یکی از مباحث مهم در خانواده، بیان کارکردهای خانواده است.
چکیده: در این نوشتار به ادامه کارکردهای خانواده از نظر اسلام پرداخته شده است. مشروعیت، حمایت و مراقبت و انس و عاطفه از کارکردهایی هستند که در این نوشتار به آن ها می پردازیم. با ما همراه باشید.
تعداد کلمات 1135 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1135 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
٣. مشروعیت
تأمین پدر شرعی برای فرزندان، کارکرد دیگر خانواده زن و شوهری است. در واقع، اهمیت این کارکرد، به دلیل نتایج آثار اجتماعی آن است که انتقال منظم ارث و تداوم نظام خویشاوندی از جمله مهمترین آنها به شمار میآیند. به همین دلیل، مالینوفسکی، مشروعیت را به جای گرفتن کودک در درون شبکه خویشاوندی، ربط داده است. به گفته او، شبکه خویشاوندی است که حقوق نوزاد در زمینه مراقبت، ارث و آموزش را تعریف میکند. مالینوفسکی همچنین اصل مشروعیت را جهانی به شمار میآورد و میگوید:
در تمام جوامع انسانی و در تمام موارد، حاملگی، مستلزم ازدواج است... در تمام جوامع انسانی، سنت اخلاقی و قانون، گروهی را که از زن و فرزندانش تشکیل شده است، یک واحد اجتماعی کامل نمیشناسد... قانون، اخلاق، آداب و رسوم میگویند: خانوادهای که مرد نداشته باشد، کامل نیست.[1]
در متون اسلامی، بر کارکرد مشروعیت فرزند و پیامدهای آن، مانند پذیرش مسئولیت تربیت فرزند از سوی پدر و مادر، انتقال نظاممند میراث و تداوم شبکههای خویشاوندی تأکید شده است و پیشوایان دین، رهنمودهای ارزشمندی در این زمینه بیان داشتهاند.
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ به این سؤال که: «چرا خداوند، زنا را حرام کرد؟» میفرماید:
(لِمَا فِیهِ مِنَ اَلْفَسَادِ وَ ذَهَابِ اَلْمَوَارِیثِ وَ اِنْقِطَاعِ اَلْأَنْسَابِ لاَ تَعْلَمُ اَلْمَرْأَةُ فِی اَلزِّنَا مَنْ أَحْبَلَهَا وَ لاَ اَلْمَوْلُودُ یَعْلَمُ مَنْ أَبُوهُ وَ لاَ أَرْحَامٌ مَوْصُولَةٌ وَ لاَ قَرَابَةٌ مَعْرُوفَةٌ)[2]
خداوند، زنا را به دلیل فساد و از بین رفتن ارثها و منقطع شدن نسبها حرام کرد. در زنا، نه زن میداند از کدام، مرد حامله شده است و نه فرزندی که به دنیا میآید، میداند پدرش کیست همچنین صلهارحام و خویشاوندی آشنا نیز وجود ندارد.
در بعضی روایات نیز ارتکاب قتل نفس و خودداری والدین از تربیت فرزندان، از نتایج منفی مشروع نبودن فرزند به شمار آمده است.
بدون شک، مشروع نبودن فرزند، از عوامل اصلی افزایش سقط جنین در دوران معاصر است و بخش عمده ای از کودکان پرورشگاهی را فرزندان نامشروع تشکیل میدهند.[3]
در تمام جوامع انسانی و در تمام موارد، حاملگی، مستلزم ازدواج است... در تمام جوامع انسانی، سنت اخلاقی و قانون، گروهی را که از زن و فرزندانش تشکیل شده است، یک واحد اجتماعی کامل نمیشناسد... قانون، اخلاق، آداب و رسوم میگویند: خانوادهای که مرد نداشته باشد، کامل نیست.[1]
در متون اسلامی، بر کارکرد مشروعیت فرزند و پیامدهای آن، مانند پذیرش مسئولیت تربیت فرزند از سوی پدر و مادر، انتقال نظاممند میراث و تداوم شبکههای خویشاوندی تأکید شده است و پیشوایان دین، رهنمودهای ارزشمندی در این زمینه بیان داشتهاند.
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ به این سؤال که: «چرا خداوند، زنا را حرام کرد؟» میفرماید:
(لِمَا فِیهِ مِنَ اَلْفَسَادِ وَ ذَهَابِ اَلْمَوَارِیثِ وَ اِنْقِطَاعِ اَلْأَنْسَابِ لاَ تَعْلَمُ اَلْمَرْأَةُ فِی اَلزِّنَا مَنْ أَحْبَلَهَا وَ لاَ اَلْمَوْلُودُ یَعْلَمُ مَنْ أَبُوهُ وَ لاَ أَرْحَامٌ مَوْصُولَةٌ وَ لاَ قَرَابَةٌ مَعْرُوفَةٌ)[2]
خداوند، زنا را به دلیل فساد و از بین رفتن ارثها و منقطع شدن نسبها حرام کرد. در زنا، نه زن میداند از کدام، مرد حامله شده است و نه فرزندی که به دنیا میآید، میداند پدرش کیست همچنین صلهارحام و خویشاوندی آشنا نیز وجود ندارد.
