نخستوزیر عراق تلاش میکند از ظرفیت همه بازیگران منطقهای بهویژه در حوزه تعاملات اقتصادی با هدف توسعه عراق استفاده کند و عراق را به جایگاه رهبری چند دهه قبلش بازگرداند. اما پیش از آن یک دستورکار ویژه دارد و آن سروسامان دادن به اوضاع آشفته امنیتی در عراق است. او در هفتههای اخیر تلاش کرده کنترل بر گذرگاههای مرزی را از گروههای محلی گرفته و به نیروهای زیرنظر خودش منتقل کند. مجموعه عملکرد الکاظمی نشان میدهد او بیش از هر چیز برای نجات عراق از فساد و گروه و دستهبازی، به دنبال تقویت تمایلات ملیگرایانه براساس عراقمحوری و اولویت دادن به منافع عراق و احساسات عربی است. الکاظمی در این مسیر مخالفانی نیز دارد اما بهنظر نمیرسد او و دولتش که وظیفه اصلیشان برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی است، موفقیت چشمگیری در این عرصه کسب کنند.
با این وجود الکاظمی با هدف تقویت تعاملات منطقهای و بینالمللی عراق، سفر به عربستان، ایران و آمریکا را در دستورکار خود قرار داد. سفر به عربستان به دلیل وضعیت جسمانی پادشاه سعودی به بعد از عید قربان موکول شد، اما سفر به تهران طبق برنامه برگزار شد و نخستوزیر عراق روز گذشته به ایران آمد و با مقامات کشورمان دیدار و گفتوگو کرد. باتوجه به این سفر، در این گزارش به بررسی دیدگاههای نخستوزیر عراق و عملکرد او در کمتر از سه ماه گذشته پرداخته شده است.
الکاظمی چگونه به قدرت رسید؟
مصطفی الکاظمی 18 اردیبهشت99 (7 می2020) پس از ماهها کشمکش سیاسی در عراق جایگزین عادل عبدالمهدی در سمت نخستوزیری عراق شد. عراق از مهرماه سال 1398 (اکتبر 2019) درگیر اعتراضات ضددولتی بود. الکاظمی بلافاصله پس از استعفای اجباری عبدالمهدی در روز هشتم آذر (29 نوامبر 2019) حزب الحکمه به رهبری عمارحکیم الکاظمی را برای جایگزینی وی به دیگر گروههای شیعه پیشنهاد داد. الکاظمی همچنین از حمایتهای برهم صالح، رئیسجمهور کردتبار عراق برخوردار بود.الکاظمی اما با وجود این حمایتها نتوانست در رایزنیهای اولیه شانسی داشته باشد اما برهم صالح گزینههای بزرگترین ائتلاف پارلمان عراق یعنی ائتلاف البنا را رد کرد تا بنبست سیاسی از طریق متعارف گشوده نشود. مشکلات اقتصادی، دولت پیشبرد امور، اعتراضات، دخالتهای نظامی و بمبارانهای عراق وضعیت را به پیچیدهترین حالت خود رسانده بود. آخرین تلاشها قبل از نخستوزیری الکاظمی برای به قدرت رساندن عدنان الزرفی درجریان بود؛ سیاستمدار کارکشته عراقی که آمریکاییها او را با خود به عراق آورده و استاندار نجف کرده بودند. او بعدها در دولت حیدرالعبادی معاون نخستوزیر شده بود و در پارلمان عراق نیز رئیس فراکسیون پارلمانی النصر به رهبری العبادی بود. الزرفی که به وابستگی به آمریکا شناخته میشد ازسوی گروههای شیعه مورد پذیرش قرار نگرفت تا همگان بالاجبار روی الکاظمی توافق کنند.
