شارل دو گل
شارل دو گل (به فرانسوی: Charles de Gaulle) شارل آندره ژوزف ماری دو گل (به فرانسوی: Charles André Joseph Marie de Gaulle) (۱۸۹۰–۱۹۷۰) که به ژنرال دو گل معروف است، رئیسجمهور فرانسه بود.
"مارشال دوگل" بیشک نامدارترین رئیسجمهور فرانسه در قرن بیستم بود. افسری میهنپرست که پرچم مقاومت ملتش را در سیاهترین شب تاریخ فرانسه، بر دوش گرفته و تا دمیدن صبح امید از پای ننشست.
بعد از پایان جنگ ویرانگر، "ژنرال پتن" که داغ ننگ همکاری با مهاجمان نازی بر پیشانی داشت، محاکمه شد و دوگل قهرمان، به ریاستجمهوری فرانسه رسید. بااینحال، کارنامهی سیاسی او ـ همچون هر سیاستمدار دیگری ـ خالی از خطا نبود. از آن جمله، عملکرد ژنرال در الجزایر.
ژنرال دوگل، اواخر مهر سال 1342، سفری به ایران داشت. سفری که با استقبال مقامات دربار و نیز مردم مواجه شد. مردم تهران، از رفتار دوستانه و خلاف عرف دیپلماتیک دوگل که دراثنای عبور از خیابانهای شهر از خودروی خود پیاده میشد و بدون ملاحظه تدابیر امنیتی به میان مردم میرفت، آنان را در آغوش میگرفت، شگفتزده شده بودند.
ژنرال دوگل افسر ارتش فرانسه بود. در جنگ اول جهانی شرکت داشت و در نبرد وردون زخمی شد. در جریان جنگ جهانی دوم فرمانده نیروهای فرانسوی آزاد شد. پس از جنگ به مقام ریاست جمهوری فرانسه رسید. وی سیاستمدار بود.
در چند دوره که رئیسجمهور بود فرانسه توانست از یک کشور جنگ زده به یکی از کشورهای پیشرفته جهان تبدیل شود. پایهگذاری سیاست خارجی مستقل فرانسه بعد از جنگ دوم در برابر فشار آمریکا حاصل سرسختی او بود. جنگ الجزایر و استقلال آن کشور از فرانسه در دوران ریاست جمهوری دوگل رخ داد.
رویدادهای مه ۱۹۶۸ او را از ادامه ریاست جمهوری منصرف کرد و تا آخر عمر در دهکده «کولومبه-له-دو-اگلیز» (Colombey-les-Deux-Églises) به نوشتن خاطرات خود مشغول بود. برخلاف بسیاری از رهبران جهان، پس از مرگ او خانوادهاش وضع مالی مناسبی نداشتند.
کودکی و نوجوانی
شارل دوگل در شهر صنعتی لیل در منطقه فلاندر فرانسه در خانوادهای کهن و کاتولیک به دنیا آمد. پدرش هانری دوگل استاد فلسفه و ادبیات در کالج ژزوییت بود و مدرسه خودش را تأسیس کرد. مادرش ژان میلو فرزند خانوادهای از صنعتگران لیل بود. خانواده دوگل سنتگرا، میهنپرست و پایبند مذهب کاتولیک بودند، با اینحال در باورهای سیاسی هانری دوگل مردی مترقی بهشمار میآمد. او فرزندانش را تشویق میکرد تا دربارهٔ تاریخ و فلسفه بحث کنند، شارل خیلی زود با تاریخ فرانسه آشنا شد و در ده سالگی تاریخ جنگهای صد ساله و یادداشتهای فروسار دربارهٔ قرون وسطی را خواند و بعد به خواندن آثار نیچه، کانت و گوته روی آورد. وقتی که شارل یازده ساله شد، خانوادهاش به پاریس نقل مکان کردند. شارل نوجوان عادت داشت تا از برج کلیسای نوتردام بالا برود تا بتواند شهر را تماشا کند. او در کالج استانیسلاس در پاریس تحصیل کرد. علاقه او به تاریخ و باورش به عظمت فرانسه باعث شد تا وارد مدرسه نظامی سنت سیر بشود. او در ۱۹۱۲ تنها دو سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول از این مدرسه فارغالتحصیل شد.
