علیرضا عضدالملک
فرزند میرزا موسىخان و برادرزادهى مهدعلیا مادر ناصرالدین شاه در حدود 1200 ش در تهران متولد شد. تحصیلات مقدماتى را در مكتبخانه خصوصى فراگرفت و در دوران سلطنت محمدشاه در دربار به عنوان غلامبچه وارد شد. در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه هم همان سمت را داشت، بعد غلامبچهباشى گردید و تدریجا ترقى نمود. چندى حاكم مازندران شد تا به وزارت عدلیه منصوب گردید و صندوقى به نام «صندوق عدالت» تاسیس كرد تا هر كس كه شكایتى از مقامات دارد عریضه خود را در آن صندوق بیندازد.
عضدالملك در وقایع رژى و تحریم تنباكو رابط بین شاه و عدهاى از علماء بود و تدریجا موقعیت خاصى پیدا كرد و جزو امناى دولت و رجال درجه اول محسوب مىشد تا اینكه ایلخانى قاجار گردید. در زمان سلطنت مظفرالدین شاه بسیار معزز و محترم و مورد شور شاه بود. در انقلاب مشروطیت آزادیخواهان مورد حمایت او بودند و در صدور فرمان مشروطیت تاثیر زیادى داشت. وقتى محمدعلىشاه با مشروطهخواهان سر ناسازگارى آغاز كرد، عضدالملك غالبا به عنوان شفیع و ریشسفید مداخله مىكرد. در جریان واقعه توپخانه كه عدهاى از طرفداران محمدعلىشاه نظم تهران را به هم ریختند و در نتیجه عدهاى از وزیران و رجال بازداشت شدند، عضدالملك براى آزادى آنها تلاش بسیار نمود مخصوصا كه میرزا احمدخان علاءالدوله دامادش قرار بود اعدام شود. عضدالملك در آبدارخانه شاه، بست نشست تا حكم آزادى او را گرفت.
پس از فتح تهران و متحصن شدن محمدعلى میرزا در سفارت روس، جلسهاى از محمدعلى میرزا از سلطنت خلع و احمدمیرزا ولیعهد 13 ساله را به سلطنت برگزیدند و چون به سن بلوغ قانونى نرسیده بود، علیرضاخان عضدالملك ایلخانى قاجار را كه مردى موجه و مقدس بود، به نیابت سلطنت انتخاب كردند.
عضدالملك پس از قبول نیابت سلطنت، به اتفاق عدهاى به سفارت روسیه واقع در زرگنده رفته، شاه تازه را از پدرش مطالبه نمود. ولى محمدعلىشاه از تحویل احمد میرزا به شدت خوددارى كرد و گفته بود بین من و این فرزند علاقه و انس شدیدى وجود دارد و شما به جاى احمدمیرزا فرزند دیگرم را به سلطنت بنشانید ولى علیرضاخان، محمدعلى میرزا را تهدید نموده بود كه در صورت عدم تحویل شاه جدید، ممكن است سلطنت از قاجاریه گرفته شود و صلاح در این است كه در تحویل شاه كوتاهى ننمایند.
به هر نحوى كه برود، احمدشاه را به همراه خود به كاخ گلستان برده و مراسم معمول زمان را انجام داده، پادشاهى او را به دول خارجه اطلاع داد. تندروىهاى مشروطهخواهان و مجاهدین كه در روزهاى نخستین فتح تهران انجام مىگرفت، به هیچ وجه مورد تایید و موافقت عضدالملك قرار نمىگرفت و او رضایت به آن همه تندروى نمىداد مخصوصا اعدام شیخ فضلالله نورى به شدت مورد انتقاد او قرار گرفت به طورى كه سردار اسعد و سپهدار را به باد ناسزا گرفته بود. بعد از تشكیل مجلس دوم، عضدالملك از طرف مجلس رسما به نیابت سلطنت تعیین گردید و مراسم تحلیف را به جا آورد و سپهدار تنكابنى هم رئیسالوزراء شد. پس از یك سال عضدالملك، سپهدار تنكابنى را از رئیسالوزرائى معزول نمود و میرزا حسنخان مستوفىالممالك را بدان سمت منصوب كرد. عضدالملك به علت كهولت، پس از چهارده ماه نایبالسلطنگى در تهران درگذشت و در مقبرهى ناصرالدین شاه در حضرت عبدالعظیم مدفون گردید. عضدالملك مردى زاهد و مقدس بود، پاكى طینت و سیرت او را هیچیك از رجال نداشتند. فوقالعاده ثروت اندوخته بود و در نهایت خست و امساك زندگى مىكرد. فرزندان وى بعدها نام خانوادگى «امیرسلیمانى» را براى خود انتخاب كردند. یكى از فرزندان وى كه در عصر ما به نام مشیرالسلطنه مىزیست، مشرب تصوف داشت و خانقاه و تكیهاى در سنگلج بنیاد نهاد كه هماكنون نیز وجود دارد.
(ع. بازوى پادشاهى و كشور) علىرضا قاجار، رئیس ایل قاجار و از رجال اواخر دوره قاجاریه (ف. رمضان 1328 ه.ق.). پس از خلع محمدعلى شاه قاجار، پسر دوازدهسالهاش احمد میرزا (4- احمدشاه) از طرف ملیون به سلطنت رسید و عضدالملك به نیابت سلطنت تعیین شد، و پس از فوت او ابوالقاسم خان ناصرالملك نایبالسلطنه گردید.
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.