وی با بیان اینکه میزان محصول ناخالص داخلی به قیمت ثابت سال ۱۳۹۰ در نه ماهه اول سال ۱۳۹۸ به حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان (با نفت) و ۴۳۰ هزار میلیارد تومان (بدون نفت) رسیده است، گفت: رشد اقتصادی ۹ ماه امسال (بدون نفت) نسبت به دو فصل قبل بهبود یافته و به عدد صفر درصد و در فصل پاییز سال ۱۳۹۸ به عدد مثبت ۰/۹ درصد رسیده است. همچنین رشد اقتصادی در ۹ ماهه سال ۱۳۹۸، در گروه کشاورزی، مثبت ۳.۲ درصد، در گروه صنایع و معادن (بدون نفت) مثبت ۲ در صد، خدمات منفی ۰.۲ درصد و بخش ساختمان مثبت ۹.۶ درصد بوده است.
حسین زاده در پاسخ به این سوال که در محاسبه رشد اقتصادی با نفت در مقایسه با رشد اقتصادی بدون نفت، چه عواملی مد نظر قرار میگیرد؟ پاسخ داد: در محاسبات رشد اقتصادی با نفت، استخراج نفت خام و گاز طبیعی به عنوان یکی از زیر بخشهای اقتصادی منظور میشود و باید به این نکته نیز اشاره کنم که در فصل پاییز ۱۳۹۸، رشد اقتصادی با نفت با بهبود قابل توجهی نسبت به فصول قبل از خود، به عدد منفی ۱/۷ در صد رسیده است.
رئیس مرکز آمار ایران در ادامه با اشاره به اینکه در زمینه نرخ رشد بخش کشاورزی در فصل پاییز، در دو فصل بهار و تابستان با رشدهای مثبت نسبتا بالایی مواجه بوده ایم، گفت: در فصل پاییز امسال به دلیل خسارتهای حاصل از سیل و تاثیر آن بر بخش کشاورزی، این بخش با رشد منفی مواجه بوده، اما در مجموع در ۹ ماهه سال ۱۳۹۸، نرخ رشد گروه کشاورزی رشد مثبت ۳/۲ درصدی داشته است.
وی در تشریح روند رشد بخش صنایع و معادن (بدون نفت) افزود: در کلیه فصلهای سال ۱۳۹۷ و دو فصل اول سال ۱۳۹۸، رشد این بخش بی سابقه بوده و در نهایت، رشد اقتصادی بخش صنایع و معادن (بدون نفت) پس از گذشت بیش از ۶ فصل به عدد مثبت ۷،۵ درصد رسیده که این رشد عمدتا از زیر بخش ساختمان و بخش تامین آب، برق و گاز طبیعی حاصل شده است. همچنین رشد اقتصادی گروه خدمات با ثبت رشد اقتصادی منفی ۰.۱، ۰.۱ و منفی ۰.۷ درصد در فصلهای بهار، تابستان و پاییز، در نه ماهه سال جاری به رشد اقتصادی منفی ۰.۲ رسیده است.
حسین زاده ضمن تشریح وضعیت رشد اقتصادی کشور (با نفت) گفت: رشد اقتصادی با نفت به عدد منفی ۱،۷ رسیده که نسبت به چهار فصل اخیر از وضعیت بهتری برخوردار بوده است. وی در پاسخ به این سوال که کدام یک از زیر بخشهای اقتصادی سهم بیشتری در رشد اقتصادی کشور داشته اند؟ گفت: گروه صنایع و معادن (بدون نفت)، بخش ساختمان، بخش مستغلات، کرایه و خدمات کسب و کار و بخش کشاورزی بیشترین سهم را در ایجاد رشد اقتصادی کشور داشته اند. در ۹ ماهه سال جاری مهمترین عامل کاهنده رشد اقتصادی کشور نیز بخش نفت بوده است.
وی در رابطه با وضعیت سرمایه گذاری در سال جاری افزود: سرمایه گذاری متشکل از تشکیل سرمایه در ماشین آلات و تشکیل سرمایه در ساختمان است و در فصل پاییز سال جاری پس از گذشت بیش از ۶ فصل به رشد مثبت ۰/۹ درصد رسیده که عمدتا ناشی از تشکیل سرمایه در بخش ساختمان بوده است.