چگونه میاندیشد؟
دوران جوانی الکاظمی با حکومت دیکتاتوری حزب بعث به رهبری صدامحسین همزمان بود. او مبارزات سیاسی خود علیه صدام را در قالب احزاب و گروههای شیعه آغاز کرد اما بهسرعت مجبور شد کشورش را ترک کند. الکاظمی با ترک کشور تقریبا ارتباط ریشهای خود با گروههای شیعه را قطع و سعی کرد مسیر جدیدی را برای ادامه کار سیاسی انتخاب کند. رسانه، جایی بود که الکاظمی خود را به آن علاقهمند و مستعد یافت؛ جایی که او توانست نبوغش در تحلیل و طبقهبندی مسائل را کشف کرده و رشد دهد.او مدتی سردبیر بخش عراق مجله نیوزویک بود و مدتی هم ستوننویس و سردبیر بخش عراقالمانیتور بود. بازگشت او به عراق نیز از طریق امور رسانهای و پژوهش صورت گرفت. او بین سالهای 2003 تا 2010 مدیرعامل «بنیاد الذاکره» عراق در لندن بود. این بنیاد بهدنبال مستندسازی جنایات صدام در کشورهای مختلف فعالیت داشت. در عراق نیز این بنیاد توانسته بود به بسیاری از اسناد دستگاههای حکومتی رژیم بعث دست پیدا کرده و میلیونها سند را دراختیار خود گرفته و از این کشور خارج کند. حداقل دو دهه کار رسانهای در حوزه عراق، یک دهه کار سنگین پژوهشی و دسترسی به سریترین اسناد رژیم بعث در کنار استعدادهای الکاظمی در طبقهبندی و تحلیل اطلاعات باعث شد تا حیدرالعبادی در سال 2016 او را رئیس سازمان اطلاعات عراق کند.
الکاظمی بعد از در دست گرفتن این مسئولیت، با هوشمندی به مقابله با سیاستزدگی و سیاسیکاری در مجموعه اطلاعات عراق پرداخت و بهخوبی توانست آن را به سازمانی حرفهای با کارکرد ملی تبدیل کند. بهدلیل همین سوابق، بسیاری از طرفداران الکاظمی وی را شخصیتی زبده و حرفهای میدانند که تحت هیچ شرایطی مجموعههای تحتمدیریتش را به کارهای بیفایده سیاسی آلوده نمیکند. او در مقالات مختلفی این نگاه خود را تشریح کرده است. الکاظمی از مدتها قبل در مقالات خود دو وزارت دفاع و کشور را جزء وزارتخانههایی دانسته بود که باید به هرشکلی که شده در عراق غیرسیاسی شوند.
به اعتقاد او این دو نهاد حاکمیتی بوده و باید توسط افراد فنسالار اداره شوند، نه افراد معرفیشده طی فرآیند سهمیه مذهبی و قومی. در حوزه بینالمللی افکار الکاظمی بهشدت تحتتاثیر مسیر زندگی او بوده است. الکاظمی فروپاشی رژیم صدام به دست آمریکا را دیده و مدتها در این کشور زندگی کرده و در مراکز آمریکایی فعالیت داشته است. او آمریکا را کشوری بیجایگزین و بیهمتا میبیند که روابط با آن لازم و غیرقابلمقایسه با دیگران است. بههمین دلیل نخستوزیر عراق در حوزه منطقهای معتقد است بغداد برای ایجاد موازنه باید همانگونه که روابط خوبی با ایران دارد، روی به همکاریهای گستردهای با عربستان بیاورد تا بتواند در تعامل با این دو کشور، سود ببرد. با این وجود او هنگامی که بحث رابطه با آمریکا پیش میآید هیچگاه بهدنبال موازنه واشنگتن با مسکو نیست بلکه آمریکا را بازیگری بیهمتا میبیند. بهعنوان نمونه زمانی که قرار بود در عراق مرکزی برای مقابله با داعش تاسیس شود و روسها نیز در آن عضو باشند، الکاظمی در مقالهای در المانیتور از حضور روسها در منطقه ابراز نگرانی کرد.
