در عصر کنونی، با رشد تفکرات لیبرالیستی و اباحه گری در مغرب زمین و صدور آن به جوامع دیگر، ازجمله جامعه ایران، مهمترین نهاد اجتماعی، یعنی خانواده مورد هدف قرارگرفته است.
مشکلاتی که برای این نهاد به وجود آمده، باعث بروز بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی شده است که ازجمله آنها میتوان به گسترش فساد و فحشا اشاره کرد که نمونه بارز آن، هم خانگی یا اصطلاحاً ازدواج سفید نامیده میشود.
باید اذعان داشت که این پدیده، خود عاملی برای وقوع بسیاری از ناهنجاریهای دیگری است که در اجتماع به وجود خواهد آمد و با توجه به چنین مخاطراتی که جامعه را تهدید میکند، لزوم تأکید و بازگشت به دستورات انسانساز و جامعهساز دین مبین اسلام قطعی است.
توضیح اینکه در متون دینی اسلام ازجمله قرآن[۱] و روایات معصومین(ع) یکی از مهمترین دستورات، تأکید بر تشکیل خانواده از طریق ازدواج است؛ تاجایی که امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) آن را تکمیلکننده دین میدانند.[۲]
وقتی دلیل این تأکیدات را موردبررسی قرار میدهیم، متوجه این نکته مهم میشویم که از اصلیترین آثار این امر مقدس برای فردی که با ازدواج دین خود را تکمیل میکند استقلال در شخصیت، آرامش روانی، رشد عواطف و احساسات و ایجاد روحیه گذشت و ایثار در رفتار وی است.
این امر از چنان جایگاهی برخوردار است که گرچه اصل ازدواج مستحب است، اما فقهای شیعه برای کسی که به دلیل عدم ازدواج به گناه بیفتد، آن را واجب شمردهاند.[۳]
از این نکته نباید غفلت کرد که در جامعه اسلامی برای رشد این امر و ترغیب افراد نسبت به آن آسیبهایی وجود دارد که مانع از شکلگیری درست این نهاد مهم میشود، در این نوشتار سعی میشود برخی از عوامل بروز این پدیده شوم اجتماعی موردتوجه قرار گیرد.
محبوبترین بنا نزد خداوند
رسول گرامی اسلام (ص) میفرماید: «ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله عزوجل من التزویج»[۴] هیچ بنایی در اسلام برپا نشده است که در نزد خداوند متعال محبوبتر از ازدواج باشد.مکرر این روایت را شنیده و بهراحتی از کنار آن عبور کردهایم، درحالیکه با تأمل در این روایت میتوانیم به سه نکته مهم و قابلتوجه در رابطه با ازدواج دست پیدا کنیم:
نکته اول: وقتی تزویج محبوبترین بنا نزد خداوند باشد پس درنتیجه مقدمات آن نیز مقدمات محبوبی نزد خداوند متعال خواهد بود، بنابراین هر کاری که تزویج را آسانتر و اشتیاق مردم را به آن زیاد کند، نزد خداوند محبوبتر خواهد بود.
نکته دوم: هر کاری که مانعی در مسیر تزویج ایجاد و یا ازدواج را دشوار کند یا رغبت مردم از ازدواج را بهسوی راههای دیگر بکشاند نزد خداوند مبغوض خواهد بود.
نکته سوم: برای بیان این نکته مقدمهای لازم است؛ در این روایت پیامبر(ص) میفرمایند: در نزد خداوند متعال هیچچیزی محبوبتر از ازدواج نیست؛ برای روشن شدن مسئله از این مثال استفاده میکنیم: در علم حقوق نهاد یا تأسیس مفهومی است که توسط قانونگذار همراه با لوازم آن ایجاد میشود و همراه با آن قانونگذار نسبت به وضع یک سلسله مقررات اقدام میکند، بهعنوانمثال قانونگذار نیازی برای مبادله کالا را در میان مردم میبیند و برای تأمین این نیاز، نهادی را به نام بیع وضع میکند و برای اینکه این نهاد در جامعه استقرار پیدا کند سلسله مقرراتی را نیز برای آن در نظر میگیرد. لذا نهاد یک تأسیس حقوقی است که مجموعهای از مقررات برای شکلگیری آن در جامعه وضع میشود و هدف از آن، پاسخگویی به یکی از نیازهای مردم است.
بر اساس آنچه گفته شد نکته سوم این است که هرگاه تزاحمی بین ازدواج و نهادهای دیگر اتفاق افتد باید نهاد ازدواج مقدم شود زیرا محبوبترین نهاد در نزد خداوند، نهاد ازدواج است.
بنابراین دولت اگر در مقام سرمایهگذاری و هزینه کردن بین ورزش قهرمانی و امر ازدواج جوانان دچار تردید شود، قطعاً باید ازدواج را مقدم بدارد. اما متأسفانه در عمل چنین نیست. البته باید توجه داشت که سرمایهگذاری و هزینه کردن امکانات برای ورزش، امر مذمومی نیست لکن بدون شک، ازدواج در اولویت بالاتری نسبت به ورزش قرار دارد.
واضح است که در تخصیص بودجه، اولویتها باید رعایت گردد همانطور که در مدیریت زندگی شخصی، خرید مایحتاج اولیه خانواده بر خرید وسایل تزیینی مقدم است. دو نتیجه این اولویتبندی مترتب میشود:
اولا ابتدا باید برای اموری که اولویت بالاتری دارند برنامهریزی کرد و ثانیاً در صورت محدود بودن امکانات، باید اولویت بالاتر را مقدم نمود.
بیتوجهی به دستورات صریح اسلام، عامل بروز معضلات
بیگمان روایت «ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله عز و جل من التزویج» را بسیاری از مردم شنیدهاند و در این میان بسیاری از افرادی که بازگوکننده این روایت بوده و افرادی که آن را شنیدهاند بهسادگی از کنار آن عبور کردهاند و چهبسا نیاندیشیدهاند که این روایت میتواند بیانگر یک حکم الزامی باشد و در مسائل اجتماعی راهکار ارائه کند؛ متأسفانه نگاه غالب آن است که روایاتی ازایندست صرفاً یک حکم اخلاقی را بیان میکنند و کاربرد آنها فقط در توصیههای اخلاقی است، لذا پس از شنیدن این روایات بسیاری از افراد خود را موظف به انجام کار معینی نمیبینند و در صورت ترک توصیههای مزبور نیز خود را گناهکار نمیدانند.حقیقت این است که این تعالیم، بیانکننده یک سلسله تکالیف اجتماعی است، تکالیفی که متوجه جامعه اسلامی میباشد، بدین معنا که جامعه برای اسلامی بودن باید دارای ویژگیها و صفاتی باشد که در چنین روایاتی تبیین شده است. بر این اساس دولت اسلامی نیز موظف است روایات مزبور را بهعنوان سیاستهای کلان خود در امور مختلف اجتماعی تلقی کند و برای تحقق آنها در جامعه برنامهریزی نماید.
اولین نتیجه رویگردان شدن از تعالیم دینی درزمینهٔ ازدواج، سست شدن بنای خانواده در جامعه و بروز پدیدههایی مانند خانوادههای تک نفره، زندگی با حیوانات و زندگی مشترک بدون پیوند ازدواج که اصطلاحاً ازدواج سفید نامیده میشود، میباشد.
بدین ترتیب ملاحظه میشود که جامعه ما متأسفانه همان مسیری را دنبال میکند که برخی از کشورهای دیگر که فاقد چنین تعالیم دینی هستند دنبال کردهاند. لذا سزاوار است بپرسیم وجود این تعالیم الهی در سبک زندگی ما چه اثری گذاشته است و آیا بهراستی جامعه و نهادهای مسئول ما در این مورد، مقصر نیستند؟
هدف اسلام از ازدواج، تشکیل خانواده مطلوب
بیگمان یکی از راهکارهای معارضین نظام اسلامی، برای تضعیف حاکمیت و ضربه زدن به آن، از بین بردن خانوادهای است که در آن تعادل وجود دارد و اعضای آن خانواده دارای آرامش روانی هستند؛ چراکه بهخوبی دریافتهاند شهروندی که دارای سلامت اخلاقی و خانوادگی است کمتر مرتکب جرائم مختلف میگردد.خانوادهای که در اسلام تبیین میشود صرف ازدواج یک مرد و زن نیست، بلکه بر اساس آیه ۲۱ سوره روم، محل آرامش زن و مرد است.
«وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»
و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان محبت و رحمت قرارداد; بهیقین در این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند.[۵]
در این آیه شریفه ثمره ازدواج، ایجاد آرامش برای افراد دانسته شده و از تقویت دینداری و ایمان سخن گفته نشده است چراکه آرامش روانی میتواند زمینهساز دینداری باشد، به عبارتی دینداری در بستر یک آرامش روانی تحقق پیدا میکند و اگر آرامش روانی نباشد دینداری عمیق و پایداری شکل نخواهد گرفت.
پس خانواده مطلوب ازنظر اسلام خانوادهای است که در آن آرامش روانی وجود داشته باشد، لذا هر امری که در جهت از بین بردن چنین خانوادهای است دقیقا در جهت معارضه و مبارزه با اسلام قرار دارد.
بنابراین تضعیف خانواده فقط به این معنا نیست که آمار ازدواج کم شود، بلکه به این معنا نیز هست که تحقق خانواده اسلامی، یعنی خانوادهای که در آن آرامش روانی وجود داشته باشد با مشکل مواجه گردد؛ چراکه هدف اسلام از تشکیل خانواده، شکلگیری یک کانون آرامش روانی است که محل رشد استعدادهای افراد میباشد.
تضعیف بنیان خانواده، مهمترین خطر برای جامعه اسلامی
یکی از سؤالاتی که ممکن است به ذهن برسد این است که چرا تضعیف بنیان خانواده در جامعه اسلامی بسیار خطرناک تلقی میشود درحالیکه در جوامع غربی، دهها سال است که باوجود تضعیف نهاد خانواده، مشکل بزرگی پیش نیامده است؟در پاسخ به این سؤال دو نکته قابلتوجه است، نکته اول این است که فروپاشی به دو صورت شکل میگیرد؛ یک نوع فروپاشی دفعی است و نوع دیگر آن فروپاشی تدریجی. با دقت در وضعیت جوامع غربی میتوان گفت مغرب زمین در حال فروپاشی تدریجی است و هر چه زمان میگذرد مظاهر فروپاشی در جوامع غربی آشکارتر میشود که میتوان افزایش آمار جرم و جنایت را یکی از نشانههای آن دانست.
نکته دومی که در پاسخ به این سؤال باید موردتوجه قرار گیرد این است که در مغرب زمین عاملی دیگر وجود دارد که این فروپاشی تدریجی را با تأخیر مواجه میکند و آن عامل نهادینه شدن رابطه حقوقی در بسیاری از جوامع غربی است برخلاف جوامع شرقی که روابط مردم در آنها نوعاً بر مبنای عاطفه شکلگرفته است.
بدین ترتیب در جوامع اسلامی تضعیف بنیان خانواده زودتر منجر به آسیب دیدن مردم و حاکمیت خواهد شد اما در جوامع غربی به دلیل ضمانت اجراهایی که روابط حقوقی متقابل دارند و همچنین به دلیل گستردگی این روابط در بسیاری از لایههای اجتماع، تحقق خطر مزبور سرعت کمتری دارد.
راهکارهایی برای رسیدن به نتیجه مطلوب در امر ازدواج
اگر بخواهیم برای جامه عمل پوشاندن به روایت «ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله عز و جل من التزویج» تأملکنیم، میبایست سلسلهای از مسائل را در نظر بگیریم، یا بهعبارتدیگر حلقاتی از یک زنجیره نسبتاً طولانی را لحاظ کنیم که متصل به یکدیگر هستند و درمجموع میتوانند ما را به نتیجه مطلوب برسانند؛ در اینجا به دو مورد از آنها اشاره میکنیم:الف: وجود مشوقهای معنوی
برای آنکه ازدواج را در جامعه گسترش داده و باعث رواج این امر در بین جوانان شویم، بسنده کردن به مشوقات مادی کفایت نمیکند، بلکه مشوقات معنوی نیز باید وجود داشته باشد، منظور از مشوقات معنوی اموری است که باعث علاقه جوانان به این امر میشود.[۶]نتیجه آنکه نمیتوان با مشوقات صرفاً مادی، مانند دادن وامهای بانکی توقع آن را داشت که آمار ازدواج در جامعه افزایش پیدا کند، بلکه باید اذعان داشت که ارائه چنین تسهیلاتی برخلاف تلقی عموم، تأثیر اندکی در گرایش جوانان به ازدواج دارد.
