محمد حسین فروغی
(1325 -1255 ق)، ادیب، نویسنده، مترجم، روزنامهنگار و شاعر. ابتدا فدایى، سپس ادیب و سرانجام فروغى تخلص نمود. در جوانى تجارت مىكرد و چون سرمایهى خویش را در راه تجارت هند به خلیجفارس از دست داد. مدتى در بندر لنگه، جهرم،فسا و یزد گذرانید و سپس به كرمان رفت و به خدمت حاكم كرمان، محمد اسماعیلخان نورى، وكیلالملك، درآمد. مدتى نیز در كرمانشاه اقامت گزید و وارد جمع درویشان شد. در آنجا نیز به مدیحهسرایى شاهزاده عمادالدله پرداخت و ادیب تلخص مىكرد. سرانجام به تهران آمد و در دستگاه وزارت انطباعات و دارالترجمهى میرزا محمد حسنخان اعتمادالسلطنه به منشىگرى پرداخت. در 1291 ق از طرف ناصرالدینشاه ملقب و متخلص به فروغى شد. مدتى نیز مدیریت دارالترجمه و دارالطباعه دولتى و مترجمى زبان عربى و فرانسه را عهدهدار بود و روزنامههاى دولتى «ایران»؛ «اطلاع»؛ «رسمى»؛ «شرف» معمولا با انشاى وى نوشته مىشد. در 1311 ملقب به ذكاءالملك ش وى روزنامهى «تربیت» را در 1314 ق منتشر كرد. با تأسیس مدرسهى عالى علوم سیاسى در 1317 ق به استادى مدرسه و در 1323 ق به ریاست آن منصوب گشت. فروغى در ابنبابویه شهر رى مدفون شد. آثار وى عبارتند از: «تاریخ سلاطین ساسانى» یا «تاریخ ساسانیان»، ترجمه، با همكارى فرزندش محمدعلى فروغى؛ تصحیح «بوسهى عذرا»؛ «تاریخ ادبیات ایران»؛ «چرا و به این جهت»، ترجمه؛ «سفر هشتاد روزهى دور دنیا»، ترجمه؛ «عشق و عفت»،به نظم، ترجمه؛ تصحیح «عجز بشر»؛ «علم بدیع»؛ «غرائب زمین و عجایب آسمان»، ترجمه؛ «كلبه هندى»، ترجمه. ضمنا از وى «دیوان» شعر به جاى مانده است.[1]
ملقب به ذكاءالملك (اول)، ادیب و نویسنده (و. اصفهان 1255 ه.ش- ف. 1289 ه.ش/ 1325 ه.ق) ابن آقا محمدمهدى ارباب. وى در جوانى به عنوان تجارت عازم هند گردید، اما كشتى دچار طوفان شد، و مالالتجارهى او در آب غرق گردید. وى در بندر لنگه پیاده شد و به جهرم و فسا و از آنجا به یزد رفت، و در آن شهر زندانى گردید. سپس به كرمان رفت و تحت حمایت وكیلالملك حاكم كرمان قرار گرفت و قصایدى سرود. آنگاه به عزم زیارت عتبات به مغرب شتافت. در كرمانشاه با چند تن از مشایخ و عرفا ملاقات كرد و در زمرهى اهل سلوك درآمد، سپس به كربلا و نجف رفت. پس از ورود به تهران مورد نوازش صنیعالدوله وزیر انطباعات قرار گرفت و به توسط او به دربار ناصرالدین شاه قاجار معرفى گردید، و به فرمان همایونى تخلص «فروغى» را انتخاب كرد و به مدیریت و مترجمى دارالطباعه منصوب گردید. روزنامههاى «ایران» و «شرف» و «رسمى» و «اطلاع» كه دولتى بودند، غالباً به انشاى او نوشته مىشدند. در 1308 ه.ق به موجب فرمان پادشاه به درجهى اول استیفا و ریاست دارالطباعه رسید. در 1311 ه.ق به موجب دستخط همایونى به لقب «ذكاءالملك» مفتخر شد. روزنامهى «تربیت» از سال 1314 تا 1325 ه.ق به مدیریت او منتشر گردید. در سال 1317 كه مدرسهى علوم سیاسى تأسیس شد وى به معلمى ادبیات آن مدرسه انتخاب گردید و چند كتاب ادبى كلاسیك تألیف و منتشر كرد (بدیع و معانى و عروض و قافیه و تاریخ شعرا). در 1323 به مدیریت مدرسهى مذكور منصوب شد. وى به سن 70 سالگى درگذشت.
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.