در بعضی روایات نیز ارتکاب قتل نفس و خودداری والدین از تربیت فرزندان، از نتایج منفی مشروع نبودن فرزند به شمار آمده است.
بدون شک، مشروع نبودن فرزند، از عوامل اصلی افزایش سقط جنین در دوران معاصر است و بخش عمده ای از کودکان پرورشگاهی را فرزندان نامشروع تشکیل میدهند.[3]
۴. حمایت و مراقبت
برخلاف بسیاری از گونههای حیوانی، ناتوانی نوزاد انسان در محافظت از خود -که تا چند سال پس از تولد نیز ادامه دارد-، موضوع حمایت و مراقبت فیزیکی از کودک را به یک ضرورت تبدیل میکند. افزون بر آن، ناتوانی انسان در دوران سالخوردگی -که بسیاری از افراد در چرخه حیاتی خود، با آن روبه رو میشوند- و نیز ناتوانیهای ناشی از نقص عضو یا بیماری ضرورت و اهمیت موضوع مراقبت را دو چندان میکند.[4]
این همان چیزی است که قرآن مجید از آن با نام «رحمت» یاد کرده است.[5] درباره کارکرد حمایتی خانواده، اسلام، با ارائه مجموعه ای از راهکارهای وجوبی و استحبابی، زمینه تحقق این کارکرد را فراهم کرده است. در متون اسلامی، والدین و فرزندان، افراد واجبالنفقه معرفی شدهاند. به این معنا که تأمین هزینههای زندگی فرزندان، در صورت نیازمندی، بر عهده پدر (یا جد پدری) و با فقدان پدر، بر عهده مادر است و تأمین هزینههای زندگی در صورت نیازمندی بر عهده فرزندان است.[6] در این باره، حتی اجبار و الزام قانونی نیز پیشبینی شده است.[7]
این همان چیزی است که قرآن مجید از آن با نام «رحمت» یاد کرده است.[5] درباره کارکرد حمایتی خانواده، اسلام، با ارائه مجموعه ای از راهکارهای وجوبی و استحبابی، زمینه تحقق این کارکرد را فراهم کرده است. در متون اسلامی، والدین و فرزندان، افراد واجبالنفقه معرفی شدهاند. به این معنا که تأمین هزینههای زندگی فرزندان، در صورت نیازمندی، بر عهده پدر (یا جد پدری) و با فقدان پدر، بر عهده مادر است و تأمین هزینههای زندگی در صورت نیازمندی بر عهده فرزندان است.[6] در این باره، حتی اجبار و الزام قانونی نیز پیشبینی شده است.[7]
۵. انس و عاطفه
به باور بسیاری از جامعهشناسان، برآوردن نیازهای عاطفی، مهمترین کارکردی است که میتواند تداوم و استحکام خانواده را در جوامع صنعتی جدید تضمین کند. ارضای عاطفی در محیطهای شغلی یا آموزشی نیز کم و بیش یافت میشود؛ اما بیشتر افراد، رضایت بخشترین روابط شخصی خود را با همسران، والدین، فرزندان یا دیگر بستگان مییابند، معمولاً افراد، امنیت جسمی و روحی خود را در خانواده جستجو میکنند و خانه را پناهگاهی از کشمکشها و زد و خوردهای دنیای بیرون میدانند. حتی بسیاری از کسانی که به دلیل نیافتن امنیت و خشنودی لازم به طلاق روی میآورند، بار دیگر برای دستیابی به آن هدف، خانواده جدیدی بنا مینهند.[8]
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: (وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ)[9]
و از نشانههای او این که از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، در این [نعمت] برای مردمی که میاندیشند، قطعاً نشانههایی است.
خانواده، گذشته از کنترل مستقیم، به طور غیرمستقیم و از راه ایجاد فضایی همراه با آرامش و امنیت و ارضای نیازهای جنسی و عاطفی همسران، آنان را از گرایش به کجروی باز میدارد. امیل دورکیم، در بررسی پدیده خودکشی در چند کشور اروپایی، دریافت که ازدواج، افراد را از خودکشی باز میدارد و همسران دارای فرزند، کمتر از افراد متأهل بیفرزند، خود را به قتل میرسانند. برای نمونه، آمارهای خودکشی افراد بیست تا هفتاد ساله در فرانسه، بین سالهای ۱۸۸۹-۱۸۹۱م، نشان میدهد که به طور متوسط در برابر هر صد مورد خودکشی مردان متأهل، ۲۸۰ مرد مجرد و ۲۱۸ مرد همسر از دست داده، خود را به قتل میرسانند. همچنین در برابر هر صد مورد خودکشی زنان متأهل، ۱۶۷ زن مجرد و ۱۷۸ زن بیوه، خودکشی میکنند.
