دوشنبه، 28 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

اژیست eĵist

اژیست eĵist

در اساطیر و افسانه‌های یونان باستان، اژیست یا آئژیستوس (Aegisthus)، پسر تیئستس (Thyestes) و پلوپیا (Pelopia)، دختر خود تیئستس است. تیئستس به وسیله‌ی برادر خود، آترئوس (Atreus)، از میسن (Mycenae) تبعید شده و دور از وطن در سیسیون (Sicyon) به سر می‌برد. وی همیشه در صدد انتقام از برادر بود که پسران او را به قتل رسانیده بود و هاتفی به او اعلام کرده بود که این اقدام به وسیله‌ی پسری که او از دختر خود به وجود خواهد آورد، انجام خواهد گرفت. بنابراین تیئستس منتظر پیشامد شد و در شبی که پلوپیا، در سیسون، از انجام مراسم یک قربانی بر می‌گشت، تیئستس با او درآمیخته، از آن ناحیه گریخت و در حین عمل، پلوپیا شمشیر او را ربوده، با خود نگاه داشت. کمی بعد، آترئوس پلوپیا را، بدون آنکه از هویت او آگاه باشد، به ازدواج خویش درآورد و چون پلوپیا پسر خود را در هنگام تولد، سر راه گذاشته بود، آترئوس عده‌ای را به جست‌وجوی کودک فرستاد و او را در خدمت چوپانان، که به نگهداری و پرورش او با شیر بز اقدام کرده بودند، به دست آورد. آترئوس آن طفل را به فرزندی پذیرفت و چون به سن رشد رسید، به او مأموریت داد برای دستگیری تیئستس به دلف برود تا به این ترتیب در قتل او اقدام کند (بنا به روایت تراژدی‌نویسان، منلائوس (Menelaus) و آگاممنون (Agamemnon)، پسران آترئوس، مأمور این کار شدند). اژیست این مأموریت را پذیرفت و از آترئوس دستور قتل تیئستس را گرفت. شمشیری که اژیست می‌خواست تیئستس را با آن بکشد، همان شمشیری بود که مادر او، در شب نزدیکی با تیئستس، از او ربوده و در اختیار اژیست گذاشته بود. هنگامی که چشمان تیئستس به آن شمشیر افتاد، از سابقه‌ی آن جویا شد و چون شنید که وی شمشیر را از مادر خود گرفته است، از او تقاضا کرد که پلوپیا را در آنجا حاضر کند و پس از حضور، پلوپیا راز تولد وی را بر آنها فاش ساخت. پلوپیا با همان شمشیر سینه‌ی خود را درید و اژیست با همان شمشیر، در حالی که خون از آن می‌چکید، به سراغ آترئوس رفت و او را که در ساحل مشغول قربانی بود و تصور می‌کرد برادر او به قتل رسیده است، کشت. پس از این کار، اژیست و تیئستس به تخت سلطنت میسن نشستند. در آن موقع که آگاممنون و منلائوس در تروا بودند، اژیست که در پلوپونز مانده بود، درصدد فریب کلیتم‌نسترا (Clytaemnestra) برآمد، منتها چون دمودوکوس (Demodocus)، مأموری که آگاممنون برای مراقبت وی گماشته بود، از وی دور نمی‌شد، اژیست به مقصود نرسید و سرانجام پس از آنکه اژیست مراقب او را از وی جدا کرد، کلیتم‌نسترا مقاومتی از خود نشان نداد و تا بازگشت آگاممنون با هم به سر بردند. اژیست به عده‌ای مأموریت داده بود که مراقب ورود آگاممنون باشند و به محض اینکه خبر ورود وی رسید، اژیست با شادی و خوشحالی زیاد از او پذیرایی کرد و ضیافت مجللی به افتخار او ترتیب داده و در همان مجلس او را کشت (یا آنکه او را به وسیله‌ی کلیتم‌نسترا به قتل رسانید.) اژیست تا هفت سال بعد هم بر میسن سلطنت کرد و سرانجام توسط اورستس (Orestes)، پسر آگاممنون، کشته شد. اژیست دو فرزند به نام‌های آلتس (Aletes) و اریگونه (Erigone) داشت.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما