يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

حسن زادخیل

حسن زادخیل
یكى از سازندگان لوازم و آلات موسیقى كه كارش در حد عالى و ممتاز است و همه اساتید در آن اتفاق نظر دارند حسن زادخیل است كه در سال 1323 در تهران متولد شد و از همان زمان كودكى بر اثر علاقه به سازسازى روى آورد و در كارگاه وزارت فرهنگ و هنر زیر نظر استاد بزرگى چون ابراهیم قنبرى مهر به فراگیرى سازسازى پرداخت. در نشستى كه نگارنده با این هنرمند داشتم، ایشان چگونگى و نحوه‏ى روى آورى به ساختن ساز و مراحلى را كه تاكنون طى كرده‏اند، چنین بیان نمودند: «در سال 1332 كه كارگاه وزارت فرهنگ و هنر سابق (اكنون وزارت ارشاد اسلامى) در حال تأسیس بود به توصیه مرحوم دكتر آراكلیان استاد بزرگ ویولن در هنرستان عالى موسیقى در آنجا استخدام شدم كه همراه با استاد عزیزم آقاى ابراهیم قنبرى مهر شروع به ساختن آلات موسیقى كردیم كه ریاست و نظارت كارگاه به عهده‏ى آقایان مرحوم دكتر بركشلى و مرحوم دكتر آراكلیان و استاد بزرگ ابوالحسن صبا بود. چون پدرم محمدعلى زادخیل علاقه‏ى زیادى به موسیقى داشت و نى و دف و ضرب و كمى هم كمانچه مى‏نواخت از همان زمان كودكى گوش من به شنیدن آواى موسیقى آشنا شد و مأنوس گردید. در كارگاه سازسازى، اولین استادى كه به طور عملى نزد ایشان كار ساختن ویولن را فراگرفتم، استاد ابراهیم قنبرى مهر و سپس استاد مرحوم دكتر سورن آراكلیان بود ولى مدت زمان بیشترى را با استاد قنبرى بودم. البته این اواخر به خاطر این كه دكتر آراكلیان نابینا شده بود ویولن‏هاى ایشان را در منزل من مى‏ساختم و فقط ایشان در تنظیم پل‏هاى آن مرا راهنمایى مى‏كردند. در كارگاه هنرهاى زیبا سازندگان آلات موسیقى مشغول به كار بودند مثل: رمضان شاهرخ (تار و سه‏تار) مرحوم نریمان (سه‏تار و عود و سنتور) حسین صنعتى اطلاعات عمومى در مورد (كمانچه، ویولن و سازهاى ملى) و از نوازندگان معروفى چون مرحوم صبا و كمانچه، ویولن، سنتور) فرامرز پایور (سنتور) حسین دهلوى (سنتور) و سایر نوازندگانى كه در هنرهاى زیبا فعالیت داشتند در مورد ساختن رباب، قیچك، تنبور، قانون، هارپ، سازهاى بادى ایرانى (سورنا، بالابان) راهنمایى و استفاده‏هاى زیادى بردم. مثلاً از آقاى حسین دهلوى در مورد سنتور كروماتیك و از مرحوم حسین تهرانى در ساختن تنبك و مخصوصاً در مورد انداختن پوست آن استفاده‏ى زیادى بردم. در مجموع حدود 13 سالى كه در وزارت فرهنگ و هنر بودم از تمام این استادان كسب فیض كردم ولى ناگفته نماند كه در هر زمان و هر لحظه نزد استاد بزرگ و عزیزم آقاى قنبر بودم و از معلومات ایشان نیز استفاده مى‏كردم. بعد از حدود 13 سال فعالیت در وزارت فرهنگ و هنر بخشنامه‏اى از طرف وزارتخانه آمده بود و در آن قید شده بود كه سازها از نظر كمیت مورد نظر بودند و من هم چون علاقه‏ام روز به روز به موسیقى