مهدیقلی علوی مقدم
فرزند سرتیپ علیقلىخان افسر قزاق و از طرف مادر نوهى محمدباقرخان اعتمادالسلطنه است. در 1280 در تهران تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و متوسطه وارد مدرسهى نظام مشیرالدوله شد و در 1299 فارغالتحصیل گردید. در 1301 براى ادامه تحصیل به اروپا اعزام گردید و در رشتهى دامپزشكى نظام دكترا گرفت و چند دورهى نظامى هم در سنسیر طى كرد. پس از مراجعت به تهران، درجات نظامى را اخذ و در 1320 معاون اداره اصلاح نژاد اسب بود. چند روزى معاون شهربانى شد، مجددا به ارتش بازگشت و درجهى سرتیپى به او دادند. مدتى ریاست ادارهى امور دواب با او بود. چندى ریاست سررشتهدارى ارتش را به او سپردند. چند سالى هم امور و ورزش ارتش تحتنظر او قرار داشت. فرماندهى گارد مسلح گمرك نیز چندى با او بود.
در 1330 درجهى سرلشكرى به او داده شد و به ریاست ژاندارمرى كل كشور منصوب شد. بعد به معاونت وزارت جنگ رسید. سپس فرماندار نظامى تهران گردید. در واقعهى 30 تیر 1331 كه مردم به نفع مصدق قیام كردند، او حاكم نظامى بود. در اثر تیراندازى و شدت عمل عدهى زیادى در تهران مقتول و مجروح شدند. وقتى مصدق مجددا روى كار آمد، دستور بازنشستگى و تعقیب فرماندار نظامى و رئیس شهربانى و رئیس ستاد را صادر كرد. سرلشكر گرزن رئیس ستاد و سرلشكر كوپال رئیس شهربانى، خیلى زود خود را كنار كشیدند ولى علوىمقدم بناى مخالفت و مبارزه با دولت را گذاشت و مجمعى از افسران بازنشسته و جوان تشكیل داد و علیه دولت مصدق شروع به فعالیت نمودند.
تدریجا دامنهى مخالفت آنها ابعاد وسیعترى پیدا كرد. عدهاى از مردم جنوب تهران با آنها همداستان شدند. وقتى زاهدى محور مبارزه با مصدق قرار گرفت، همه دور او جمع شدند. علوى مقدم هم صمیمانه با زاهدى تلاش نمود. چند بار توقیف شد. بعد از كودتاى 1332 علوى مقدم پاداش فعالیت یك سالهى خود را دریافت كرد و به ریاست شهربانى كل كشور منصوب گردید. تا زمانى كه سازمان امنیت تشكیل نشده بود، تنها منبع و مرجع قدرت شهربانى بود و علوى مقدم تحقیقا از قوىترین مهرهها محسوب مىگردید. بعد از تشكیل سازمان امنیت و اختیاراتى كه آن سازمان به دست آورد، بین دو منبع قدرت اختلاف افتاد. علوى مقدم و تیمور بختیار به جان هم افتادند، البته شاه هم این اختلاف را دامن مىزد. علوى مقدم در 1337 به درجهى سپهبدى رسید. كبر و خودخواهى او در حد اعلى شد، با هر قدرتى غیر از شاه مبارزه مىكرد. هرگز به دستورات نخستوزیر ترتیب اثر نمىداد. در انتخابات دورهى بیستم كه در تابستان 1339 اتفاق افتاد ، شهربانى مداخلات زیادى داشت. بعد از سقوط كابینهى دكتر اقبال و روى كار آمدن جعفر شریفامامى، سپهبد علوى مقدم به سمت وزیر كشور معرفى گردید و انتخابات زمستانى دورهى بیستم را انجام داد و مداخلات زیاد او در انتخاب اشخاص وجههى دولت را از بین برد، به طورى كه شریفامامى ناچار كابینه را ترمیم كرد و جاى علوى مقدم را به سپهبد عزیزى رئیس ژاندارمرى داد.
در اردیبهشت 1340 دكتر على امینى با حمایت حزب دموكرات آمریكا در ایران زمامدار شد. شرط زمامدارى او عدم مداخلهى شاه در امور كشور و انحلال مجلسین بود كه هر دو انجام گرفت و امینى براى مبارزه با فساد، دادگسترى را مجهز كرد. عدهى زیادى از بلندپایگان كه در افكار عمومى در مظان اتهام و فساد بودند، بازداشت گردیدند. سپهبد علوى مقدم در راس بازداشتشدگان قرار داشت. چند ماه در زندان به سر برد، تاب و توان خود را از دست داد، به التماس و التجاء افتاد. سرانجام بدون محاكمه آزاد شد. به دستور شاه، در وزارت كشاورزى شغل مشاورى به او دادند. او در ریاست شهربانى خود، شركت واحد اتوبوسرانى را تاسیس نمود و چند سالى مدیرعامل آنجا هم بود. علوى مقدم در سال 1363 در سن 83 سالگى در تهران درگذشت.
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.