درنگی تاریخی بر بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در تاکید بر نقش راهگشای جوانان
مروری سریع بر نخستین دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی، حضور بیسابقه و کمنظیر جوانان در تمامی ردههای مدیریت نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور خود را به رخ میکشد. بسیاری از مدیران دراین دهه، سنی بیش از سی سال ندارند و مدیرانی با سنین بالای چهلسال بسیار محدود و انگشتشمارند. پیروزی انقلاب اسلامی سبب شد تا با رویکردها و سازوکارهای غربی و استثماری در نهادها و ساختارهای دولتی کشور مبارزه شود و روندها و اهداف جدیدی منطبق بر آرمانهای متعالی انقلاب، جایگزین نظام پیشین شود. این گشت و تحول، نیازمند حضور نیروهایی جدید، انقلابی و کارآمد بود که بر ساختارهای کهنه و ناکارآمد قبلی غلبه کنند و طرحی نو در اداره و پیشرفت کشور دراندازند. این جوانگرایی ناگزیر، نتایج درخشان و تجربههای شیرینی را برای مردم به ارمغان آورد. فارغ از برخی اشتباهات و خطاها، خاطرهی جمعی ایرانیان، آن روزها را علیرغم سختیها و آسیبهای انکارناپذیر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به عنوان روزهایی روشن و دوستداشتنی ثبت کرده است. روزهایی که با وجود همهی دشواریها و همچنین نوپایی انقلاب اسلامی، همدلی ملت و دولت در اوج بود و مردم بیش از هر دورهی دیگری، میان خود و مسئولان، نزدیکی و همرنگی بیشتری احساس میکردند.
با پایان جنگ تحمیلی، سازندگی و توسعهی زیرساختهای اقتصادی، فرهنگی، نظامی و سیاسی کشور ضرورتی حیاتی یافت. حالا بیشتر مدیران و مسئولان جوانی که در دههی شصت اولین تجربهی مدیریتی آنها رقم خورده بود، در چهارمین یا پنجمین دههی عمر خود وارد عرصهی برنامهریزی و فعالیت برای رشد اقتصادی و فرهنگی کشور شدند. از پایان دههی هفتاد شمسی، آرام آرام نسلی جدید خود را آفتابی میکرد؛ نوجوانانی که در محدودهی سالهای 1355 تا 1365متولد شده بودند و اولین مشارکتهای رسمیشان در نظام جمهوری اسلامی و پیگیری آرمانهای انقلاب اسلامی با حضور در انتخابات مختلف ریاستجمهوری، مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان، به سرعت در حال رقم خوردن بود. دولتهای پس از دولت سازندگی، جلب پایگاه رای این نسل پرشمار را که به «نسل سوم» شهرت یافته بود، مطلع نظر خویش قرار دادند. شور و امید جوانان، سرمایهی موثر و بسیار عظیمی بود که مسئولان و مدیران کشور کم و بیش از آن بهرهمند میشدند. دههی هشتاد- سومین دههی عمر جمهوری اسلامی- این سرمایه-ی عظیم انسانی مطالبهگر حضوری جدیتر برای پیشبرد اهداف و مقاصد انقلاب اسلامی شد. نسل سوم حالا خود به همان سنی رسیده بود که پدرانش عهدهدار مسئولیت و حضور در عرصهی تلاش و برنامهریزی برای پیشبرد امورات کشور شده بودند و این نسل نیز میخواست پا جای پای مبارزان انقلابی و بنیانگذاران جمهوری اسلامی ایران بگذارد.
تعارض نگاه تجربهمندانه نسل دوم انقلاب اسلامی که بیش از سه دهه بود اکثریت مسئولیتها و مدیریتهای تاثیرگذار نظام را در حلقهی بستهی خویش نگاه داشته بود با نگاه پرشور، انقلابی و توام با انرژی جوانی نسل سوم انقلاب، سبب شد برخی مدیران، آرمانها و مطالبات گوناگون این نسل را تهدیدی برای پیشبرد برنامهها و روندهای رایج کشور قلمداد کنند. عدم اعتقاد جدی به حضور نیروهای جوان و عدم اعتماد به ایشان در واگذاری مسئولیتها و مدیریتهای کلان، کم و بیش عارضهای است که دولتهای سه دههی اخیر جمهوری اسلامی به آن دچار بوده است. با درک این ضرورت که هر برنامهریزی و حرکتی نیازمند ایدههای نو و خلاقانه و کشف راههای جدید، انرژی و شور و انگیزهی جوانی و مشارکت همهی نسلها در اداره و قبول مسئولیتهای بزرگ است، آسیبها و آثار منفی نگاههای بسته و محافظهکارانهای که به حضور جوانان اعتقاد یا اعتمادی ندارد، عیان و آشکار است. انقلاب اسلامی با آرمانها و اهداف والا و الهیاش، همواره با جانهای پاک و فطرتهای صاف و نیالوده، نزدیکی و قرابت بیشتری داشته است و تاریخ چهلسالهی انقلاب نشانگر آن است که در بزنگاههای حساس و صحنههای سترگ فداکاری و ایثار، این جوانان بودهاند که پیشتاز و پیشرو جانبازی برای انقلاب و حل چالشها و بحرانهای بزرگ بودهاند.
