عباس گزی
متخلص به جزى، از شعراى دوره قاجاریه است كه در سال 1264 هجرى قمرى در گز برخوار متولد شد. درویش پس از رسیدن به سن هفت سالگى در موطن خود به مكتب خانه رفته و نزد عالمى به نام ملّا عبداللّه مدتى را به كسب علم و دانش پرداخته ولى به علت ناملایمات زندگى و مشكلات و قحطسالى و گرانى، مكتب خانه را رها كرده و همراه پدر به كار مقنىگرى پرداخته است. خود در شرح زندگى خود گفته فرزند على اولیك و ماندگار نامى بوده است. درویش از سن 14 ،13 سالگى به سرودن شعر پرداخت و از همان هنگام به عنوان شاعرى كه به زبان محلى شعر مىسروده شناخته شد. با گذشت زمان و با مراودت و معاشرتى كه با دراویش داشت، باعث شد او به خانقاه آنان راه پیدا نموده و كمكم به سلك آنان در آید و به سیر و سفر بپردازد. درویش در یكى از سفرهاى خود به شیراز، تعدادى قرآن با تفسیر و ترجمه صفىعلیشاه به سوغات آورد و به دوستانش هدیه كرد. او در پایان یك سفر طولانى به زادگاه خود گز برخوار بازگشت و مراد و مرشد گروهى شد كه محل گردهمایى آنان مقبره امامزاده شاه نعمتاللّه بود. او از همسر گزى خود داراى 5 فرزند پسر و 3 دختر بوده كه از جمله آنان جنتى، حسن و همدم بودهاند.
ملّا عبداللّه از مكتبداران گز در سالهاى 1270 هجرى قمرى به بعد بوده كه آموزش و كتابت را به نوجوانان زمان خویش مىآموخته و درویش عباس مدتى در مكتبخانه وى در سن 7 سالگى آموزش دیده است. درویش عباس در شعرى از او تعریف و تمجید نموده و قدردانى كرده است:
چونكه هفت سالام بِبو بابام و مام
كار اَژوَن به ور یك عبداللّه نام
فاضل و كامل بو آن عالى گهر
عارف و واقف بو از هر خیر و شر
قلب نقاداش چو نو آئینه بو
خلقت پاك دلش بى كینه بو
كل افعالش خو مردم بو خِبى
این رو آدمهاى گز سین بو اِبى
یك دو سه مه بیشویان پیشش ده كار
خو آما كج بو همیشه روزگار
وَتَّر از آنها گرانى پیش اومه
هر بلایى اومه سر درویش اومه
لیك خوم ور خوم دِه یك كاریم بِكه
گر همیشه نَمكه یك باروم بكه
دفترا بِمخونت از ب تا الف
پاك بیمدى قولاى مختلف
درویش در سال 1323 هجرى قمرى در سن 59 سالگى دار فانى را وداع گفت و در زاویه شرقى مقبره امامزاده شاه نعمتاللّه در گز برخوار به خاك سپرده شد. در سال 1366 هجرى شمسى براى دومین بار سنگ قبرى توسط نوادگان او تهیه و بر روى قبر وى در امامزاده شاه نعمتاللّه نصب گردیده است.
درویش اشعار خود را تحت عنوان ارشادالولد در مضامین: عرفانى، موعظه، وصف طبیعت، مدح ائمهاطهار و مولاى متقیان و هدایت فرزندان خویش، و به شكل مسمّط، تركیببند، بحر طویل و هزلیات سروده و به استقبال شعرایى همچون حافظ، سعدى، مولوى، سنایى، خسرو قبادیانى و نظامى گنجوى رفته است. دیوان اشعار او مشتمل بر حدود 10000 بیت مىباشد.
زندگى درویش در فقر و تنگدستى گذشته و در اشعار خود از كسانى كه ارزشهاى بزرگ الهى و انسانى و مقدسات مورد احترام مردم را وسیله كسب و ثروت و جاه و مقام خویش ساختهاند، در قالب اشعار طنز و هجا انتقاد نموده و از تبعیضات و بىعدالتیها و ظلم و ستم روزگار شكوه داشته است.
درویش عباس در ارتباط با سادات جز برخوار چنین سروده است:
سادات جزى به احترامِند
بى شك همه وچه امامِند
دارو روژون فقیر الله
از صدق مرید نعمت الله
ذوقون كَئه خو قلم كِرانِه
منبعد اِبى رقم كِرانِه
ملا هامون به صدق و ایمان
مقداد و ابوذرند و سلمان
از حكمت و علم مستفیداِند
وُلله كه وِیتَر از مفیداِند
هِندون همه مجمع معانى
دیباچه علم و نكته دانى
گزیدههایى از اشعار و سرودههاى او بعد از وفاتش توسط بازماندگان و نوادههایش تحت عنوان غزلیات درویش عباس گزى به طبع رسید و در دسترس عموم مىباشد.
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.