خدمت نظامی
چند سال بعد در زمان جنگ جهانی اول مشغول به کار در ارتش گردید و سه بار مجروح شد. سرانجام در نزدیکی وردان شکست خورده و توسط آلمانها اسیر گردید، پیش از رهایی سه بار اقدام به فرار کرد که هر سه بار با شکست روبه رو شد. او پس از جنگ، وقتی از مرزهای فرانسه به وسیلهٔ خط دفاعی رسوخ ناپذیر ماژینو دفاع میشد، استراتژی دفاعی متمرکز را رد کرد. درستی این تئوری در سال ۱۹۴۰، یعنی زمانی که ارتش هیتلر از حصار ماژینو عبور کرده و فرانسه را به تصرف خود درآورد اثبات گردید.
جنگ جهانی دوم
بعد از شکست و تسلیم فرانسه در جنگ جهانی دوم وی با یک هواپیمای بریتانیایی به لندن فرار کرد و در ۱۸ ژوئن ۱۹۴۰ از آنجا با مردم فرانسه چنین صحبت کرد: «هر چه اتفاق افتد (با گریه)، مقاومت فرانسه نباید از بین برود». از آن به بعد نه پشتوانه مالی قابل توجهی یافت و نه قدرت لازم و پس از چندی حکومت ویشی «Vichy» او را به عنوان خیانت کار به مرگ محکوم کرد. پس از آن همواره خود را مهره برجسته یک قدرت عظیم معرفی میکرد و به فرماندهی نیروهای فرانسه آزاد پرداخت. نشان دوگل آراسته به صلیب لورین برگرفته از نشانههای تاریخی است که شارل دوگل زیر نشان آن برای ترفیع منزلت فرانسه مبارزه کرد. نام شارل دوگل برگرفته از دو کلمه «شارلمانی» و «گل» (نام باستانی سرزمین فرانسه) است. علیرغم حضور وی در لندن، با سیاستهای بریتانیا در قبال فرانسه مخالفت میکرد و روش خاص خود را در پیش میگرفت. چرچیل روزی با لحن شکوه آمیزی چنین بیان داشت: «از بین تمامی نشانهایی که مجبور به تحمل آنها شدم، هیچکدام به اندازه لورین سنگین نبود». در سال ۱۹۴۴ با وجود اینکه پیش از آن به عنوان خیانت کار شناخته شده بود، در پی حملات نیروهای متحدین به فرانسه بازگشت و به عنوان قهرمان ملی شناخته شد و با از میان رفتن حکومت ویشی دوگل به ریاست دولت موقت جمهوری فرانسه رسید. در ۱۹۴۶ در پی اختلاف با پارلمان بر سر بودجه نظامی برای بیش از ۱۰ سال از سیاست کنارهگیری کرد.
جمهوری پنجم فرانسه
در سال ۱۹۵۸ شورشی عظیم در الجزایر به وقوع پیوست و خطر جنگ داخلی در فرانسه به گوش میرسید. دوگل به نخستوزیری فرانسه رسید. در سپتامبر ۱۹۵۸ یک ساختار جدیدی را معرفی کرد که دولت طی آن از سیستم پارلمانی به ریاست جمهوری تبدیل میشد که مورد تأیید عموم واقع شد و شارل دوگل به عنوان اولین رئیسجمهور پنجمین جمهوری فرانسه انتخاب شد. این حس که فرانسه باید از مسؤولیت تسلط بر کشورهای مستعمره رهایی یابد، مدتها در وجود دوگل ریشه دوانیده بود، از این رو استقلال ۱۲ کشور آفریقایی را اعلام کرد و آنها در وابستگی یا عدم وابستگی اقتصادی به فرانسه آزاد گذاشت. با رهبران نظامی خود مشورت کرد و با انقلابیون الجزایر صلح کرد. پس از ریاست جمهوری دوگل سیاست خارجی مستقل خود را در پیش گرفت و پیرو آن کشور فرانسه تحت اداره او با کشورهای بلوک شرق و چین ارتباط نزدیک برقرار کرد و نیز ورود بریتانیا را به بازار مشترک اروپا وتو کرد که سبب خشم بسیاری گردید. در نهایت پس از اعتراضات می ۱۹۶۸ فرانسه و شکست او در رفراندوم سال ۱۹۶۹ جهت اصلاحات سیاسی استعفا کرد. او در نهایت در ۹ نوامبر ۱۹۷۰ دو هفته قبل از تولد ۸۰ سالگی اش در فرانسه از دنیا رفت. شارل دوگل جمله معروف «فرانسه از آن من است» را تبدیل به واقعیت کرد.
