يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

داوود زمانی

داوود زمانی
شهید داوود زمانی : فرمانده عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی« روانسر » شهیدزمانی در سال 1341 در یکی از محله های قدیمی «تهران »به دنیا آمد. درسال 1347 به مدرسه رفت و تا پایان مقطع راهنمایی در س خواند .دراین مقطع در س می خواند که با انقلاب ومبارزات مردم ایران بر علیه حکومت خود کامه ی ستم شاهی همراه شد .او به فعالیت های سیاسی ومبارزات بی امان بر علیه رژیم منفور پهلوی پرداخت . در بیشتر مواقع سر کلاس حاضر نمی شد و در خیابانها و کوچه های شهر و گاهی هم در محیط مدرسه به پخش اعلامیه های حضرت امام (ره )می پرداخت . بعداز پیروزی شکوهمندانه انقلاب اسلامی و تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ؛به عضویت این نهاد مقدس در آمد و در لشکر 27 محمد رسول الله (ص)مشغول به خدمت شد .در تیر ماه سال 1360 جانشینی پاسگاه عملیاتی سپاه «گهواره»، یکی از بخشهای تابعه استان «کرمانشاه» را پذیرفت . پس از یک سال به سپاه «روانسر» رفت و فر مانده گردان عملیاتی آنجا شد . در مهر ماه سال 1361 به منطقه «لون سادات»در« کامیاران» آمد و با همکاری نیرو های تحت امر خود آن منطقه را از دست نیرو های ضد انقلاب آزاد کرد و پایگاهی را در آنجا بنا نهاد .یک ماه بعد با دختر رو حانی مبارز «لون سادات» ،شهید ملا «عبد القادر بزرگ امید» ،ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک فرزند پسر می باشد .حضور شهید زمانی به عنوان فرمانده عملیات سپاه «روانسر» ضربات جبران ناپذیری را به پیکر ضدانقلاب وارد می ساخت. در تاریخ 31/5/1362 نیرو های ضد انقلاب نامه کاذبی را از طرف اهالی روستای «سر شیلانه» مبنی بر اعلام آمادگی آنها برای پیوستن به نیرو های سپاه نوشته و به شهید زمانی می رسانند .شهید زمانی هم بلافاصله همراه شهید «اردستانی» و چند نفر دیگر از همرزمان خود به طرف آن روستا حرکت می کنند .وقتی او ودیگر همرزمانش وارد روستا می شوند مورد کمین نیرو های ضد انقلاب که در مواضع از قبل پیش بینی شده مستقربودند ،قرارمی گیرند.و همراه دیگر همرزمانش از جمله رزمنده شهید به شهادت می رسد. مزار مطهر شهید در بهشت زهرا (س)تهران قطعه 28 ردیف 6 می باشد . شهید داود زمانی چهره ی نو رانی و زیبایی داشت ؛مهربانی و صمیمیت در چهره او نمایان بود. بعضی وقتها سکوت قابل تاملی چهره او را در بر می گرفت که حکایت از رازهای ناگفته او با خدا بود. شیرین و گیرا صحبت می کرد، طوری که هر شنونده ای رامجذوب خود می ساخت و در دل او جای خود را باز می کرد .اخلاص عجیبی داشت ؛یکرنگی و صداقت در وجود او موج می زد .کسی را دشمن می دانست که با انقلاب و نظام به مقابله برخواسته باشد . به حضرت امام(ره) عشق می ورزید ؛نیرو های سپاه را بسیار دوست داشت و از نیرو های ضد انقلاب به شدت متنفر بود. به معنویات علاقه خاصی نشان می داد. به گفته همسر ش:او بیشتر اوقات در منزل خود مراسم دعا و روضه بر گزار می کرد . باهم به مراسم دعای کمیل و توسل می رفتیم.ایشان می گوید :یادم هست که بعد از شهادت پدرم، هر روز برای او قر آن تلاوت می کرد و طلب استغفار می کرد .بیش از اندازه متواضع و خاکی بود ؛هیچ گونه غروری در وجود او حضور نداشت .هیچ گاه خود را برتر از دیگران نمی دانست .نوع مذهب و شهری یا روستایی بودن را ملاک برتری نمی دانست و بیشتر به تقوا و انسانیت می اندیشید . رو حیه یاری دهی خاصی داشت و از کمک کردن به دیگران لذت می برد .


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.