هشدارها و آسیب های سوالات اعتقادی کودکان (بخش اول)

برخی از والدین در مسیر معرفی خداوند به کودکان، دچار اشتباهاتی می شوند که در آینده دینی آنها نقشی تخریبی بر جای خواهد گذاشت. از این رو شناخت این موارد برای پیشگیری و چاره اندیشی بسیار مهم است. در این نوشتار به برخی از اشتباهات رایج و آسیب های ناشی از آن اشاره می شود.
سه‌شنبه، 26 تير 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
هشدارها و آسیب های سوالات اعتقادی کودکان (بخش اول)
سخت گیری والدین در اجرای تمام دستورات خداوند، مشکل آفرین است.
 
چکیده: برخی از والدین در مسیر معرفی خداوند به کودکان، دچار اشتباهاتی می شوند که در آینده دینی آنها نقشی تخریبی بر جای خواهد گذاشت. از این رو شناخت این موارد برای پیشگیری و چاره اندیشی بسیار مهم است. در این نوشتار به برخی از اشتباهات رایج و آسیب های ناشی از آن اشاره می شود.

تعداد کلمات 1035 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه

 هشدارها و آسیب های سوالات اعتقادی کودکان
هشدارها و آسیب های سئوالات اعتقادی کودکان

۱. ارائه اطلاعات نادرست

کودکان به صورت فطری، به یگانگی خداوند اعتقاد دارند؛ مسئله ای که در این ای به خوبی تبیین شده است: «موسی (علیه السلام) به خدا گفت: پروردگارا! کدام یک از اعمال نزد تو برتر است؟ خطاب رسید: محبت به کودکان؛ زیرا من فطرت آنها را بر به اعتقاد به یگانگی خود قرار دادم».[1] آنچه ممکن است کودک را در این شناخت دچار مشکل کند، افکار خام و نادرستی است که از تجزیه و تحلیل برخی اطلاعات به دست آمده با ذهن محدود خود بدان می رسد.
یکی از اشتباهات، دادن اطلاعات نادرست از خداوند و تأیید برخی از افکار خام کودکان درباره خداست. برخی از والدین به گمان اینکه با دادن هرگونه اطلاعاتی درباره خداوند و صفات او می توانند ذهن پرسشگر کودک را قانع و ساکت کنند، یا این تصور که اگر من به او معلوماتی ندهم ممکن است دیگر مرا قبول نداشته باشد، گاهی اطلاعاتی را می دهند که بیشتر از آنکه جنبه علمی و واقعی داشته باشد، تصوری است که خود او سال ها درباره خدا داشته است. چنین کودکی دیر یا زود به اطلاعات دقیقی درباره سوالات خود خواهد رسید و آن گاه به تمام گفته های شما به دیده تردید می نگرد.
بعضی از کودکان هم با همین معاومات به دست آمده از طریق پدر و مادر سال ها زندگی می کنند و تمام ابعاد معنوی خود را بر همان معلومات ناقص یا اشتباه پایه ریزی می کنند که ممکن است آسیب های شناختی جدی را برای آنها در پی داشته باشد. از این رو توصیه می شود در مواردی که خود به باور درستی دست پیدا نکرده اید، قدری تأمل کنید و فقط در زمانی که از درستی معلومات خود در زمینه خداشناسی مطمین شدید، آن را به کودک منتقل کنید. در بسیاری موارد شما می توانید از کودک فرصتی بگیرید تا در زمینه سؤال او مطالعه و پرس و جو داشته باشید یا او را به شخص دیگری که می دانید معلومات بیشتری دارد، ارجاع دهید. در مواردی که اطلاعات کامل و مفیدی در اختیار ندارید، با کودک خود صادق باشید و با همین صداقت خود، ایمان راستین خود را اعلام کنید.
 

