چه چیزی در اسلام باعث تغییر مذهب شما شد؟
من، چون در خانوادهای کاتولیک بزرگ شدهام از همان بچگی با دین و معنویت همراه بودم. ما مدام کلیسا میرفتیم و من آنجا با خدا حرف میزدم ولی هرچه بزرگتر شدم ابهاماتی در مسیحیت بود که برایم سؤال ایجاد میکرد. وقتی علتش را میپرسیدم به من میگفتند عقل انسان از درک این امور ناتوان است فقط باید پذیرا باشی، اما نمیتوانستم به این سادگی قانع شوم. مثلاً مسئله تثلیث را متوجه نمیشدم، یا اینکه چرا حضرت عیسی باید به صلیب کشیده شود تا خدا او را ببخشد؟ مگر پیامبر خدا نبود چرا اینطور باید بشود؟ مگر چه گناهی کرده بود؟ و سؤالات دیگر که کسی جوابی برایشان نداشت. درباره اسلام چیزهایی شنیده بودم ولی فکر میکردم دین عربهاست مثل یهودیت که دین یهودیهاست، اما معتقدم و به این ایمان دارم اگر خدا بخواهد برای هدایت دست انسان را میگیرد و خدا به من هم کمک کرد تا مجذوب دین اسلام شوم و به آرامش برسم.درواقع معتقدید هر انسانی اگر در خداجویی صداقت داشته باشد و واقعاً به دنبال خدا باشد راه را به او نشان میدهند. همینطور است؟
بله؛ چون همیشه ارتباط با خدا را دوست داشتم و در مباحث خداشناسی که با اسلام آشنا شدم دیدم این ارتباط بیشتر و عمیقتر است. پس از آن برای شناخت بیشتر به مرکز شیعهشناسی پاریس رفتم و آثار پروفسور کربن اطلاعات خوبی درباره شیعه به من داد. بهخصوص درباره امام زمان (عج) شناخت ایجاد کرد. همچنین نوشتههای دکتر شریعتی روی من اثر گذاشت و به امام علی (ع) علاقه پیدا کردم. هرچه بیشتر میخواندم بیشتر به آن گرایش پیدا کردم. برای همین پس از تحقیق و مطالعه اسلام شیعی را برگزیدم.در این مدت با وجود موج اسلامهراسی در غرب از این انتخاب پشیمان نشدید؟
نه؛ اصلاً. اتفاقاً هرچه بیشتر هجمه وارد میشود باورم به این انتخاب محکمتر میشود و خدا را هزاران بار شکر میکنم که در جوانی هدایتم کرد تا شیرینی اسلام را با همه وجود حس کنم. البته در ابتدای راه هستم. هنوز در برخی امور برایم سؤال وجود دارد که میدانم حکمتی در آنهاست و باید بیشتر بخوانم و تحقیق کنم تا پاسخهایشان را پیدا کنم، اما نگران نیستم، چون در اسلام راه تحقیق و شناخت باز است.برخورد خانواده چطور بود؟
در محل سکونت ما مهاجران الجزایری زیاد هستند. زنانی با پوشیه و لباسی بلند که گاهی با پای برهنه و ناجور هستند برای همین وقتی خانواده متوجه تغییر دین من شدند شوکه شدند، چون دید خوبی نسبت به اسلام نداشتند. پدرم گفت میخواهی عرب بشوی! بعداً متوجه شدند که لزوماً همه زنان مسلمان اینطور نیستند. زنان مسلمان میتوانند پوشیده و محجبه باشند، اما تحصیلکرده و با پوششی تمیز و مرتب هم باشند.داشتن حجاب و پوشش اسلامی شما بازخوردی هم داشت؟
به حجاب نگاه خوبی نداشتند، برای همین اولش رعایت آن برایم سخت بود، چون تصورشان از زن باحجاب زنان بیسواد و بیفرهنگ بود، اما کمکم با زیاد شدن زنان مسلمان دانشگاهی و باسواد که با رعایت حجاب فعالیت علمی و اجتماعی هم دارند این ذهنیت کمرنگ شده است. خدا را شکر وقتی به ایران آمدم فضا برایم بازتر شد و خیلی راحت هستم.از چه زمانی سراغ نویسندگی و تصویرگری برای کودکان رفتید؟
همیشه کار برای بچهها را دوست داشتم برای همین امور تربیتی کودکان را خواندم و، چون انتخاب خودم بود کار سختی نیست؛ البته در فرانسه این اعتقاد حاکم است که نویسنده باید زمینه نوشتن داشته باشد برای همین فکر نمیکردم بتوانم کار کنم ولی در ایران متوجه شدم میتوانم بنویسم و راه باز است تا من هم در این راه وارد شوم. دوست دارم زیبایی اسلام را برای بچهها ساده و روان بیان کنم.شما فرانسویزبان هستید. نوشتن برای بچهها به زبان فارسی سخت نیست؟
نه؛ چون در ایران زندگی میکنم و با بچههای فارسیزبان ارتباط دارم. با آنها حرف میزنم و حرفهایشان را میشنوم. از طرفی کتابهایی که میخوانم فارسی هستند و اصول داستاننویسی را به همین زبان یاد میگیرم.درباره چه موضوعاتی برای بچهها کتاب مینویسید؟
یکسری داستانهای اخلاقی دارم که در آخر با حدیث یا آیهای از قرآن آنها را تمام میکنم. یکسری داستانهای من دینی هستند و براساس احادیث و روایاتی که وجود دارد به زبانی ساده برای بچهها روایت میکنم و یکسری هم قصههایی است که فقط جنبه سرگرمی دارد.اگر بخواهید به عنوان نویسنده کودک برای آنها از اسلام بگویید چه چیزی میگویید؟
اینکه اسلام دینی از طرف خدا برای ماست تا ما زندگی شاد و خوبی در کنار خانواده و دوستان داشته باشیم. پیامبر و امامان ما را برای زندگی خوب راهنمایی میکنند تا خوشبخت باشیم.آثار شما به چه زبانهایی منتشر میشود؟
انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، چینی، اسپانیایی، عربی و ترکی. خدا را شکر استقبال خوبی از کتابها شده است و همین انگیزه من را بیشتر میکند.منبع: روزنامه جوان