سپاه پاسداران پاسخ به جنایت ترور حاج قاسم سلیمانی را با حمله به مهمترین داراییهای راهبردی امریکا در خاورمیانه آغاز کرد. حملات به پایگاههای عینالاسد و اربیل در واقع حمله به زیرساخت فرماندهی و کنترل، شنود، رادار، جنگ الکترونیک و به عبارت بهتر، حمله به مغز، چشم و گوش امریکا در منطقه است. این حمله -که در مقایسه با گامهای طراحی شده بعدی فقط یک گام اولیه محسوب میشود- با هدف گرفتن بیشترین تلفات در چند موج برنامه ریزی و انجام شده است. پیام این حمله این است که ضربه دوم ایران، در صورت لزوم، کاملا عملیاتی و بسیار سهمگین تر خواهد بود.
هرگونه ارزیابی درباره حمله موشکی ایران به پایگاههای امریکا در عراق و تحولات ما بعد آن را باید با بیاعتمادی مطلق به اطلاعاتی آغاز کرد که امریکاییها در اینباره منتشر میکنند. امریکا آشکارا عینالاسد را از حیث فیزیکی و سیگنالی قرنطینه کرده و اجازه هیچ دسترسی غیرامریکایی به آن را نداده است. هیچ سند یا تصویر یا ادعای امریکایی در اینباره معتبر نیست چرا که ترامپ با تاخیر 20 ساعته در اظهارنظر درباره این موضوع اراده خود را برای پنهانکاری و لاپوشانی آشکارا ثابت کرده است.
خودداری از اعلام آمار دقیق
هنوز تصاویر مستقل از منابع غیر امریکایی منتشر نشده و میدانیم که تصاویر ماهوارههای امریکایی در وضعیت جنگی، به طور سیستماتیک منطبق با پروتکلهای پنتاگون ویرایش میشود. اگر کسی واقعا خواهان دانستن حقیقت است باید همان توییت ساعت اول ترامپ را جدی بگیرد که در آن آشکارا در کنار خسارات، از برآورد تلفات هم سخن گفته است. سخنان بعدی که هدف از آنها صرفا حفظ آبرو و کاهش تنش با ایران است، در واقع هیچ اعتباری ندارد.
مهمترین دلیل اینکه امریکا در حال پنهان کردن آمار تلفات حمله است، این است که اگر بپذیرد تلفاتی داشته آنگاه پاسخ نظامی به ایران اجباری میشود و به طور طبیعی چون امریکا نمیخواهد - و اساسا جرئت ندارد- یک پاسخ نظامی به ایران بدهد و با تحلیل ضربه اول ایران هم دریافته، ضربه دوم ایران تا چه حد میتواند خطرناک باشد، بنابراین تصمیم گرفته اساسا وجود هرگونه تلفات را انکار کند.
ایران هم در کیفیت ضربه اول خود و هم با پیامهای آشکار و پنهان پس از آن روشن کرد که در صورت پاسخ نظامی امریکا هیچ ابایی از ورود به درگیری که از حیث زمانی و مکانی نامحدود باشد ندارد و این درگیری را از اسرائیل و دوبی شروع خواهد کرد. به طور کاملا طبیعی اگر امریکا میپذیرفت تلفاتی داده باید پاسخ می داد و هرگونه پاسخ یعنی ریسک ورود به این درگیری را میپذیرفت. اگر در نظر بگیریم که ترامپ این بازی را اساسا با این پیشفرض آغاز کرده بود که «ایران پاسخ نخواهد داد» و تنها خط قرمز واقعی او هم ورود به جنگ است، آنوقت درک اینکه چرا به طور سیستماتیک درباره تلفات دروغ گفته میشود، اصلا دشوار نخواهد بود.
ضمن اینکه انکار تلفات انسانی توسط امریکا یک رویه است و در طول تاریخ درگیریهای ارتش این کشور در دهههای گذشته بارها تجربه شده است. گذشته از این، امریکا میداند ایران با حمله موشکی اعلام شده و رسمی به عینالاسد یک معادله کاملا جدید راهبردی خلق کرده. اینکه امریکا یک نظامی بلندپایه ایرانی یا فرمانده ارشد مقاومت را هدف بگیرد، بیسابقه نیست، ولی اینکه یک کشور علنا، رسما و با شدت تمام، یکی از راهبردیترین پایگاههای امریکا در سراسر جهان را موشک باران کند و نه تنها هیچ پاسخی دریافت نکند، بلکه رییسجمهور امریکا با صدای لزران به آن پیشنهاد صلح و همکاری هم بدهد، کاملا بی سابقه و به معنای تغییر معادلات راهبردی در ابعاد جهانی و عوض شدن کامل معنای بازدارندگی است. این همان چیزی است که «مایکل سینگ» محقق ارشد موسسه واشینگتن به آن اشاره کرده و گفته با تلفات یا بدون تلفات، ایران از خط قرمز جهانی و چند دههای عدم حمله مستقیم به پایگاههای امریکایی عبور کرده و راه برای بسیاری تحولات غیرمنتظره در آینده باز شده است.
ایجاد کمپین
این حقیقتی است که امریکا حتی میترسد به آن اشاره کند و بازی با مسئله تلفات و خسارات هم به راهی برای گریز از آن تبدیل شده است. همه اینها به کنار، شکی نیست که حمله به حریر و عین الاسد انتقام خون حاج قاسم سلیمانی نیست. این فقط یک پیام یا به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی یک سیلی بوده است. انتقام اصلی تازه آغاز شده و شامل بسیار اقدامات پیدا و پنهان خواهد بود. یک کمپین برای کشتن و اخراج کردن امریکاییها توسط مردم منطقه از منطقه، در راه است که به زودی تلفات را برای ارتش امریکا به یک امر عادی و عادت هر روزه تبدیل خواهد کرد.
همین حالا امریکا با درک این موضوع در حال تغییر آرایش نیروهای خود، جابجایی آنها میان پایگاهها و تخلیه اجباری برخی از مهمترین محلهای استقرار خود است. دشمن طبعا دشمنی خواهد کرد و دروغ خواهد گفت، از این تعجبی نیست. حیرت انگیز و تاسف بار این است که کسانی که خود را بخشی از خانواده انقلاب و سرباز رهبری میدانند، به استناد سخن دشمن کذاب و دغلکار، مجاهدان را محاکمه و تخطئه کنند. این پدیدهای غمبار است که متاسفانه تاکنون بارها تکرار شده و رنج آن، از رنج ناشی از صدمه دشمن، بارها بیشتر است.