سنتى و عرفانى بیشتر مى‏شد از این تاریخ دوره‏ى جدیدى در كار هنرى من پیدا شد. زیرا در طى این مدت علاوه بر تحقیقات در ساختن به نواختن سنتور و سه‏تار و ویولن نیز اقدام كرده بودم. سنتور را نزد آقاى دكتر صفوت مى‏نواختم و چون آقاى دكتر صفوت بر اساس نامه‏اى كه در اختیار سازمان رادیو و تلویزیون قرار داده بود و در آن دو مورد را پیشنهاد كرده بود، یكى تشكیل كلاس‏هاى موسیقى و آشنایى با اساتید بزرگ و گرفتن اطلاعات و ضبط نوارهایى از این بزرگان علم موسیقى و تحقیق و آزمایش در ساختن سازهاى ملى و در مورد دوم، ساختن سازهاى ملى به توصیه‏ى پدر ایشان مرحوم اصغر صفوت در خرداد سال 1347 به من پیشنهاد شد كه من هم با كمال میل و افتخار قبول كردم و از آن زمان مسئولیت كارگاه مركز حفظ و اشاعه موسیقى طى حكمى كه از طرف رادیو و تلویزیون به بنده دادند، به عهده‏ى اینجانب گذاشته شد. تا سال 1357 طى مدت 11 سال زمان تحقیق و بررسى من در مورد سازهاى ملى شكل جدیدى به خود گرفت و از استادانى به نام، چه در ساختن و چه در نواختن فیض بردم مانند: 1- حاج آقا محمد مجرد ایرانى كه منزل ایشان در خیابان ژاله بود به اتفاق آقاى دكتر صفوت، مرحوم برومند، مرحوم محمود كریمى، خدمت ایشان رسیدیم و ما را با روى خوش پذیرفتند و من یك سه‏تار و یك سنتور نمونه‏ى كارم را نزد ایشان بردم و آن مرد فرزانه مرا در ساختن آنها بیشتر تشویق نمود و یك سه‏تار و یك سنتور به صورت یادگار از من گرفتند. طى چند سال، هفته‏اى یك بار نزد ایشان مى‏رفتم و چند ساعتى در خدمت او بودم و از اطلاعاتى كه در مورد سازندگان قدیمى مانند یحیى و جعفر در تار، باقرخان در كمانچه، حاج طاهر در سه‏تار، استاد صفا و سید جلال در سه‏تار و سنتور ساخت ماركار با محبت فراوان در اختیار من مى‏گذاشتند. 2- مرحوم استاد نورعلى‏خان برومند كه طبق قراردادى كه با مركز حفظ و اشاعه موسیقى داشتند هفته‏اى دوبار در روزهاى یكشنبه و چهارشنبه به مركز مى‏آمدند و من ساخته‏هاى خود را كه در كارگاه حفظ و اشاعه بود نزد وى مى‏بردم، ایشان گوش مى‏كردند و نظرات مثبت یا منفى خود را به من گوشزد مى‏كردند و من هم براى بهبود كارم از آنها استفاده مى‏كردم و این اواخر، صددرصد نظر ایشان را در مورد صداى سازهاى سنتور و سه‏تار پیاده مى‏كردم، حتى در مورد سنتور، پلى را به نام ایشان نام‏گذارى كردم و به پسرم نیز آموخته‏ام. 3- در مورد كمانچه، استاد پهلوى طبق قراردادى كه براى ضبط ردیف‏ها داشتن و به مركز مى‏آمدند، قالب كمانچه باقرخان را از وى گرفتم و طبق نظر این استاد به ساختن آن مشغول شدم و اشكالات این ساز را از ایشان مى‏پرسیدم. در تار و سه‏تار، استادانى چون مرحوم سعید هرمزى و استاد فروتن راهنمایى‏هاى فراوانى كردند، نظریات ایشان را كاملاً گرفتم، زیرا آنان اطلاعات ذیقیمتى در مورد سازندگان قدیمى سازها داشتند و باید یادآور شوم هنگامى كه نزد استاد هرمزى نواختن سه‏تار را مى‏آموختم، راهنمایى ایشان را همزمان در ساختن تار و سه‏تار استفاده مى‏كردم و در ضمن از استادانى چون: مرحوم احمد افشار، حسن مشحون، محمود كریمى، احمد عبادى و حسنعلى دفترى بهره‏ى فراوانى بردم و از تجربیات آنان در بهبود كارم استفاده بردم. تنبور را نزد نورعلى‏خان الهى و راهنمایى استاد عرفان و فرزندان ایشان كسب فیض كردم و همچنین از نوازندگان خوب و جوانى كه در آن زمان به مركز مى‏آمدند مثل: على‏اكبر شكارچى، داود گنجه‏اى، كامران داروغه، محمد مقدسى، هادى منتظرى، مجتبى میرزاده در مورد (كمانچه و ویولن) مشورت و بهره مى‏گرفتم. با آقایان: استاد مجید كیانى، رضا شفیعیان، پرویز مشكاتیان، جلیل عندلیبى در مورد (سنتور) با آقایان: محمدرضا لطفى، حسین علیزاده، داریوش طلایى و جلال ذوالفنون در مورد تار و سه‏تار و در مورد (تنبك) با آقایان فرهنگ‏فر، مرتضى اعیان و فرهمندبافى مشورت و بهره مى‏بردم. در چند مسافرت پى‏درپى كه طبق قراردادهاى فرهنگى و هنرى به كشورهاى: آلمان، اتریش، تركیه و افغانستان از طرف سازمان رادیو و تلویزیون داشتم در مورد ساختن ساز در این ممالك تحقیقاتى نمودم و به جمع اندوخته‏هایم افزوده گشت و مدت شش ماه هم در دانشكده كشاورزى كرج در مورد چوب و چوب‏شناسى به مطالعه و تحقیق پرداختم. البته در طى تمام مراحل تحقیقات و بررسى‏هایم در كنار كارم به تحصیل و نواختن ساز نیز ادامه دادم و بعد از گرفتن دیپلم متفرقه، تحصیلات دانشگاهى را در دانشگاه تهران به اتمام رساندم. باید یادآور شوم، اصولاً یك سازنده ساز باید در نواختن آن سازى كه مى‏سازد، تا حدودى در تنظیم و رگلاژ و صداى ساز و مضراب‏هاى مختلف آن و تكنیك نوازندگى مختلف استادان و كوك‏هاى گوناگون، آشنایى كامل داشته باشد. به همین سبب من نزد استادان بزرگى رفتم و از محضر آنان كسب فیض نمودم، مانند مرحوم استاد ابوالحسن صبا و رحمت‏اللَّه بدیعى (ویولن) مرحوم نورعلى‏خان برومند، مرحوم هرمزى، جلال ذوالفنون، حسین علیزاده (سه‏تار) دكتر صفوت، مجید كیانى، محمد حیدرى، صادقى (سنتور)، البته در مورد سه‏تار و سنتور حدود ردیف‏هاى موسیقى را نواختم، به طور كلى با نواختن تمام سازهایى كه ساختم تا حدودى آشنایى دارم ولى علاقه من به موسیقى ایرانى، بیشتر مى‏باشد زیرا این موسیقى به وسیله‏ى آلاتى نواخته مى‏شود كه من در ساختن آنها دستى دارم ولى گرایش من بیشتر در ساختن و نواختن سنتور و سه‏تار مى‏باشد. همانطور كه قبلاً شرح دادم، سازهایى كه در كارگاه وزارت فرهنگ و هنر ساخته مى‏شد و در دسترس استادان قرار مى‏گرفت چون با همكارى دسته‏جمعى بود، ساز به نام وزارتخانه (اداره‏ى هنرهاى زیبا) نامیده مى‏شد و من وقت و فرصت اضافى خود را در منزل ضمن آموختن و فراگیرى نواختن ساز، شروع به ساختن آلات موسیقى مى‏كردم نظیر: (كمانچه، ویولن