۲. خدا، ابزار تهدید

متاسفانه در بسیاری از خانه ها، پدر و مادر در موارد زیادی از ایمان کودک به خدا به صورتی ناخواسته سوء استفاده کرده، کودک را از قدرت خدا می ترسانند. به عنوان مثال مادری که با سر و صدای زیاد و لجبازی کودک خود روبه رو شده و هیچ مهارتی را برای آرام کردن او نیاموخته، کودک را با جملاتی معنوی می ترساند و به او وعده عذاب خدا و افتادن و سوختن در آتش می دهد. تکرار این گونه مطالب، ذهنیتی منفی از خدا در دل و جان کودک معصوم بر جای می گذارد و لطف و محبت خدا را کمرنگ می کند. بیشتر والدین بر اساس پیروی ناخواسته از الگوهای قدیمی دچار چنین رفتارهایی می شوند؛ یعنی خود نیز در کودکی جملاتی شنیده اند که وحشت از خدا در آنها شکل گرفته است. جملاتی چون «خدا دروغگوها را به جهنم می برد»، «اگر داد بزنی توی آتش جهنم می سوزی»، «خدایا خودت منو از دست این بچه خلاص کن»، «خدایا منو بکش راحت شم» و...

یکی از کارشناسان در این باره نکته های زیبایی دارند: «برای افراد مذهبی خداوند مورد احترام است و ترس از خدا امری مقدس تلقی می شود. به بیانی دیگر آنها دوست ندارند به خداوند و خواست او بی توجهی شود، ولی خداترسی و خضوع ممکن است برای یک کودک تبدیل به وحشت از خدا شود. معمولا والدین وحشت از خدا را در کودک ایجاد می کنند. آنها خدا را به صورت جباری شکنجه گر ترسیم کرده و سخت گیری و رفتار خشونت آمیز معلم یا والدین نیز موجب ترس او از هر قدرت نیرومندتر از وی خواهد شد. ابتدایی ترین تصویری که کودکان از خدا دارند، معمولا انعکاسی از تصویر آنها درباره والدین یا معلمان آنهاست.
سعی کنید تصویر منفی او را از خدا اصلاح کنید و رحمائیت، بخشندگی و مهربانی خدا را به او نشان دهید، به نحوی که خدا را باور خود بداند و مجازات را ناشی از انتخاب های غلط و ناشایست خود بداند، نه ناشی از جبار بودن خدا»
البته یادآوری این نکته لازم است که در تربیت دینی باید بیم و امید را همراه ساخت. لذا بیان پاره ای از خشم الهی نسبت به بدکاران ضروری است اما باید توجه داشت که در بیان این عقوبت ها نباید خود کودکان را مستقیما مورد خطاب قرار داده بلکه باید آن را خاص بدکاران و نتیجه اعمال ناشایست آنها معرفی کرد.
 

٣. معرفی خدای ذهنی

یکی از آسیب هایی که ممکن است در معرفی خداوند به کودکان اتفاق افتد، دادن اطلاعات خشک و بدون توجه به فضای ذهنی کودک است که سبب می شود او به جای احساس خداوند و درک حضور او و نیز ایجاد آمادگی برای برقراری ارتباط با خدایی که زنده و شاهد و ناظر بر همه است، به خدایی ذهنی باور پیدا کند که فقط در فضای ذهن و معلومات او حضور دارد و در موارد بسیاری که باید از او حمایت خوبی بشود، به سراغ چنین قدرتی نیاید. گاهی اطلاعات بیش از اندازه و تکیه بر دین دار شدن فرزندان سبب غفلت از این جنبه می شود و کودکان صرفا خود را با خدایی مقدس روبه رو می بینند که اطلاعات زیادی درباره او کسب کرده اند. از این رو لازم است والدین به موازات آشناسازی کودکان با خداوند سبحان، زمینه انس و احساس نسبت به خداوند را در آنها به وجود آورند و کودک را در موقعیت های گوناگون به وجود خدای زنده حامی و مشکل گشا آگاه سازند.
 
منبع: کتاب «خدا در زندگی کودکان (بررسی زندگی معنوی کودکان)»
نویسنده: ابراهیم اخوی

بیشتر بخوانید :
هشدارها و آسیب های سوالات اعتقادی کودکان (بخش دوم)
تصور کودک از مفهوم قداست خداوند
پاسخ به پرسش های کودکان (آیا خداوند دعاهای مرا استجابت می کند؟)
پاسخ به پرسش های کودکان (خدا کجاست؟)


پی نوشت :
[1] . بحارالانوار، ج 104، ص 97.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.