ایرانگردی با «ویلای کاکایی‌ها»

انسان تنها موجودی است که محیط زیست خود را دانسته و یا با سهل‌انگاری از بین می‌برد و خودش را با خطر مواجه می‌کند. مجموعۀ «ویلای کاکایی‌ها» می‌تواند زنگ خطری باشد برای همۀ ما.
چهارشنبه، 5 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ایرانگردی با «ویلای کاکایی‌ها»
انسان تنها موجودی است که محیط زیست خود را دانسته و یا با سهل‌انگاری از بین می‌برد و خودش را با خطر مواجه می‌کند. مجموعۀ «ویلای کاکایی‌ها» می‌تواند زنگ خطری باشد برای همۀ ما.

به گزارش راسخون؛ «ویلای کاکایی‌ها» مجموعه‌داستانی منتخب از جشنوارۀ باغ ملی است که توسط محمدرضا بایرامی در سال 1396 جمع‌آوری شده و انتشارات شهرستان ادب این کتاب را منتشر کرده است.

این مجموعه شامل 10 داستان به نام‌های «ویلای کاکایی» نوشتۀ مصطفی مردانی، «بار» از علی‌الله سلیمی، «من درنای سیبری را خوردم» نوشته فرناز شهید ثالث، «نفرین قنات حاج میرزا میر» از مهدی کفاش، «مالکین اصلی» اثر معصومه میرابوطالبی، «هوایی که در آن نفس می‌کشم» به قلم سید محمد قارونی، «ماه خواهر ندارد» نوشته مرتضی فرجی، «خشک و خالی» از محمد سرابی، «نخل‌ها ایستاده می‌میرند» به قلم ناهید قادری، «اگر باران ببارد؟ اگر باران نبارد» اثر صبا چزانی است.

این داستان‌ها همگی با موضوع حفاظت از محیط زیست نوشته شده‌ و محیط زیست سراسر ایران را به تصویر کشیده‌اند؛ از کاکایی‌ها و درنا‌ها، باتلاق‌ها، تالاب‌ها، کوه‌ها و جنگل‌های شمال گرفته تا ریزگردهای اهواز و نخلستان‌های جنوب. از دست رفتن مناطق بکر را به تصویر کشیده تا آلوده کردن رودخانه‌ها و آب‌های کشاورزی به وسیلۀ سموم و آلاینده‌های کارخانه‌های صنعتی. برای این روزها که همۀ ما در شهرها و روستاهای این سرزمین شاهد این مسئله هستیم، این مجموعه می‌تواند خواندنی باشد؛ چون هر روز نظاره‌گر این اتفاقاتیم و بارها از کنارش با چشم بسته می‌گذریم.

انسان تنها موجودی است که محیط زیست خود را دانسته و یا با سهل‌انگاری از بین می‌برد و خودش را با خطر مواجه می‌کند. مجموعۀ «ویلای کاکایی‌ها» می‌تواند زنگ خطری باشد برای همۀ ما.

در این مجموعه، داستان‌هایی موفق‌تر هستند که به‌صورت‌مستقیم به موضوع اصلی جشنواره نپرداخته‌ و به خودی خود داستان‌اند، نه فقط بستری که موضوع را در آن نوشته‌ و سوای پرداختن به حفاظت از محیط زیست از شخصیت‌پردازی و پیرنگ خوبی برخوردارند. داستان «نفرین قنات حاج میرزا میر»، نوشتۀ مهدی کفاش داستانی است که صرفاً برای جشنواره نوشته نشده و فضاسازی و شخصیت‌پردازی در خدمت داستان است؛ به همین دلیل از این داستان می‌توان به عنوان تأثیرگذارترین داستان‌های این مجموعه نام برد.

داستان «من درنای سیبری را خوردم» نوشتۀ فرناز شهیدثالث از دیگر داستان‌های موفق این مجموعه است. این داستان که با لحن کودکانه نوشته شده، قصۀ دختری به نام «درنا» را روایت می‌کند که با پدرش برای دیدن آخرین درنای مهاجر از سیبری به سفر می‌رود و... . شهید ثالث داستان را به شیوه‌ای متفاوت از دیگر داستان‌های مجموعه نوشته است. از سوی دیگر، از داستان «بار» نیز می‌توان به عنوان نمونه‌های موفق این مجموعه یاد کرد. سلیمی به دلیل پرداختن غیرمستقیم به موضوع جشنواره، توانسته داستان خواندنی خلق کند. 

داستان‌های منتخب جشنواره‌ها را می‌توانیم مشتی نشانۀ خروار بدانیم. مطالعۀ این داستان‌ها می‌تواند برای نویسندگانی که در آغاز راه هستند، راهگشا باشند. آن‌ها با خواندن، نقد و بررسی این داستان‌ها و مقایسۀ آن‌ها با آثار خود، کاستی‌ها و نقاط ضعف خود را تا حدودی می‌شناسند و از لحاظ دیگر می‌توانند با سلیقۀ داوران که معمولاً نویسنده‌های پیشکسوت هستند، آشنا شوند.




 

مطالب مرتبط
بودجه پیشنهادی دستگاه‌های فرهنگی در سال آینده + جدول
جلیقه زردهای فرانسه مهمان برنامه «عصر» نادر طالب‌زاده شدند
یک پیشنهاد ویژه برای ایام کریسمس: کتاب «مسیح در شب قدر»



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط