يکشنبه، 12 آذر 1396
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ریزعلی خواجوی

ریزعلی خواجوی
اَزبرعلی حاجوی معروف به ریزعلی خواجوی و دهقان فداکار (۵ اسفند ۱۳۰۹–۱۱ آذر ۱۳۹۶) شهرستان میانه آذربایجان فرزند علی‌اصغر، فردی است که داستانش سال‌هاست با عنوان «دهقان فداکار» در کتاب «فارسی» مدارس ایران چاپ می‌شود.
ریزعلی خواجوی، فرزند علی‌اصغر، روز ۵ اسفند ۱۳۰۹ در روستای قلعه‌جوق شهرستان میانه متولد شد.
دهقان فداکار دارای هشت فرزند و بیش از چهل نوه و نتیجه است.وی به جبر روزگار کوچ کرده و ساکن حصارک کرج می باشد.
او در آذرماه ۱۳۴۰ شمسی، در سن سی و دو سالگی شب‌هنگام در حالی که در کنار ریل قطار حرکت می‌کرد، متوجّه مسدود شدن مسیر قطار به علت ریزش کوه شد. در آن هنگام برای نجات قطار و مسافران آن، کُت خود را آتش زد و به سمت قطار حرکت کرد؛ این کار نتوانست مسئولین قطار را آگاه سازد و در نهایت با شلیک چند گلوله از تفنگ شکاری خود، توانست باعث توقف قطار شود.

به گفتهٔ او پس از توقّف قطار، مردم ناراضی از قطار پیاده شدند و او را کتک زدند. تا اینکه او آنها را متوجه خطری که در انتظار آنها بود؛ ساخت. پس از آنکه مسافرین با چشم خود ریزش کوه را دیدند به تشکر و عذرخواهی از او روی آوردند.
در سال ۱۳۸۵ در سومین همایش اعطای تندیس ملی فداکاری از وی تجلیل شد و این تندیس به او اهدا شد. این مراسم در تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد. دهقان فداکار ترک‌زبان است و قادر به صحبت کردن به زبان فارسی نیست به همین دلیل مترجمی سخنان وی را به فارسی ترجمه کرد.
ماجرای دهقان فداکار یکبار در سال ۱۳۴۷ با روایتی مشابه دستمایهٔ فیلم مستندی به نام «اون شب که بارون اومد (حماسهٔ روستازادهٔ گرگانی)» به کارگردانی کامران شیردل قرار گرفت.

ریزعلی خواجوی در روز شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۶ در سن ۸۶ سالگی به دلیل عارضه شدید ریوی، در بیمارستان امام رضای تبریز درگذشت.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.