یادگیری مهارت قاطعیت برای چه کسانی ضروری دارد؟

افراد مبتلا به اختلالات شخصیت، اجتنابی، وابسته، نمایشی، خودشیفته از جمله افرادی هستند که در روابط خود و دیگران دچار تعارض و مشکلات هستند. از همین روی این دسته از افراد نیاز بیشتری به یادگیری مهارت قاطعیت دارند. با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.
جمعه، 22 فروردين 1399
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمد حسین افشاری
موارد بیشتر برای شما
یادگیری مهارت قاطعیت برای چه کسانی ضروری دارد؟
از میان الگوهای ارتباطی، مطلوب ترین الگوی ارتباطی سودمند است. 
 

آموزش مهارت قاطعیت برای چه کسانی ضرورت دارد؟

بر اساس چهار الگوی ارتباطی می توان بیان داشت، افرادی که در ارتباط خود یکی از سه الگوی ارتباطی، منفعلانه، منفعل-پرخاشگر و پرخاشگرانه را انتخاب می کنند، نیاز به آن دارند که مهارت های قاطعیت را به درستی بیاموزند. در صورت عدم توجه به این  مهارت، بخش مهمی از زندگی ایشان که ارتباط با دیگران (خانواده و اجتماع) هست، مورد آسیب جدی قرار می گیرد. به گونه ای می توان گفت که یکی از مولفه های مهم در رضایت از زندگی که رضایت از ارتباط با دیگران است در صورت عدم توجه به این مهارت، آسیب دیده و زمینه ساز کاهش رضایت از زندگی خواهد شد.

در این میان، برخی از اختلالات شخصیت، این الگوهای نامناسب در رفتارشان بیشتر شایع است.

از همین روی لازم است که مهارت قاطعیت، جهت تلطیف روابط این افراد با دیگران، بدان ها آموخته شود. این اختلالات شخصیت عبارتند از:
 
اختلال شخصیت اسکیزوئید[1]
از آن روی که این افراد دارای روابط اجتماعی بسیار ضعیفی هستند کمتر به ارتباط با دیگران روی می آورند. این افراد بسیار کمرو و گوشه گیر هستند و به راحتی نمی توانند هیجانات و عاطفه خود را برای دیگران بروز دهند.[2] از همین روی لازم است با آموختن مهارت های قاطعیت، توان ارتباط با دیگران را به ایشان آموخت. امر دیگری که این افراد باید بیاموزند این است که باید بیاموزند در مواقع ضروری، احساسات مثبت و منفی خود را به راحتی در مقابل دیگران بروز دهند و از عدم توجه به آن دوری کنند.

اختلال شخصیت نمایشی[3]
افراد مبتلا به این اختلال، دوست دارند که مورد توجه دیگران قرار بگیرند، از همین روی دست به رفتارهای افراطی زده و یا هیجانات شدید را از خود بروز می دهند.[4] این افراد عمده الگوی ارتباطی که برمی گزینند، الگوی ارتباطی منفعلانه-پرخاشگر و یا الگوی ارتباطی پرخاشگرانه است. این افراد در یک ارتباط، توان نه گفتن ندارند؛ درخواست و تقاضا از دیگران برایشان بسیار سخت می باشد و از اینکه از سوی دیگران طرد شوند نیز به شدت هراسان هستند. از همین روی توان پایان دادن به یک رابطه را نیز ندارند.
 
اختلال شخصیت خودشیفته[5]
این اختلال شخصیت با رفتارهای طولانی مدت با یک الگویی غیرطبیعی از احساسات خود بزرگ بینی، خودخواهی، نیاز بیش از حد به تحسین دیگران، و نیز عدم همدلی که از بزرگسالی خود را نشان می دهد، مشخص می شود. این افراد به شدت خود را منحصر به فرد و استثنایی می دانند. برتر دیدن خود در این افراد باعث می شود که دیگران در نزدشان بی ارزش بوده و سعی در استثمار استعدادهای طرف مقابل بربیایند.

عمده الگویی که این افراد در ارتباط خود با دیگران بر می گزینند، الگوی ارتباطی پرخاشگرانه است. چرا که این افراد به دنبال برد خود و باخت طرف مقابل از این ارتباط هستند. در برخی از موارد نیز الگوی تعاملی ایشان، منفعل-پرخاشگر هست که سعی می کنند در غیاب فرد مقابل شخصیت او را در نزد دیگران، یک شخصیت کم ارزش و غیر قابل توجه نشان دهند.
 
اختلال شخصیت وابسته[6]
یکی دیگر از اختلالات شخصیت که در دسته سوم اختلال شخصیت قرار می گیرد، اختلال شخصیت وابسته  (DPD) است. شدت وابستگی این افراد به دیگران باعث افت عملکرد این افراد در روابط اجتماعی و شغلی و نیز روابط درون خانوادگی شده است. این افراد به طور بسیار شدیدی به سمت دیگران کشیده می شوند و این شدت وابستگی به افراد این قدر زیاد است که شکایت دیگران را به همراه دارد. این دست از افراد برای تصمیم گیری در زندگی خود نیز به شدت به دیگران وابسته هستند و این وابستگی به حدی است که گویی اراده و یا تفکری در این میان در وجود ایشان به امانت قرار داده نشده است.[7]

این افراد واژه به نام «نه» گویی در دایره لغات خود ندارند. نه دوست دارند از دیگری «نه» بشنوند و نه دوست دارند به آنها «نه» بگویند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت، استعداد زیادی در تبدیل شدن به یک شخصیت سلطه پذیر را دارند. این افراد توان این را ندارند که احساسات منفی خود را بیان کنند و یا به یک رابطه آسیب زا پایان بدهند.
 
اختلال شخصیت کمال گرا[8]
نام دیگر این اختلال، اختلال شخصیت وسواسی-جبری (OCPD) است. حس کمال گرایی این افراد باعث می شود هیچ وقت از کاری که انجام داده اند، احساس رضایت نکنند و چیزی به عنوان یک کار کاملی که تا به حال به درستی انجام داده اند، در تاریخ کاری خود به ذهن ندارند. همیشه این احساس را دارند که کارهای خود را ناقص و ناتمام، انجام داده و یا می دهند. از میان کار و روابط اجتماعی، برای این افراد کار نقش مهم تری در زندگی ایشان دارد. از همین روی در برنامه های زندگی ایشان عناوینی همچون تفریح، استراحت، مرخصی، گردش با خانواده و ... وجود ندارد.

پی نوشت:
[1]. Schizoid personality disorder
[2]. انجمن روان پزشکی آمریکا، راهنمای تشخیصی-آماری اختلالات روانی، ص 692.
[3] . Hysterionic personality disorder
[4]. محمدحسین افشاری، با افراد مبتلا به اختلال شخصیت ازدواج نکنید!، قم: نشر ماندگار، اول، 1398، ص 83.
[5]. Narcissistic personality disorder
[6] . Avoidant personality disorder
[7]. مهدی گنجی، آسیب شناسی روانی، ج 2، ص 362.
[8] .Obsessive-compulsive personality disorder


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.