مبارزه علیه طاغوت پهلوی و مقاومت زیر شکنجه و جنایات رژیم شاه، حماسهآفرینی در هشتسال دفاع مقدس و حماسه مدافعان حرم، فتح قلههای بلند علمی و صنعتی در رشتههای مختلف، احیای جهاد سازندگی با حضور در اردوهای جهادی، همه و همه به دست جوانان نسل سوم و نسلهای بعدی انقلاب اسلامی رقم خورده است. با چنین سابقهی روشن و تاثیرگذاری، اگر همهی ظرفیت بالقوهی این نسل کارآمد و دلبستهی انقلاب اسلامی در عرصههای کلان مدیریتی و برنامهریزی نظام جمهوری اسلامی مورد بهرهبرداری قرار گیرد، بسیاری از مشکلات و مسائل کشور خیلی سریعتر و با روشهایی خلاقانهتر و موثرتر، از پیش رو برداشته خواهد شد و سیر پیشرفت و توسعهی ایران اسلامی، جهشی آشکار خواهد یافت. از چنین منظری، جمعیت جوانان نجیب، مومن و دغدغهمند کشور، مدخلی برای صرف هزینههای بسیار دولت نخواهند بود، بلکه گنجی بیپایان از استعدادها، تواناییها و انگیزههای جوانی، امیدآفرینی، فرهیختگی و پیشروی علمی، تعالی فکری و فرهنگی خواهند بود که آیندهی ایران اسلامی را بسیار روشنتر از پیش رقم خواهند زد. این همان نگاهی است که رهبر فرزانهی انقلاب، حضرت آیت الله العظمی خامنهای با رفتار و گفتارشان از مسئولان و صاحبمنصبان ایران اسلامی مطالبه میکنند. همان نگاهی که جوانان را راه حل مشکلات میداند، نه مشکل!
مروری سریع بر نخستین دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی، حضور بیسابقه و کمنظیر جوانان در تمامی ردههای مدیریت نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور خود را به رخ میکشد. بسیاری از مدیران دراین دهه، سنی بیش از سی سال ندارند و مدیرانی با سنین بالای چهلسال بسیار محدود و انگشتشمارند. پیروزی انقلاب اسلامی سبب شد تا با رویکردها و سازوکارهای غربی و استثماری در نهادها و ساختارهای دولتی کشور مبارزه شود و روندها و اهداف جدیدی منطبق بر آرمانهای متعالی انقلاب، جایگزین نظام پیشین شود. این گشت و تحول، نیازمند حضور نیروهایی جدید، انقلابی و کارآمد بود که بر ساختارهای کهنه و ناکارآمد قبلی غلبه کنند و طرحی نو در اداره و پیشرفت کشور دراندازند. این جوانگرایی ناگزیر، نتایج درخشان و تجربههای شیرینی را برای مردم به ارمغان آورد. فارغ از برخی اشتباهات و خطاها، خاطرهی جمعی ایرانیان، آن روزها را علیرغم سختیها و آسیبهای انکارناپذیر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به عنوان روزهایی روشن و دوستداشتنی ثبت کرده است. روزهایی که با وجود همهی دشواریها و همچنین نوپایی انقلاب اسلامی، همدلی ملت و دولت در اوج بود و مردم بیش از هر دورهی دیگری، میان خود و مسئولان، نزدیکی و همرنگی بیشتری احساس میکردند.
با پایان جنگ تحمیلی، سازندگی و توسعهی زیرساختهای اقتصادی، فرهنگی، نظامی و سیاسی کشور ضرورتی حیاتی یافت. حالا بیشتر مدیران و مسئولان جوانی که در دههی شصت اولین تجربهی مدیریتی آنها رقم خورده بود، در چهارمین یا پنجمین دههی عمر خود وارد عرصهی برنامهریزی و فعالیت برای رشد اقتصادی و فرهنگی کشور شدند. از پایان دههی هفتاد شمسی، آرام آرام نسلی جدید خود را آفتابی میکرد؛ نوجوانانی که در محدودهی سالهای 1355 تا 1365متولد شده بودند و اولین مشارکتهای رسمیشان در نظام جمهوری اسلامی و پیگیری آرمانهای انقلاب اسلامی با حضور در انتخابات مختلف ریاستجمهوری، مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان، به سرعت در حال رقم خوردن بود. دولتهای پس از دولت سازندگی، جلب پایگاه رای این نسل پرشمار را که به «نسل سوم» شهرت یافته بود، مطلع نظر خویش قرار دادند. شور و امید جوانان، سرمایهی موثر و بسیار عظیمی بود که مسئولان و مدیران کشور کم و بیش از آن بهرهمند میشدند. دههی هشتاد- سومین دههی عمر جمهوری اسلامی- این سرمایه-ی عظیم انسانی مطالبهگر حضوری جدیتر برای پیشبرد اهداف و مقاصد انقلاب اسلامی شد. نسل سوم حالا خود به همان سنی رسیده بود که پدرانش عهدهدار مسئولیت و حضور در عرصهی تلاش و برنامهریزی برای پیشبرد امورات کشور شده بودند و این نسل نیز میخواست پا جای پای مبارزان انقلابی و بنیانگذاران جمهوری اسلامی ایران بگذارد.