رشد اقتصادی یعنی چه؟
1 ) بر اساس نخستین و رایجترین تعریف، رشد اقتصادی یعنی افزایش بازدهی اقتصاد، در طول دورهای زمانی که حداقل ۲ دورهی ۳ ماههی متوالی است.2 ) تعریف دوم رشد اقتصادی، عبارت است از افزایش آنچه اقتصاد میتواند تولید کند، در صورتی که از تمام منابع کمیاب خود استفاده کند. افزایش پتانسیل تولیدی اقتصاد را میتوان با استفاده از حرکتِ رو به بیرونِ منحنی امکانات تولید (PPF) آن اقتصاد، نشان داد.
سادهترین راه برای نشان دادن رشد اقتصادی، تقسیم کردنِ تمام کالاها به دو دستهی اصلیِ «کالاهای مصرفی» و «کالاهای سرمایهای» است. جابهجاییِ رو به بیرونِ منحنی امکانات تولید به این معنی است که ظرفیت اقتصاد برای تولید، افزایش یافته است.
چه عواملی موجب رشد اقتصادی میشود؟
در منحنی امکانات تولید، رشد به عنوان افزایشِ بازدهیِ بالقوه در طول زمان تعریف میشود و با تغییر مکانِ رو به بیرون منحنی، نمایش داده میشود. تغییر مکانِ رو به بیرونِ منحنی امکانات تولید به این معنی است که ظرفیت تولیدِ تمام کالاها در اقتصاد، افزایش یافته است. این اتفاق زمانی رخ میدهد که اقتصاد، به بعضی از موارد زیر، یا تمام این موارد متعهد شده باشد:۱. بهکارگیری فناوریهای جدید
سرمایهگذاری بر روی فناوریهای جدید، بازدهی بالقوه برای تمام کالاها و خدمات را افزایش میدهد؛ زیرا بدون شک فناوریهای جدید کارآمدتر از فناوریهای قدیمی هستند. «مکانیزاسیون» گسترده در قرنهای ۱۸ و ۱۹ به بریتانیا امکان داد تا مقادیر عظیمی از بازدهی را از منابع نسبتا اندکی به دست آورد و به نخستین کشور کاملا صنعتی جهان تبدیل شود. در سالهای اخیر، نرخ رشد سریع چین، تا حد زیادی مدیون بهکارگیری فناوریهای جدید در فرآیند تولید است.اگر مقداری ناکافی از منابع، به کالاهای سرمایهای اختصاص داده شود، اقتصاد رشد نخواهد کرد. در واقع، به دلیل اینکه در طول زمان از ارزش سرمایه کاسته میشود، بخشی از منابع باید به کالاهای سرمایهای اختصاص داده شود تا اقتصاد در اندازهی فعلی خود باقی بماند و کوچکتر نشود.
۲. تقسیم کار و تخصصی شدن وظایف
تقسیم کار (اختصاص دادنِ بخشهای مختلف کار به افراد مختلف) یعنی چگونه میتوان تولید را به وظایف مختلفی تقسیم کرد و امکان توسعهی ماشینآلات را برای کمک به تولید فراهم نمود و زمینهای را فراهم کرد تا نیروی کار، در محدودهی کوچکی از کارها تخصص پیدا کند. تقسیم کار و تخصصی شدن وظایف میتواند موجب رشد قابل توجهی در ظرفیت تولیدی شود و منحنی امکانات تولید را به سمت بیرون حرکت دهد.۳. بهکارگیری روشهای جدید تولید
روشهای جدید تولید، موجب افزایش بازدهی بالقوه میشود. برای مثال، استفاده از کارِ گروهی در تولید وسایل نقلیهی موتوری در دههی ۱۹۸۰، موجب کاهش ضایعات شد و بهرهوری را تا حد قابل قبولی بهبود بخشید. استفادهی گسترده از روشهای تولیدی که توسط رایانه کنترل میشوند مانند رباتیک، پتانسیل تولیدی بسیاری از شرکتهای تولیدی را به طور چشمگیری افزایش داده است.۴. افزایش نیروی کار
افزایش نیروی کار به اقتصاد امکان میدهد تا بازدهی بالقوهی خود را افزایش دهد. این افزایش میتواند از طریق رشد طبیعی جمعیت و در شرایطی ایجاد شود که نرخ تولد، بیشتر از نرخ مرگومیر است یا از طریق مهاجرت خالص و در شرایطی ایجاد شود که میزان مهاجرت به داخل کشور، بیشتر از مهاجرت به خارج از آن است.۵. کشف مواد اولیهی جدید
کشف منابع مهمی مانند نفت، ظرفیت تولیدی اقتصاد را افزایش میدهد.منبع :
1 ) پارسینه
2 ) چطور