ناراحتکنندهتر است که مبالغی که بهعنوان مشوق مادی به جوانان تعلق میگیرد آنچنان ناچیز و بیتأثیر است که بیشتر شبیه یک طنز تلخ میباشد تا تسهیلات ازدواج؛ تازه اگر سیر اداری مشقتبار و بهدوراز شأن آن را نادیده بگیریم!
ب: ایجاد روحیه مسئولیتپذیری در جوانان
بهطورمعمول در بیان دلایل بیمیلی جوانان به امر ازدواج از مشکلات اقتصادی بهعنوان اولین و مهمترین دلیل یاد میشود، اما به نظر میرسد یکی از مشکلات عمده جوانان در این زمینه عدم وجود روحیه مسئولیتپذیری است، چراکه جوان به این نتیجه میرسد که برای تأمین نیازهای غریزی و تشکیل خانواده میبایست مسئولیت زیادی را در زندگی بر عهده گیرد، اما ازآنجاکه چنین روحیهای از کودکی در وی شکل نگرفته است، در اثر موارد به دنبال ازدواج نخواهد رفت.وظیفه اصلی دولت اسلامی در این باب
یکی از وظایف مهمی که دولت اسلامی در امر توسعه ازدواج دارد این است که ابتدا نگاه خود نسبت به تعالیم دینی را اصلاح نماید و به چنین روایاتی بهعنوان الگویی برای تدوین سیاستهای کلان اجتماعی نگاه کند و آنها را صرفاً یک حکم اخلاقی نپندارد؛ چراکه در غیر این صورت روایات مزبور،دال بر حکم استحباب تلقی خواهد شد و ازآنجاکه هر مستحبی را میتوان ترک کرد، شاهد آن خواهیم بود که دولت خود را در برابر ازدواج جوانان، مکلف نخواهد دانست و برفرض پذیرش تکلیف، آن را پایینتر از سایر تکالیف، ارزیابی خواهد کرد.در نظام حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران نهادی بهعنوان مجمع تشخیص مصلحت نظام، مؤثر بر تدوین سیاستهای کلی نظام میباشد، لذا اگر بخواهیم مسئولیت این مهم را متوجه نهادی کنیم، یکی از نهادهای تأثیرگذار در این زمینه مجمع تشخیص مصلحت نظام است که میبایست با بهرهگیری از سازوکاری متناسب با شرایط جامعه این نوع روایات را در صدر سیاستهای کلی نظام قرار دهد.
پینوشت:
۱- روم ۲۱، فرقان ۵۴، نور ۳۲، بقره، ۲۳۲، نساء، ۱۹
۲- من تزوج فقد احرز نصف دینه (وسائل الشیعه، جلد۱۴، ص۵)
۳- ناصر مکارم شیرازی، توضیح المسائل، ص۳۸۶، مسئله ۲۰۲۳
۴- من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۸۲ / وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۳/ تحریر الوسیله، امام خمینی(ره)، ج ۲، ص۲۱۱
۵- قرآن کریم، ترجمه آیتالله مکارم شیرازی
۶- بهعنوانمثال برای تشویق کودکان به رعایت مسائل دینی و اخلاقی باید علاقههای غیرمادی در آنها ایجاد شود. پس استفاده کردن از بعضی از شیوهها که کودکان را صرفاً با مشوقهای مادی به سمت رعایت مسائل دینی و اخلاقی هدایت میکند غلط است؛ چراکه بر این اساس کودک به خود نماز یا یک ضابطه اخلاقی و دینی علاقهمند نمیشود بلکه به هدیهای علاقه پیدا میکند که برای او تهیه میشود و زمانی که آن هدیه برای وی تهیه نگردد ضابطه اخلاقی و دینی در او کمرنگ میشود. در امر ازدواج بهطریقاولی اینچنین است، چراکه در این امر مخاطب ما کودکان نیستند، بلکه افرادی هستند که به بلوغ جسمی و عقلی رسیدهاند.