يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

دارا

دارا
از این پادشاه در كتابهاى پهلوى چندبار سخن رفته است. و به روایت دینكرد، او فرمان داد كه دو نسخه از اوستا و زند را حفظ كنند، و بنا به مأخذ پهلوى و فارسى و عربى اسكندر در روزگار او به ایران تاخت. به روایت فردوسى این شاه دارا پسر داراب بود. وى مردى تندخو بود، و مردم از او رنجیده‏خاطر شدند، و شهر زرنوش را او بنا نهاد. دارا سفیرى نزد اسكندر فرستاد و مطالبه‏ى خراجى را كه فیلیفوس بر عهده گرفته بود كرد. این اقدام براى اسكندر بهانه‏ى جنگ با ایران گردید. دارا لشكرى آراست و با اسكندر جنگ كرد و شكست خورد و به كرمان گریخت. و از پادشاه هند مدد خواست. اما اسكندر از پس او برسید، و در این هنگام دو دستور او ماهیار و جانوسیار به امید رسیدن به جاه و مقام در خدمت اسكندر، شاه را هلاك كردند، و كشور ایران به دست اسكندر افتاد. اسكندر بر بالین دارا رفت، و در دم واپسین او را نوازش‏ها كرد. دارا از اسكندر سه خواهش نمود: اول كشندگان او را قصاص كند، دوم دخت او روشنك را ازدواج نماید، سوم شخص بیگانه را به امارت پارس نگمارد. اسكندر وصایاى او را پذیرفت و دارا درگذشت. نعش او را باشكوه هرچه تمامتر به فرمان اسكندر به خاك سپردند. این شاه همان داریوش سوم است؛ و كاملا با تاریخ مطابقت دارد. تندخویى كه به او نسبت مى‏دهند از حقایق تاریخى نیست! همینطور مطالبه‏ى باج از روم یعنى مقدونیه و یونان و رسیدن اسكندر از دنبال او، هیچكدام مطابقت با تاریخ ندارد. و اگر ركسانه زن اسكندر را مصحف روشنك بدانیم، باز او دختر اكسیارتس والى باختر مى‏شود، نه دخت داریوش، و در حقیقت دختر داریوش استاتیرا بود، به معنى ستاره، كه اسكندر با او ازدواج كرد.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.