منابع:
fa.wikipedia.org
https://fararu.com/fa/news
"مارشال دوگل" بیشک نامدارترین رئیسجمهور فرانسه در قرن بیستم بود. افسری میهنپرست که پرچم مقاومت ملتش را در سیاهترین شب تاریخ فرانسه، بر دوش گرفته و تا دمیدن صبح امید از پای ننشست.
بعد از پایان جنگ ویرانگر، "ژنرال پتن" که داغ ننگ همکاری با مهاجمان نازی بر پیشانی داشت، محاکمه شد و دوگل قهرمان، به ریاستجمهوری فرانسه رسید. بااینحال، کارنامهی سیاسی او ـ همچون هر سیاستمدار دیگری ـ خالی از خطا نبود. از آن جمله، عملکرد ژنرال در الجزایر.
ژنرال دوگل، اواخر مهر سال 1342، سفری به ایران داشت. سفری که با استقبال مقامات دربار و نیز مردم مواجه شد. مردم تهران، از رفتار دوستانه و خلاف عرف دیپلماتیک دوگل که دراثنای عبور از خیابانهای شهر از خودروی خود پیاده میشد و بدون ملاحظه تدابیر امنیتی به میان مردم میرفت، آنان را در آغوش میگرفت، شگفتزده شده بودند.
ژنرال دوگل افسر ارتش فرانسه بود. در جنگ اول جهانی شرکت داشت و در نبرد وردون زخمی شد. در جریان جنگ جهانی دوم فرمانده نیروهای فرانسوی آزاد شد. پس از جنگ به مقام ریاست جمهوری فرانسه رسید. وی سیاستمدار بود.
در چند دوره که رئیسجمهور بود فرانسه توانست از یک کشور جنگ زده به یکی از کشورهای پیشرفته جهان تبدیل شود. پایهگذاری سیاست خارجی مستقل فرانسه بعد از جنگ دوم در برابر فشار آمریکا حاصل سرسختی او بود. جنگ الجزایر و استقلال آن کشور از فرانسه در دوران ریاست جمهوری دوگل رخ داد.
رویدادهای مه ۱۹۶۸ او را از ادامه ریاست جمهوری منصرف کرد و تا آخر عمر در دهکده «کولومبه-له-دو-اگلیز» (Colombey-les-Deux-Églises) به نوشتن خاطرات خود مشغول بود. برخلاف بسیاری از رهبران جهان، پس از مرگ او خانوادهاش وضع مالی مناسبی نداشتند.
کودکی و نوجوانی
شارل دوگل در شهر صنعتی لیل در منطقه فلاندر فرانسه در خانوادهای کهن و کاتولیک به دنیا آمد. پدرش هانری دوگل استاد فلسفه و ادبیات در کالج ژزوییت بود و مدرسه خودش را تأسیس کرد. مادرش ژان میلو فرزند خانوادهای از صنعتگران لیل بود. خانواده دوگل سنتگرا، میهنپرست و پایبند مذهب کاتولیک بودند، با اینحال در باورهای سیاسی هانری دوگل مردی مترقی بهشمار میآمد. او فرزندانش را تشویق میکرد تا دربارهٔ تاریخ و فلسفه بحث کنند، شارل خیلی زود با تاریخ فرانسه آشنا شد و در ده سالگی تاریخ جنگهای صد ساله و یادداشتهای فروسار دربارهٔ قرون وسطی را خواند و بعد به خواندن آثار نیچه، کانت و گوته روی آورد. وقتی که شارل یازده ساله شد، خانوادهاش به پاریس نقل مکان کردند. شارل نوجوان عادت داشت تا از برج کلیسای نوتردام بالا برود تا بتواند شهر را تماشا کند. او در کالج استانیسلاس در پاریس تحصیل کرد. علاقه او به تاریخ و باورش به عظمت فرانسه باعث شد تا وارد مدرسه نظامی سنت سیر بشود. او در ۱۹۱۲ تنها دو سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول از این مدرسه فارغالتحصیل شد.
خدمت نظامی
چند سال بعد در زمان جنگ جهانی اول مشغول به کار در ارتش گردید و سه بار مجروح شد. سرانجام در نزدیکی وردان شکست خورده و توسط آلمانها اسیر گردید، پیش از رهایی سه بار اقدام به فرار کرد که هر سه بار با شکست روبه رو شد. او پس از جنگ، وقتی از مرزهای فرانسه به وسیلهٔ خط دفاعی رسوخ ناپذیر ماژینو دفاع میشد، استراتژی دفاعی متمرکز را رد کرد. درستی این تئوری در سال ۱۹۴۰، یعنی زمانی که ارتش هیتلر از حصار ماژینو عبور کرده و فرانسه را به تصرف خود درآورد اثبات گردید.
جنگ جهانی دوم
بعد از شکست و تسلیم فرانسه در جنگ جهانی دوم وی با یک هواپیمای بریتانیایی به لندن فرار کرد و در ۱۸ ژوئن ۱۹۴۰ از آنجا با مردم فرانسه چنین صحبت کرد: «هر چه اتفاق افتد (با گریه)، مقاومت فرانسه نباید از بین برود». از آن به بعد نه پشتوانه مالی قابل توجهی یافت و نه قدرت لازم و پس از چندی حکومت ویشی «Vichy» او را به عنوان خیانت کار به مرگ محکوم کرد. پس از آن همواره خود را مهره برجسته یک قدرت عظیم معرفی میکرد و به فرماندهی نیروهای فرانسه آزاد پرداخت. نشان دوگل آراسته به صلیب لورین برگرفته از نشانههای تاریخی است که شارل دوگل زیر نشان آن برای ترفیع منزلت فرانسه مبارزه کرد. نام شارل دوگل برگرفته از دو کلمه «شارلمانی» و «گل» (نام باستانی سرزمین فرانسه) است. علیرغم حضور وی در لندن، با سیاستهای بریتانیا در قبال فرانسه مخالفت میکرد و روش خاص خود را در پیش میگرفت. چرچیل روزی با لحن شکوه آمیزی چنین بیان داشت: «از بین تمامی نشانهایی که مجبور به تحمل آنها شدم، هیچکدام به اندازه لورین سنگین نبود». در سال ۱۹۴۴ با وجود اینکه پیش از آن به عنوان خیانت کار شناخته شده بود، در پی حملات نیروهای متحدین به فرانسه بازگشت و به عنوان قهرمان ملی شناخته شد و با از میان رفتن حکومت ویشی دوگل به ریاست دولت موقت جمهوری فرانسه رسید. در ۱۹۴۶ در پی اختلاف با پارلمان بر سر بودجه نظامی برای بیش از ۱۰ سال از سیاست کنارهگیری کرد.
جمهوری پنجم فرانسه
در سال ۱۹۵۸ شورشی عظیم در الجزایر به وقوع پیوست و خطر جنگ داخلی در فرانسه به گوش میرسید. دوگل به نخستوزیری فرانسه رسید. در سپتامبر ۱۹۵۸ یک ساختار جدیدی را معرفی کرد که دولت طی آن از سیستم پارلمانی به ریاست جمهوری تبدیل میشد که مورد تأیید عموم واقع شد و شارل دوگل به عنوان اولین رئیسجمهور پنجمین جمهوری فرانسه انتخاب شد. این حس که فرانسه باید از مسؤولیت تسلط بر کشورهای مستعمره رهایی یابد، مدتها در وجود دوگل ریشه دوانیده بود، از این رو استقلال ۱۲ کشور آفریقایی را اعلام کرد و آنها در وابستگی یا عدم وابستگی اقتصادی به فرانسه آزاد گذاشت. با رهبران نظامی خود مشورت کرد و با انقلابیون الجزایر صلح کرد. پس از ریاست جمهوری دوگل سیاست خارجی مستقل خود را در پیش گرفت و پیرو آن کشور فرانسه تحت اداره او با کشورهای بلوک شرق و چین ارتباط نزدیک برقرار کرد و نیز ورود بریتانیا را به بازار مشترک اروپا وتو کرد که سبب خشم بسیاری گردید. در نهایت پس از اعتراضات می ۱۹۶۸ فرانسه و شکست او در رفراندوم سال ۱۹۶۹ جهت اصلاحات سیاسی استعفا کرد. او در نهایت در ۹ نوامبر ۱۹۷۰ دو هفته قبل از تولد ۸۰ سالگی اش در فرانسه از دنیا رفت. شارل دوگل جمله معروف «فرانسه از آن من است» را تبدیل به واقعیت کرد.
منابع:
fa.wikipedia.org
https://fararu.com/fa/news