دورکیم بر پایه مشاهدههایی از این دست، نظریۀ «همبستگی اجتماعی» را مطرح کرد و ضعف پیوندهای اجتماعی اشخاص را عامل خودکشی آنان دانست. روشن است که آرامش روانی حاصل از ازدواج، حس مسئولیتپذیری انسان را بارور میسازد، در برابر دشواریهای زندگی به او شکیبایی میبخشد و شور و نشاط او را در فعالیتهایش افزایش میدهد. فرد، پس از ازدواج احساس میکند که از نتیجه زندگی، کار و تلاش او، هم خودش و هم عزیزترین کسانش، بهرهمند میشوند؛ اما احساس شور و نشاط در فرد ازدواج نکرده یا بدون خانواده، شکوفا نمیشود و همین عامل، از او فردی بیمسئولیت میسازد که در برابر مشکلات به آسانی تسلیم میشود. چنین شخصی به دلیل نداشتن یک پناهگاه مطمئن عاطفی و روانی، به خودکشی پناه میآورد و این در صورتی است که برای جبران شکستها و ناکامیهای خود به جرم و جنایت نگراید.[10]
ادامه دارد...
منبع: کتاب «رضایت زناشویی»
نویسنده: عباس پسندیده
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: (وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ)[9]
و از نشانههای او این که از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، در این [نعمت] برای مردمی که میاندیشند، قطعاً نشانههایی است.
خانواده، گذشته از کنترل مستقیم، به طور غیرمستقیم و از راه ایجاد فضایی همراه با آرامش و امنیت و ارضای نیازهای جنسی و عاطفی همسران، آنان را از گرایش به کجروی باز میدارد. امیل دورکیم، در بررسی پدیده خودکشی در چند کشور اروپایی، دریافت که ازدواج، افراد را از خودکشی باز میدارد و همسران دارای فرزند، کمتر از افراد متأهل بیفرزند، خود را به قتل میرسانند. برای نمونه، آمارهای خودکشی افراد بیست تا هفتاد ساله در فرانسه، بین سالهای ۱۸۸۹-۱۸۹۱م، نشان میدهد که به طور متوسط در برابر هر صد مورد خودکشی مردان متأهل، ۲۸۰ مرد مجرد و ۲۱۸ مرد همسر از دست داده، خود را به قتل میرسانند. همچنین در برابر هر صد مورد خودکشی زنان متأهل، ۱۶۷ زن مجرد و ۱۷۸ زن بیوه، خودکشی میکنند.
دورکیم بر پایه مشاهدههایی از این دست، نظریۀ «همبستگی اجتماعی» را مطرح کرد و ضعف پیوندهای اجتماعی اشخاص را عامل خودکشی آنان دانست. روشن است که آرامش روانی حاصل از ازدواج، حس مسئولیتپذیری انسان را بارور میسازد، در برابر دشواریهای زندگی به او شکیبایی میبخشد و شور و نشاط او را در فعالیتهایش افزایش میدهد. فرد، پس از ازدواج احساس میکند که از نتیجه زندگی، کار و تلاش او، هم خودش و هم عزیزترین کسانش، بهرهمند میشوند؛ اما احساس شور و نشاط در فرد ازدواج نکرده یا بدون خانواده، شکوفا نمیشود و همین عامل، از او فردی بیمسئولیت میسازد که در برابر مشکلات به آسانی تسلیم میشود. چنین شخصی به دلیل نداشتن یک پناهگاه مطمئن عاطفی و روانی، به خودکشی پناه میآورد و این در صورتی است که برای جبران شکستها و ناکامیهای خود به جرم و جنایت نگراید.[10]
ادامه دارد...
منبع: کتاب «رضایت زناشویی»
نویسنده: عباس پسندیده
بیشتر بخوانید :
کارکردهای خانواده (بخش اول)
کارکردهای خانواده (بخش سوم)
کارکردهای خانواده (حمایت و مراقبت)
کارکردهای خانواده (جامعه پذیری)
کارکردهای خانواده (تولید مثل)
کارکردهای خانواده (تنظیم رفتار جنسی)
کارکردهای خانواده (عاطفه و همراهی)
کارکردهای زیستی-اجتماعی خانواده
پی نوشت :
[1] . اسلام و جامعهشناسی خانواده، ص۹۵
[2] . کتاب من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۶۵ ح ۴۹۳۴؛ وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص ۳۱۱، ح ۲۵۶۹۹
[3] . اسلام و جامعهشناسی خانواده، ص ۹۷.
[4] . همان، ص۷۵ - ۷۶
[5] . (وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ)؛ و از نشانههای او اینکه از (نوع) خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، در این [نعمت] برای مردمی که میاندیشند، قطعاً نشانههایی است. (سورة روم، آیه ۲۱)
[6] . ر.ک: الکافی، ج ۴، ص۱۳؛ وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۵۲۶، ح ۲۷۷۶۳. برای مطالعه بیشتر، ر.ک: وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۵۰۹ به بعد «ابواب النفقات»
[7] . اسلام و جامعهشناسی خانواده، ص۸۳
[8] . همان، ص ۸۸
[9] . سوره روم، آیه ۲۱
[10] . همان، ص ۹۸ - ۹۹