اگر والدین اهل نماز نباشند، نمی توان انتظار داشت که فرزندان آنها اهل نماز باشند.

شیوه های آموزش نماز به فرزندان

نقش نمازخوان بودن والدین در گرایش فرزندان به نماز

عامل بودن والدین به نماز، خود، روش مشاهده ای و غیرمستقیم برای آموزش نماز به کودکان و نوجوانان است و منظور از آن این است که: اگر والدین که الگوهای عملی برای کودکان و نوجوانان خود هستند، برای نماز اهمیت ویژه ای قائل شوند و در این اندیشه پایدار و ثابت قدم بمانند، فرزندان ایشان نیز به سوی نماز گرایش پیدا می کنند و به آن رو می آورند. وقتی کودک از همان آغاز کودکی خویش، بارها و بارها مشاهده کند که پدر و مادر مهربان و دل سوز و محبوب او در خانه، سفر، گردش، میهمانی، کار و در هر شرایط و موقعیتی به ندای اذان و اقامه نماز بیش از هر چیز دیگر اهمیت می دهند و بزرگ ترین رسالت خود را به هنگام اذان، تحت هر شرایطی نماز خواندن و سخن گفتن با خدا می دانند، بدون تردید، نگرش و روش برداشت آنها از نماز نیز چنین خواهد بود.
مثالی که بیان شد نقطه مثبت حرکات والدین است، بی گمان، پدر و مادری که خود عامل به نماز نیست و در رویارویی با هر یک از اموری که ذکر شد، امور دیگر را که در حد ضرورت نیست بر نماز مقدم می شمارند و نماز را به تأخیر می اندازند یا در اقامه نماز و یادگیری آن خود سهل انگاری می کند، و یا نسبت به انجام درست و کامل آن سستی می ورزند، نمی تواند الگوی مناسبی برای فرزندان خود باشد و نباید از آنها انتظار داشت که فرزندانی نمازخوان داشته باشند.
 

بهره داشتن والدین از دانش و منش تربیتی

منظور از «دانش» تربیتی، آگاهی داشتن از روش های متعدد و گوناگون روان شناسی در امر تربیت به ویژه آموزش نماز است و مقصود از «منش» تربیتی، توانایی به کارگیری این روش ها در قالب های نو، جذاب، ساده و هماهنگ با دنیای کودکان و نوجوانان است. البته بدین ترتیب، والدین باید از آنها آگاهی کافی داشته باشند تا مناسب با سنین فرزندان خود بتوانند بهره بگیرند.
در سخن دیگری می توان گفت، والدین باید در مورد تربیت دینی فرزندان همچون توجه به گونه های دیگر تربیت، همچون تربیت اجتماعی، تربیت اقتصادی و تربیت سیاسی، به این گونه تربیت نیز توجه بورزند.
تربیت دینی در ادبیات رایج، اصطلاحاً به مفهوم جنبه‌ای از روند تعلیم و تربیت، ناظر به پرورش ابعاد شناختی، عاطفی و عملی متربی از لحاظ التزام او به دینی معین است. در دایره المعارف بین‌المللی، تعلیم و تربیت چنین تعریف شده است: آموزش منظم و برنامه‌ریزی شده که هدف آن دست‌یابی فرد به اعتقاداتی درباره وجود خداوند متعال، حقیقت جهان هستی، زندگی و ارتباط انسان با پروردگارش و دیگر انسان‌هایی است که در جامعه با آنها زندگی می‌کند و بلکه ارتباط با همه احاد بشر است.[6]
در تعریف جامع تری که در این مورد بیان شده است، آن را اینگونه تعریف کرده اند: تربیت دینی فرایندی است که در راستای ارضای نیاز فطری به دین، بخش مهمی از زندگی افراد را دربر می‌گیرد. اگر الگوی مطلوبی برای تربیت دینی در دسترس متصدیان این امر نباشد، به خطا رفتن آنها در فهم اهداف، روش‌ها و محتوای تربیت دینی، لطمه بسیار سنگینی به رشد دینی افراد وارد می‌سازد.[7]

ادامه دارد....
 
نویسنده : محمدحسین افشاری

بیشتر بخوانید :
شیوه های آموزش نماز به فرزندان (بخش دوم)
اصول آموزش نماز به کودکان و نوجوانان (1)
اصول آموزش نماز به کودکان و نوجوانان (2)
اصول آموزش نماز به کودکان و نوجوانان (3)
روش های تربیت دینی کودک در خانواده


پی نوشت :
[1] . محمدحسین افشاری،رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)، قم: مشهور، سوم،1392، ص 60.
[2] . شمسی سبیلان اردستانی، شمسی؛ راه‌های گسترش فرهنگ نماز در بین دانش‌آموزان مقطع متوسطه شهرستان اردستان؛ دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، 1379.
[3] . احمد رضا نصر و همکاران؛ «بررسی فراتحلیلی عوامل مؤثر بر جذب و شرکت دانش‌آموزان در نماز جماعت مدارس»؛ فصلنامه نوآوری‌های آموزشی، سال هفتم، شماره26، 1387، صص 86-65.
[4] . جواد آقامحمدی و همکاران؛ «بررسی نقش والدین در هدایت فرزندان به نماز جماعت و مسجد»؛ ماهنامه مهندسی فرهنگی، سال سوم، شماره39و40، 1389، صص87-78.
[5] . سید احمد میریان، پدر مهربان، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)- واحد خاطرات، چاپ چهارم، 1390، ص 88.
[6] . علی قاسم‌پور دهاقانی و سیدابراهیم جعفری؛ «سازواری‌ها و ناسازواری‌های تلقین در تربیت دینی»؛ دو فصلنامه تربیت اسلامی، سال چهارم، شماره8، 1388، صص90-65.
[7] . محمد عطاران، ؛ آرای مربیان بزرگ مسلمان درباره تربیت کودک؛ تهران: سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1366، ص 12.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط