تحلیل راسخون از فراز و فرودهای پایتخت 6

ضعفها و قوتهای سری ششم پایتخت

ما دوست داریم پایتخت ایرانی باشد و ایرانی بماند. پایتخت نباید مانند بسیاری از فیلم‌های سینمایی موجود که در سیل تهاجمات فرهنگی غرق شده است، خود را به دست جریان خودکامه بسپارد و از جریان سازی دور شود. ما می‌خواهیم در پایتخت همانند گذشته، خانواده اصیل ایرانی که معتقد به آداب اسلامی و ایرانی است دیده شود و این فرهنگ را به جهان معرفی کند.
يکشنبه، 10 فروردين 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ضعفها و قوتهای سری ششم پایتخت
سریال پایتخت از جمله سریال‌هایی بود که توانست در کوتاه مدت جای خود را میان مردم باز کند و به یکی از پربیننده ترین سریال‌ها تبدیل شود. این سریال را نه می‌توان طنز نامید و نه می‌توان آن را جدی دید. تلفیقی از شادی و غم در زندگی خانوده های ایرانی در این سریال وجود داشت و مهمترین دلیل دیده شدنش همین نزدیک بودن به زندگی مردم بود. گاهی خنده، گاهی گریه، گاهی شادی گاهی غم.
 
آنچه که در این سریال بیشتر دیده شد و شاید کمتر مورد توجه قرار گرفت در کنار هم بودن چند خانواده است. پررنگ بودن خانواده در این فیلم بالاترین ارزش آن است. تا جایی که یادمان می‌آید هرگاه خستگی و غم سراغ این خانواده می‌آمد به خاطر جنبه صیانتی آن بود. یعنی هر وقت مشکلی برای یکی از اعضا پیش می‌آمد، دیگر اعضا دچار غم و اندوه می‌شدند. گریه از نادرترین لحظات این سریال بود ولی همان چند لحظه غمناک و چشمان نمناک در نگرانی برای یکی از اعضای خانواده بود. سالم بودن، شاد بودن، پیشرفت کردن، همراه بودن، هم‌یار بودن و هر خوبی که فکرش را می‌کنیم آن چیزی بود که اعضای این خانواده برای یکدیگر می‌خواستند.
 
این خانواده هیچ‌گاه نه برای خود و نه برای دیگر اعضا و نه حتی برای همشهریان و هموطنان خود بد نخواستند و هرچه طلب کردند جز نیک‌خواهی و خیرخواهی نبود. این مجموعه پر بود از سادگی و بی تکلفی‌هایی که امروز خیلی برای جامعه ما لازم است. درد دل‌ها و سبک کردن خود با گفتن برخی غم‌ها و شادی‌های وجودمان، فراموش کردن بدی‌ها و تلاش برای در کنار هم بودن‌ها. واسطه‌گری‌ها برای با هم بودن‌ و بخشیدن اشتباهات و فراموش کردن خطاها. تا پای جان در کنار خانواده بودن و تلاش برای نجاتشان از سختی‌ها و بسیاری صفات نیک در این مجموعه دیده می‌شد.

ضعفها و قوتهای سری ششم پایتخت
 

به سمت هدف

باید برای وجود بسیاری از صفات ایرانی و انسانی در فیلم از نویسنده او تشکر کنیم. یکی از آنها مرحوم «خشایار الوند» بود که فقدانش غمبار بود و در باورها نمی‌گنجید. خدایش رحمت کند و او را در درجات عالی قرار بدهد. شاید قلم خشایار الوند بود که ما را در موج فرهنگ اصیل ایرانی قرار می‌داد و همه را جذب پایتخت می‌کرد، نمی‌دانم. زیرا به نظر می‌رسد فقدانش در سیر داستان خلل ایجاد کرد و پایتخت از هدفی که داشت فاصله گرفت.
 
هدف پایتخت چیست؟ به کدام سمت بناست برود. آیا فقط علاقه مردم به این مجموعه دلیل ادامه داستانش شد یا هدفی مهم در تیررس سازندگان قرار دارد؟ آنچه که در پایتخت، خصوصا سری سوم آن دیده شد یک خانواده ایرانی، با علائق ایرانی، با رفتارهای ایرانی، با سنت‌های ایران و با شادی و غم ایرانی بود. به طور مثال نقی معمولی در پایتخت3 برای برداشتن قرعه مسابقات کشتی از دست راست خود استفاده می‌کند. یعنی حتی در برداشتن یک شماره که شاید اصلا به چشم مخاطب نیاید می‌خواهد ایرانی بودن خود را نشان ‌دهد. وجود این رفتارها که برخواسته از اعتقاد و التزام به فرهنگ اسلامی و ایرانی است، قابل تقدیر می‌باشد. تا جایی که وقتی کم رنگ می‌شود، همه ما متأثر می‌شویم.
 
ما دوست داریم پایتخت ایرانی باشد و ایرانی بماند. پایتخت نباید مانند بسیاری از فیلم‌های سینمایی موجود که در سیل تهاجمات فرهنگی غرق شده است، خود را به دست جریان خودکامه بسپارد و از جریان سازی دور شود. ما می‌خواهیم در پایتخت همانند گذشته، خانواده اصیل ایرانی که معتقد به آداب اسلامی و ایرانی است دیده شود و این فرهنگ را به جهان معرفی کند. ما می‌خواهیم جهانیان ما را در پایتخت ببینند و ما هم ایران را در پایتخت ببینیم. این تکلیفی است که بر دوش فیلم‌سازان قرار دارد. مردمی بودن، مسلمان بودن و ایرانی بودن. اما آیا پایتخت6 دارای این ویژگی‌ها هست؟

ضعفها و قوتهای سری ششم پایتخت
 

نیمه خالی لیوان

مسلما این سری از پایتخت از ویژگی‌های که ذکر شد خالی است. رفتارهای اشتباه در همه انسان‌ها وجود دارد و ما نمی‌خواهیم سازندگان به سمت تظاهر و دروغ بروند. ولی آیا خانواده ایرانی اینچنین خالی از اخلاق است؟ آیا نویسنده این فیلم نیت ندارد بزرگتری برای هدایت خانواده معرفی کند؟ آیا بزرگ بودن یا لااقل ادعای بزرگ بودن نقی معمولی فقط برای خودکامگی او موثر است یا می‌تواند از اشتباهات اعضای خانواده‌اش جلوگیری کند؟ شاید قضاوت در این مورد زود باشد، اما کسی که با فرهنگ ایرانی انس گرفته نگران اتمام این سریال بدون اصلاح ناملایمات است.
 
این سریال قبل از تمام شدن و بسته شدن پرونده‌اش باید نسبت خود را با رفتارهای اشتباه موجود روشن کند. آنچه که تاکنون در این سریال بسیار دیده شده است، اخلاق مذموم قضاوت کردن است و ما نمی‌خواهیم خودمان این رفتار را انجام دهیم. پس منتظر می‌مانیم تا این سریال تکلیف خود را با رفتارهای غیر اصیل روشن کند و به مخاطب از اثرات بد آن، یک پیام روشن بدهد.
 
آیا بی احترامی دوقلوها به بزرگتر و مخفی کاری آنها که در زندگی حقیقی خانواده های ایرانی هم دیده می‌شود، درمانی دارد؟ آیا قرار دادن بهتاش در لباس یک تیغ زن و یک جوان خودسر و پرخاش کننده و... به این نیت است که قصد داریم از اثرات بد این رفتارها در زندگی بگوییم؟ یا فکر می‌کنیم همه جوانان ما اینطور هستند؟ آیا پشیمانی او در سری قبل سریال(پایتخت5) پس از نجات از دست داعش اثری در آینده او نداشت و مانند برخی از ما وقتی پایش به زمین سفت رسید همه چیز را فراموش کرد؟
 
آیا نقش فریبا که در سری ششم پایتخت زنی قضاوت کننده، تهمت زننده، بی معرفت و پرخاش کننده به همسر آینده خود است به قالب قبلی خود در همه قسمت‌ها که از بهترین قالب‌ها بود و یک زن واقعا ایرانی بود برمی‌گردد؟ زنی که در تمام این قسمت‌ها تمام تلاشش حفظ خانواده ‌اش بود و از رفتارهای ناپسند پسر بزرگش نگران بود. به میهمانانش احترام می‌کرد و برای تحکیم خانواده رنج‌ها را به جان می‌خرید، به جایگاه قبلی‌اش برمی‌گردد؟ آن کسی که با محبت بود و اهل منت گذاشتن و کوچک کردن اعضای خانواده خود نبود و فقط کارش مهربانی بود.
 
ضعفها و قوتهای سری ششم پایتخت

نقش نقی معمولی پررنگ‌تر از قبل است و نسبت به قبل متعادل‌تر نشان داده می‌شود، گرچه باز هم نواقص رفتاری زیادی دارد و به نظر می‌آید که دیگر کسی به وحشت اهل خانه از این شخص نمی‌خندد. آنجا که مربوط به تربیت فرزندان است، جذبه ای ندارد، آنجا که لیموزینش آسیب می‌بیند زمین و زمان را به هم می‌دوزد. به عبارتی در مسائل بزرگ‌ جایش خالی است و در مسائل قابل حل شورش را درمی‌آورد.
 
البته او در سری ششم برخی خودکامگی‌ها و غرورها را کنار گذاشته و می‌تواند مانند همیشه از جذبه‌اش برای حل برخی مشکلات استفاده کند. اما این جابجایی برای او و خانواده‌اش خطرناک است.
 

نقش خانواده و رسالت فیلم

نقش خانواده تا اینجا آنچنان پررنگ نبود. در حالی که نقش خانواده در این مجموعه همیشه حرف اول را می‌زد. گسستی در آن وجود نداشت، همدل بودند و ارتباطشان گرم بود. اگر خطایی توسط یکی از اعضا صورت می‌گرفت، به او تذکر می‌دادند. در مشکلات کمکش می‌کردند و نمی‌گذاشتند دست به سمت غریبه دراز کند. این خانواده شجاع بود و قوی... آیا در سری ششم هم می‌توانیم این خصوصیات را پیدا کنیم؟ تا اینجا که آن خانواده گرم و صمیمی در گسستی رو به زوال دیده می‌شود.
 
آیا سازندگان می‌خواهند در انتهای این مجموعه این گسستگی و جدایی را مذموم جلوه دهند و مخاطب را به نتیجه مطلوب که همان یکپارچگی و همدلی خانواده است برسانند؟ اگر داستان این فیلم به همین صورت بماند و تمام شود، مسلما خاطره خوبی از خود به جای نمی‌گذارد و نتوانسته رسالت اخلاقی و هنری خود را به سرانجام برساند.

ضعفها و قوتهای سری ششم پایتخت
 

فرهنگ اصیل و غیراصیل

قبل از پایتخت مجموعه ای که در شهرستانی ساخته شود و معرف فرهنگ و آداب آن باشد، کمتر وجود داشت. معمولا فیلم سازان تمایل ندارند از تهران بیرون بروند. پایتخت فتح بابی بود برای مجموعه هایی دیگر، همانند اثر فاخر و بی نظیر «نون خ» به کارگردانی سعیدآقاخانی. اما این اتفاق باید همراه با رسالت‌هایی هم باشد و آن نشان دادن فرهنگ و رسوم و آداب اهالی آن شهرستان، آنطور که هستند نه آن طور که سازندگان هستند. این وظیفه سنگین در پایتخت کمتر دیده شد و فقط احساس می‌شود جابجایی‌ها در حد لوکیشن و لهجه باقی مانده. البته در نون خ تغییر لباس هم به آن اضافه شد.
 
سازندگان فیلم‌ها اولا باید بدانند هر فیلمی برخواسته از انگیزه‌ها، روحیات و شخصیت پردازشگران داستان است و فیلمی وجود ندارد (لااقل در کشور ما) که عادات و آداب و انگیزه‌ها و تمایلات درونی نویسنده و کارگردان درون فیلم‌ها نشر پیدا نکند و این یک آسیب بزرگ است و دوما بدانند لازم است در هر فرهنگی که قرار می‌گیرند، آن را به تصویر بکشد و از مخلوط کردن آن با دیگر فرهنگ‌ها خودداری کنند.
 
ما خوبی‌های این فیلم را به پای روحیات درونی نویسندگان می‌گذاریم و بدی‌ها را پای رسوم تازه وارد شده به سینما و تلویزیون‌مان. فیلمی که دختر، پسر، خانواده و شهروند روستایی و شهرستانی در همان قالب روستایی و شهرستانی خود باشد، قیمت دارد و مردم را جذب خود می‌کند. فیلمی که فرهنگ اصیل ایرانی را به جهان معرفی کند قابل تقدیر است. فیلمی که در آن غیرت مرد ایرانی و حیای زن ایرانی، جریان محبت در خانواده ایرانی و سبک‌سر نبودن فرزندان ایرانی را به رخ جهانیان بکشد زیباست و روندی را سیر کند که به مخاطب جوان بفهماند برخی راهها می‌تواند به راحتی انسان را در مشکلات غیرقابل حل بیاندازد.
 
سوغات ما برای مردم ایران و جهان از خطه سرسبز مازندران و گیلان باید فرهنگ ناب آن باشد. مردم را در آشنایی با این فرهنگ کمک کنیم و از مردان و زنانش به بهترین وجه قدردانی کنیم.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط