بیست، داستانی مدرن؟!

نقد و بررسی فیلم بیست ساخته عبدالرضا کاهانی
پنجشنبه، 3 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
  بیست، داستانی مدرن؟!
بیست سر و شکل شلخته ای ندارد؛ از آن دست فیلم هایی است که در مرزی متوسط و خنثی راه می رود و همه را از هر سخنی راضی نگه می دارد و این موضوع بیشتر از آن که به فیلمنامه اش مربوط باشد، حاصل پرداخت خوب کاهانی و کار قابل قبول مجموعه بازیگرانش است. کاهانی که هر دو فیلم پیشینش هم در حال و هوای آثار سینمای مدرن ساخته شده، در اینجا نیز به ادعای خود و همکار فیلمنامه نویسش (حسین مهکام) خواسته که داستانی مدرن را از زندگی آدم هایی حاشیه نشین در دل این کلان شهر روایت کند. اما متاسفانه فیلم درست از همین ناحیه ضربه خورده است و جز یک گره افکنی خوب (تعطیل شدن تالار در بیست روز آینده) خط روایی اش به شکلی عامدانه از اوج و فرودهای معمول پرهیز کرده که البته این موضوع ایرادی به حساب نمی آید؛ ولی باید گفت کاهانی و مهکام موفق نشده اند حفره های یکنواختی فیلمنامه را با مصالحی پر کنند.
فیلم در بسیاری از سکانس هایش در جا می زند و پیش نمی رود و همین موضوع ریتم آرام و یکدست اثر را در سکانسهای ابتدایی به ریتمی کند و ناموزون در میانه و انتهای فیلم تبدیل کرده است. تمرکز کاهانی برای خلق یک روایت مدرن راه را برای نزدیک شدن به درونیات کاراکترها بسته است. در حقیقت با اینکه فیلمنامه نویسان شخصیت هایی زنده و ملموس و حتی دوست داشتنی را پدید آورده اند، اما سایه دوری جستن بیش از اندازه از تعریف یک داستان سینمایی شخصیت محور، به جنس شخصیت پردازی همان کاراکترها هم لطمه زده است.
عنوان تماشاگر آن چنان که باید درگیر داستان هیچ یک از شخصیت های اصلی نمی شویم و فیلمنامه در کنار به تصویر کشیدن اتفاق های  بیست، داستانی مدرن؟! داخل تالار که خیلی هاشان قابل حذف است، تلاش کرده به طور متناوب در هر سکانس به یکی از این شخصیت ها بپردازد و البته خیلی زود از کنار او گذشته و به سراغ کاراکتر دیگری رفته است. در میا کاراکترها سلیمانی (پرویز پرستویی)  با آن که شخصیتی سرد مزاج، تندخو و در نگاه اول دافعه انگیز دارد، اما در نگاه اول به نظر می رسد جنس شخصیت پردازی اش از سایرین بهتر و کمتر از آن ها قالبی تیپیکال داشته است. این موضوع که وسواس بیمار گونه او معلول زندگی سردش و وقت گذراندن در فضای تالار است، زمینه چینی مناسبی از سوی فیلمنامه نویسان برای پرداخت بهتر کاراکتر اصلی است؛ با این وجود در مجموع شخصیت سلیمانی انتظار بیننده را برآورده نمی کند و تحول شخصیتی اش که روند حرکتی داستان کم رنگ فیلم بر پایه آن بنا شده، در نیامده و اگر کمی محسوس است به جنس بازی پرویز پرستویی بر می گردد که در اجرا تمام تلاشش را روی این موضوع گذاشته است.

دیگر کارکترها نیز از دید پرداخت درست سینمایی تا اندازه ای در جا می زنند و بیشترشان به مدد نقش آفرینی بازیگران این نقش هاست که در چشم تماشاگر قابل قبول به نظر می رسند. به عنوان مثال کمتر به زندگی فرخ (علیرضا خمسه) و همسرش، فرشته (فرشته صدر عرفایی) نزدیک می شود و به همین جهت تماشاگر آن چنان که باید در گیر و نگران وضعیت اسکان آنها پس از تعطیلی تالار نمی شود. یا در مورد کاراکتر میثم (مهران احمدی) باید گفت علاقه او به بازی با تلفن همراه و دیگر نشانه های سطحی زندگی شهری و اشتیاقش به کسب شهرت و بازی در سینما یک خط روایی فرعی بیهوده و بی کارکرد است که از میانه های فیلم گم می شود. حضور آن پسر جوان نوازنده (علیرضا حسینی) هم غیر قابل باور از کار در آمده و ادعای او بر این که فرزند سلیمانی است تعلیقی ایجاد نمی کند.

اگر کاهانی گوشه چشمی هم به مولفه های تثبیت شده درام نویسی کلاسیک توجه نشان داد، اکنون فیلمش در زمینه محتوا سر و شکل بهتری پیدا می کرد.
 
نویسنده: امیر رضا نوری پرتو

1300/


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.