و سنتور) و به معلمین موسیقى مى‏دادم و هنرمندانى كه در آن زمان از من ساز خریدارى كردند، آقایان: منوچهر زاهدى، صادقى، محمد حیدرى و بزرگزاد بودند و یادم هست كه یك (كمانچه) هم آقاى دكتر خوش ضمیر خریدارى كرد و ویولن‏هایى را هم كه استاد قنبرى در منزل مى‏ساختند و بنده با ایشان همكارى مى‏كردم در اختیار معلمین قرار مى‏گرفت. در مركز حفظ و اشاعه موسیقى نیز سازهایى را كه مى‏ساختم و به استادان مى‏دادم، نام و شماره‏ى مركز حفظ و اشاعه روى آن ثبت مى‏شد ولى سنتورهایى را كه در منزل ساختم آقایان: اسماعیل تهرانى، اسماعیل واثقى، مرحوم دكتر جهانبگلو و چهار سنتور، مرحوم نورعلى برومند، استاد مجید كیانى، جلیل عندلیبى، كاظم داودیان و اكثر شاگردان استاد فرامرز پایور خریدارى كردند. سه‏تارهایم را مرحوم حاج آقا مجرد ایرانى، نورعلى برومند، هرمزى، فروتن، كریمى و سه‏تارى را كه به ایشان داده بودم روى آن خاتم‏كارى بود. بعد از بازخریدى خود از مركز حفظ و اشاعه در سال 1357 تمام وقتم را در منزل صرف ساختن آلات موسیقى نمودم و سازهایى كه ساختم و در دفترم نام و مشخصات آن ذكر گردیده غیر از اشخاص معمولى، و هنرمندان بزرگى چون: احمد عبادى، دكتر عبادى (نوه‏ى آقا میرزا عبداللَّه) تیمسار حسنعلى دفترى، منصور نریمان، شهرام ناظرى، محمد موسوى، محمدرضا شجریان، احمد ابراهیمى، محمود تاجبخش، محمدرضا لطفى، حسین علیزاده، زیداللَّه طلوعى، محمد فیروزى، حسن زرگانى، رضا وهدانى، عطاء جنگوك، حمید متبسم، مجید رخشانى، محمدرضا رحیمى، شاپور رحیمى، محمدرضا اقبال، جلال ذوالفنون، ابتهاج، مهدى ستایشگر، جمال سماواتى، مظهرى، منتظرى، اكبر شكارچى، امین‏اللَّه رشیدى، داود گنجه‏اى، مهندس گنجه‏اى، جمشید محبى، ارشد طهماسبى، كیوان ساكت، بهرام ساعد و... مى‏باشند. پسرم، على زادخیل كه هم‏اكنون حدود 19 سال دارد، از سن 9 سالگى، درست از زمانى كه خود من به سازسازى روى آوردم، شروع كرد و نزد خودم مشغول ساختن ساز و پى بردن به رمز و راز آن مى‏باشد و حاصل 38 سال كار مداوم و پر تلاش خود را در اختیار وى نهادم و در اینجا نه به عنوان پدر، بلكه به عنوان یك استاد وى مى‏گویم كه وى در كار خود بى‏نظیر است بسیار سریع پیشرفت كرد، به طورى كه استادانى كه براى خرید ساز به ما مراجعه مى‏كنند ساز ساخت على زادخیل را مثل ساز ساخت حسن زادخیل پذیرا مى‏شوند. على زادخیل با توجه به سن جوان خود هم‏اكنون در كارگاه مشغول ساختن سه‏تار و سنتور و اخیراً كمانچه شده و هفته‏اى دوبار هم در آزمایشگاه خود به تحقیق ساختمان سازها با هم مى‏پردازیم و كتابى در دست تهیه دارم كه روش سازسازى و چوب را در اختیار جوانانى كه شروع به ساختن آلات موسیقى كرده‏اند قرار دهم و در این راه پسرم على زادخیل زحمات فراوانى را متحمل گشته است.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.