تعارض نگاه تجربهمندانه نسل دوم انقلاب اسلامی که بیش از سه دهه بود اکثریت مسئولیتها و مدیریتهای تاثیرگذار نظام را در حلقهی بستهی خویش نگاه داشته بود با نگاه پرشور، انقلابی و توام با انرژی جوانی نسل سوم انقلاب، سبب شد برخی مدیران، آرمانها و مطالبات گوناگون این نسل را تهدیدی برای پیشبرد برنامهها و روندهای رایج کشور قلمداد کنند. عدم اعتقاد جدی به حضور نیروهای جوان و عدم اعتماد به ایشان در واگذاری مسئولیتها و مدیریتهای کلان، کم و بیش عارضهای است که دولتهای سه دههی اخیر جمهوری اسلامی به آن دچار بوده است. با درک این ضرورت که هر برنامهریزی و حرکتی نیازمند ایدههای نو و خلاقانه و کشف راههای جدید، انرژی و شور و انگیزهی جوانی و مشارکت همهی نسلها در اداره و قبول مسئولیتهای بزرگ است، آسیبها و آثار منفی نگاههای بسته و محافظهکارانهای که به حضور جوانان اعتقاد یا اعتمادی ندارد، عیان و آشکار است. انقلاب اسلامی با آرمانها و اهداف والا و الهیاش، همواره با جانهای پاک و فطرتهای صاف و نیالوده، نزدیکی و قرابت بیشتری داشته است و تاریخ چهلسالهی انقلاب نشانگر آن است که در بزنگاههای حساس و صحنههای سترگ فداکاری و ایثار، این جوانان بودهاند که پیشتاز و پیشرو جانبازی برای انقلاب و حل چالشها و بحرانهای بزرگ بودهاند.
مبارزه علیه طاغوت پهلوی و مقاومت زیر شکنجه و جنایات رژیم شاه، حماسهآفرینی در هشتسال دفاع مقدس و حماسه مدافعان حرم، فتح قلههای بلند علمی و صنعتی در رشتههای مختلف، احیای جهاد سازندگی با حضور در اردوهای جهادی، همه و همه به دست جوانان نسل سوم و نسلهای بعدی انقلاب اسلامی رقم خورده است. با چنین سابقهی روشن و تاثیرگذاری، اگر همهی ظرفیت بالقوهی این نسل کارآمد و دلبستهی انقلاب اسلامی در عرصههای کلان مدیریتی و برنامهریزی نظام جمهوری اسلامی مورد بهرهبرداری قرار گیرد، بسیاری از مشکلات و مسائل کشور خیلی سریعتر و با روشهایی خلاقانهتر و موثرتر، از پیش رو برداشته خواهد شد و سیر پیشرفت و توسعهی ایران اسلامی، جهشی آشکار خواهد یافت. از چنین منظری، جمعیت جوانان نجیب، مومن و دغدغهمند کشور، مدخلی برای صرف هزینههای بسیار دولت نخواهند بود، بلکه گنجی بیپایان از استعدادها، تواناییها و انگیزههای جوانی، امیدآفرینی، فرهیختگی و پیشروی علمی، تعالی فکری و فرهنگی خواهند بود که آیندهی ایران اسلامی را بسیار روشنتر از پیش رقم خواهند زد. این همان نگاهی است که رهبر فرزانهی انقلاب، حضرت آیت الله العظمی خامنهای با رفتار و گفتارشان از مسئولان و صاحبمنصبان ایران اسلامی مطالبه میکنند. همان نگاهی که جوانان را راه حل مشکلات میداند، نه مشکل!
مطالب مرتبط:
رهبر انقلاب: تا جان در بدن دارم نمی گذارم خائنین به مقصود خود برسند/فیلم
مقام معظم رهبری: نوک پیکان حرکت عظیم ملی، جوانان هستند/فیلم
مقام معظم رهبری: کشور را باید از زیر سلطه انگلیس و آمریکا بیرون کشید/فیلم
مقام معظم رهبری: این همایش در موقعیت بسیار حساسی تشکیل شده است
رهبر معظم انقلاب: حماسهی اربعین در پیش است.../فیلم
رهبر معظم انقلاب: دشمن، انقلاب و روحیهی انقلابی و ایمانی ایران را نشناخته/فیلم