75 روز نخستوزیری
کابینه الکاظمی در واقعیت، کابینه موقت عراق بود. او از پارلمان رایاعتماد گرفت تا شرایط برای برگزاری یک انتخابات سالم در عراق را -که خواسته اصلی معترضان بود- فراهم کند. او و کابینهاش وظیفه چندانی برای مقابله با فساد مالی و اداری، بحرانها و خدماترسانی نداشتند و تنها باید به ماموریت اصلی که همان تهیه مقدمات برگزاری انتخابات بود، تمرکز میکردند اما تاکنون که چنین نشده است. عملکرد نخستوزیر عراق تا امروز نشان داده که او تلاش میکند تغییرات ساختاری بهویژه در بخشهای امنیتی ایجاد کند و پس از آن به سایر امور بپردازد. بااینحال اما الکاظمی در شرایطی به قدرت رسید که اوضاع داخلی، منطقهای و بینالمللی کمی پیچیده بود.او در دورهای بر سر کار آمد که نفت بهدلیل بحران کرونا و جنگ نفتی عربستان و روسیه، تا منفی 37 دلار هم قیمتگذاری شد. براساس آمارها، عراق سال گذشته حدود 80 میلیارد دلار درآمد داشته است. با توجه به نزدیک به هفت میلیون کارمند دولتی در این کشور، 50 میلیارد دلار این درآمد به حقوق کارمندان اختصاص پیدا کرده است. با یکسوم شدن قیمت نفت نسبت به سال گذشته، عراق حتی قادر به کسب نیمی از درآمدهای نفتی خود نیز نخواهد بود. بغداد حتی اگر نیمی از درآمدهای نفتی سال گذشته را کسب کند و هزینهای بهجز حقوق کارمندان نداشته باشد، 10 میلیارد دلار کم دارد. نخستوزیر عراق بهمنظور حل این مشکل سعی کرد با مذاکره با طرفهای منطقهای مانند عربستان، آنها را راضی به پرداخت کمک به عراق کند که البته تابهحال به موفقیتی دست پیدا نکرده است.
در جریان سفر او به عربستان که بهدلیل بیماری پادشاه سعودی لغو شد، نخستوزیر عراق بهدنبال حضور فعالانه عربستان در طرحهای اقتصادی بغداد بود. گام دوم الکاظمی، در عرصه داخلی برداشته شد. او معتقد است بدون یک دولت مقتدر، در عراق هیچ کاری نمیتوان کرد. بر همین اساس هم با اقتدار حقوق مقامات عالیرتبه را بهشدت کاهش داد و پس از آن، حقوق دیگر کارمندان را کاهش قابلملاحظهای داد. او همچنین حقوق افراد چندشغله را به یکی از مشاغل دولتیشان محدود کرد و کمکهزینه بسیاری از آسیبدیدگان از رژیم بعث را نیز کاهش داد و یا قطع کرد. باوجود این موارد، پرداخت حقوق کارمندان و بازنشستگان عراقی بارها تاخیر داشته است.
بهجز عرصه اقتصادی، اقدام بعدی نخستوزیر عراق سعی در افزایش قدرت در نهادهای امنیتی و نظامی بوده است. او وزرای دفاع و کشور را با کمترین توجه به سهمیههای حزبی در اختیار خود گرفت، چراکه معتقد بود این دو وزارتخانه قابلیت سهمیهبندی ندارند. الکاظمی، عثمان الغانمی، رئیس ستاد ارتش یعنی یک نظامی را وزیر کشور کرد و جمعه عنادسعدونخطابالجبوری، فرمانده نیروی زمینی را نیز بهسمت وزارت دفاع منصوب کرد. این دو فرد بدون آنکه از وابستگیهای حزبی بهره ببرند، دارای ردههای بالای نظامی بودند. الکاظمی در دیگر حوزههای امنیتی نیز دست به اقداماتی زد.
عبدالوهاب الساعدی، معاون پیشین سازمان مبارزه با تروریسم را که بهدلیل ارتباط با سفارت آمریکا و طراحی کودتا توسط عبدالمهدی برکنار شده بود، به ریاست این سازمان رساند و ارتقای درجه داد. در دیگر حوزهها نیز وی دست به تخصصی کردن مسئولیتها زد. وی مسئولیتهای فالح فیاض، سیاستمدار بلندپایه عراقی را نیز بهصورت کامل از یکدیگر منفک کرده و سمت وی را تنها در مسئولیت رئیس هیات حشدالشعبی تمدید کرد. او همچنین قاسم الاعرجی، وزیر کشور سابق عراق در زمان العبادی را بهعنوان مشاور امنیت ملی انتخاب و عبدالغنی الاسدی، رئیس پیشین سازمان مبارزه با تروریسم را در سمت رئیس دستگاه امنیت ملی جایگزین فالح فیاض کرد. اقداماتی که نشانگر نگاه الکاظمی به دستگاههای امنیتی و نظامی برای تخصصیتر شدن بود. با اینحال سابقه افرادی که او بر سر کار آورده است، کمی قابلتامل است.
نخستوزیر عراق، در بهترین حالت، این افراد را جایگزین کسانی کرده که افراد نزدیک به گروههای مقاومت به حساب میآمدند. بعضی از این افراد مانند عبدالوهاب الساعدی توسط افراد نزدیک به گروههای مقاومت از دستگاههای امنیتی کنار گذاشته شده بودند. گفته میشود الساعدی از طریق ارتباط با سفارت آمریکا ماموریت یافته بود با استفاده از فضای اعتراضات علیه عادل عبدالمهدی کودتا کند؛ مسالهای که با لو رفتن باعث برکناری وی از دستگاه مبارزه با تروریسم شد. این دستگاه با 50 هزار نیرو توسط آمریکاییها در عراق تشکیل شده و از تسلیحات و آموزشهای آمریکایی برای فعالیت استفاده میکند.
الکاظمی به همین علت در عرصه امنیتی مورد انتقاد گروههای مقاومت عراق قرار گرفته است. الکاظمی همچنین در مواردی با حشدالشعبی دچار اختلافات و درگیریهایی شده است. نمونه برجسته آن دستور شخص نخستوزیر عراق برای حمله به یکی از مقرهای حشدالشعبی بود که طی آن 13 نفر از اعضای حشدالشعبی وابسته به گروه کتائب حزبالله توسط نیروهای مبارزه با تروریسم عراق بازداشت شدند. بازداشت این افراد که به گروه کتائب حزبالله تعلق داشتند، بحرانی بیسابقه برای او بود. نیروهای کتائب حزبالله اصلیترین گروهی در عراق هستند که آمریکا بهشدت بهدنبال ضربه زدن به آن است.
آمریکا اواخر سال گذشته میلادی با حمله به مواضع این گروه در مرز با سوریه دهها نفر از اعضای کتائب حزبالله را به شهادت رسانده بود. همچنین ابومهدی المهندس، رئیس ستاد حشدالشعبی نیز که در حمله هوایی به فرودگاه بغداد به شهادت رسید، از بنیانگذاران کتائب حزبالله بوده است. دستگیری اعضای گروهی با این مختصات با واکنش شدید حشدالشعبی روبهرو شده و آنها با نشان دادن واکنش قاطع خود باعث عقبنشینی الکاظمی از پیگیری طرحی شدند که خواست آمریکاییها را نیز به دنبال داشت. نخستوزیر عراق که آمریکا را عنصری بیهمتا در جهان میدید با روبهرو شدن با احساسات و توان نظامی گروههای ضدآمریکایی در عراق درس خوبی را فراگرفت و گفته میشود از این نیروها عذرخواهی کرده است. با این وجود او چند روز بعد دست به اقداماتی در کاهش قدرت رئیس هیأت حشدالشعبی زد.
در حوزه سیاسی الکاظمی سعی کرده است به گروههای مورد حمایت آمریکا نزدیک باشد و سعی کند به عربستان سعودی نیز نزدیک شود. بزرگترین موفقیت طرفداران الکاظمی در عرصه داخلی تشکیل فراکسیون عراقیون به رهبری عمار حکیم بوده است. او که پیشتر رهبر جریان الحکمه با 19 نماینده در پارلمان بود، در ائتلاف جدید که نمایندگانی از گروههای دیگر مانند النصر نیز به آن پیوستهاند، رهبری یک فراکسیون 41 عضوی را در پارلمان عراق برعهده دارد. کارکرد اصلی این فراکسیون حمایت از نخستوزیر فعلی عراق است. عمار حکیم در سالهای اخیر با جدایی از مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق بهسمت آمریکا تمایل پیدا کرده و در پیشبرد دستورکارهای واشنگتن در عراق با آمریکا همکاری میکند.
شکافها و پیچیدگیهای عراق به اندازهای است که انتظار رفع آنها آن هم ازسوی یک دولت موقت غیرعقلانی باشد. الکاظمی تاکنون توانسته اقدامات مهمی را انجام دهد ولی دستورکار اصلی خود را فراموش کرده است. او بعد از نزدیک به سه ماه، اخیرا اعلام کرده که بهزودی زمان برگزاری انتخابات را اعلام میکند اما هنوز این تاریخ را اعلام نکرده است.
آنچه ایران میخواهد
در بین کشورهای همسایه، ایران پس از سقوط صدام، مهمترین کشور تاثیرگذار در عراق بوده است. حمایتهای نظامی و مستشاری ایران به گروههای مقاومت برای بیرون راندن نیروهای آمریکایی در عراق و نقش تهران در مقابله با داعش، در دو برهه حساس حاکمیت عراق را حفظ کرد. بزرگترین هدف تهران، تبدیل عراق به همسایهای مستقل و باثبات بوده تا از این طریق بتواند ضمن تامین امنیت خود، به طرفهای دیگر اجازه استفاده از عراق برای ضربه زدن به ایران را ندهد. با توجه به حضور نظامی آمریکا در عراق و توطئههای واشنگتن علیه ایران، تهران روی کار آمدن عناصر وابسته به آمریکا در عراق را تهدیدی برای منافع ملی دو کشور میداند و این مساله را نیز در مذاکرات به طرفهای عراقی گوشزد کرده است. تهران نهتنها در عراق که در کل منطقه مخالف حضور نیروهای خارجی است و یکی از اولویتهای خود را نیز بر اخراج نیروهای خارجی بهویژه آمریکایی از منطقه استوار کرده است. علاوهبر این با توجه به تجربه دو دهه اخیر، تهران از حامیان حفظ حشدالشعبی در عراق است.تهران معتقد است گروه حشدالشعبی که دارای ریشههای ملی است میتواند بهترین راه برای مقابله با تروریسم باشد. در سال 2014 با حمله داعش ارتش عراق عملا فروپاشید و نیروهای حشدالشعبی توانستند راه این گروه تروریست را سد کرده و کشور را پاکسازی کنند. تهران مشکلی با همکاریهای اقتصادی و تجاری عراق با آمریکا ندارد اما بهشدت مخالف حضور نظامی آمریکا در عراق است. یکی از وجوه حضور واشنگتن در عراق دستیابی به توان حمله به ایران بوده است. مسالهای که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا نیز سال گذشته به آن اشاره کرده و گفت نیروهای آمریکایی را در عراق نگه میدارد تا بتواند ایران را کنترل کرده و بر آن نظارت داشته باشد. ازسویی دیگر نیروهای آمریکایی مستقر در عراق در اقدامی نادر، سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران بهعنوان یکی از بلندپایهترین مقامات ایرانی را در بغداد ترور کردهاند. استفاده عملی از فضای عراق علیه منافع ایران باعث شده تهران پس از ترور سردار سلیمانی اعلام کند سیاست ایران از این پس اخراج نظامی آمریکا از منطقه است.
منبع: سیدمهدی طالبی/فرهیختگان